🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸بانوی شهیدی که از جانش گذشت اما از چادرش نه! #شهیده_طیبه_واعظی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️دختران هم شهید می شوند
⚜جهیزیه
🍂قالی می بافت به چه قشنگی، ولی درآمدش 💰رو برای خودش خرج نمی کرد. هر چی از این راه در می آورد ، یا برای #دخترای فقیر جهیزیه می خرید ویا برای #بچه ها قلم و دفتر.
🌾حتی #جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من😉. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم. روز #عید باهاش رفت بیرون و وقتی برگشت درش آورد و گذاشت کنار.
🍂 ازش پرسیدم:«چرا شب عیدی #لباس_نوت رو در آوردی؟» گفت:« وقتی پیش بچه ها بودم با این لباس احساس خیلی بدی داشتم😓. همش فکر می کردم نکنه یکی از این بچه ها نتونه برای عیدش لباس نو بخره... دیگه نمی پوشمش!».
#شهیده_طیبه_واعظی🌷
🔸تولد👈 1339
🔸شهادت👈 فروردین ماه 1356
🔸علت شهادت👈 به دست ساواک
🔸برگرفته از👈 کفش های جامانده در ساحل
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣#سلام_امام_زمانم❣
امسال هم #بدون_تو مهدي تمام شد
باز اين دلم گرفته💔 و
#غمها مدام شد
هرجا كه بنگرم گل و گلزار🌺 ديدنيست
اما نگاه بر #گل_زهرا
حرام شد😔
مرغ دلم كه برسر #كوي_تو پركشيد🕊
چون تو #نيامدي پر بسته
به دام شد
مردم ز شوق آمدن #عيد در خوشی
من را بدون تو👤 #غم_عالم
به كام شد
اقا چه روزهاوچه شبها به #عشق_تو
من نوحه خواندم🎤 و دم من
بر مشام شد
من #افتخار بر دوجهان ميكنم شها
زيرا كه نام من📝 سر كويت
#غلام شد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ته هر زمستون یه هفته به #عید
یه چیزی تو این سینه چنگ میزنه💔
شاید #ترکش هایی که سهم تــو شد
یکیشون هنوز کنج ذهن منه..!!!
تقدیم به فرزندان شهـــ🌷ـــدا
به لحظه لحظه #بی_بابایی شما مدیونیم...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_چهاردهم4⃣1⃣ 🔮گفتم: مصطفی! بع
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_پانزدهم 5⃣1⃣
🔮البته مصطفی و من از اول می دانستیم که از دواج ما یک ازدواج معمولی نیست. احساس می کردم #شخصيت مصطفی همه چیز هست. خودم را نزدیک ترین کس به او💞 می دیدم و همه ی آنهایی که با مصطفی بودند، همین فکر را می کردند. گاهی به نظرم می آید همه ی #عالم در گوشه ی این مدرسه در این دو اتاق جمع شده و همه ی ارزشهایی که یک انسان
كامل👌 یک نمونه کوچک از #امام_علی علیه السلام می تواند در خودش داشته باشد.
🔮ولی #غریب بود مصطفی. برای من که زنش بودم هر روز یک زاویه از وجودش و روحش روشن💖 می شد و اصلا مرامش این بود. خودش را قدم به قدم آشکار می کرد. توقعاتی که داشت یا چیز هایی که مرا کم کم در آنها جلو برد اگر روز اول از من می خواست نمی توانستم، ولی ذره ذره با #محبت آن ابعاد را نشان داد. چیزهایی در من بود که خودم نمی فهمیدم و چیزهایی بود که خجالت می کشیدم☺️ پیش خودم فکرش را بکنم یا بگویم، ولی به مصطفی می گفتم.
🔮او نزدیک تر از من به من بود👥 بچه های مدرسه هم همین طور، آن ها هم با مصطفی احساس #یگانگی می کردند. آن مؤسسه پایگاه مردم جنوب بود، طوری که وقتی وارد آن می شدند احساس سكينه می کردند و مصطفى حتی راضی نبود مدرسه، مدرسه #ایتام باشد❌ شب ها به چهار طبقه خوابگاه سر می زد و وقتی می آمد گریه می کرد، می گفت: ما به جای این که کمک کنیم این ها زیر سایه مادرشان بزرگ شوند، پراکنده شده اند. خوابگاه مثل #زندان است، من تحمل ندارم ببینم این بچه ها در خوابگاه باشند.
🔮یادم هست اولین عید بعد از ازدواجمان -که لبنانی ها رسم دارند و دور هم جمع می شوند - مصطفی موسسه ماند، نیامد🚷 خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم، دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟ مصطفی گفت الان #عید است. خیلی از بچه ها رفته اند پیش خانواده هاشان، این ها که رفته اند، وقتی برگردند برای این دويست سیصد نفری که در مدرسه مانده اند تعریف می کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه ها نهار🥘 بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند.
🔮گفتم: خب چرا مامان برایمان غذا فرستاد نخوردید، نان و پنیر و چای خوردید⁉️ گفت: این غذای مدرسه نیست. گفتم: شما دیر آمدید بچه ها نمی دیدن شما چه خورده اید. اشکش جاری شد و گفت: #خدا که می بیند😢
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
1⃣ #قسمت_اول
📝اصفهان، #میدان_انقلاب زندگی میکردیم. زمان شاه میگفتن میدان مجسمه، مجسمه شاه آنجا بود. بغل سی و سه پل تا زاینده رود راهی نبود. خونمون جمع و جور و کوچیک🏡 بود، از پشت خانه هم یک نهر آب رد میشد. اصفهانی ها ب این نهرها میگویند: "مادی" خیلی #باصفا بود و دوروبرش پر از درخت
📝نزدیک امتحانهای اخر سال تحصیلی خیلی شلوغ میشد. دانش آموز و دانشجو می آمدند آنجا برای #درس خواندن، مثل پارکهای حالا. مادرم زن خانه داری بود که به نسبت آن زمان خیلی روشن فکر بود👌 با اینکه تحصیلاتی هم نداشت ولی خیلی دوست داشت تا درس بخونیم
📝خیلی با هم دوست بودیم؛ صمیمیِ صمیمی💞 همین حالا هم بچه های خودم گاهی که بهشون سخت میگیرم میگن: "مادر بزرگ خیلی باشما خوب بودند چه رفتار آروم دوستانه ای داشتن" #هیچ_چیزی را از مادرم قایم نمی کردم
📝دانشگاه که میرفتم یکی دوتا خواستگار پیدا کردم راحت به مادرم گفتم. بدون ترس یا #خجالت. مادر بزرگ مادریم هم خیلی ما رو دوست داشت، سرش خیلی به دعا و روضه و جلسه و قرآن📖 بود. خواندن قرآن رو او به من و خواهرم یاد داد تشویقمان میکرد و داستانهای قرآنی برایمان میگفت
📝شب های #عید که میشد رقابت ما خواهرها هم شروع میشد. مادر که پارچه میگرفت برای دوختن لباسهایمان هر کداممان اصرار می کردیم؛ باید اول مال من رو بدوزی. بابا هم با اینکه سواد و تحصیلاتی نداشت ولی به همه چیز و همه کار وارد بود از تعمیر لوازم برقی و رادیو ضبط📻 لوله کشی و بنایی گرفته تا آشپزی برای مهمان های پرجمعیت و آبغوره گرفتن و رب گوجه فرنگی درست کردن، همه را انجام میداد.
📝امکان نداشت بعد از #نماز_صبح بخوابد حتی زورخانه هم میرفت. پدرو مادرم مراتشویق میکردن به درس خواندن در تمام دوران دانش آموزی و دانشجویی ام رتبه اول🥇 بودم. یادم هست توی سالهای اول دبیرستانِ آنموقع که اول و دوم راهنمایی الان می شود، یونی فرم مدرسه بلوز سفید و صورتی راه راه با دامن سرمه ای بود
📝یکروز مدیرمان گفت: بچه هایی که شاگرد اول میشوند باید دامنهای #سفید بپوشن. از هرکلاسی یک نفر دامن سفید بود و دامن سفید کلاسمان هم من بودم😍
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨🌿🥀✨🥀🌿✨
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌹عید غدیر، #عید الله اکبر
✨مولایم #مھدے جان
🍀با شمادر این #روز بزرگ
🌹عهد می #بندم وبیعت می کنم که
✨تنهایتان نمی گذارم با #دعا برای
🍀 ظهورتان😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#میلاد_امام_کاظم😍
☆~مستـ بودیم #ازغدیرخم،
دوباره #عید شد🎈🎊
☆~تــــ✨ــــو بہ #دنیا آمدی
مستے ما تمدید شد 😍
#ابالرضا❤️
#ولادت_امام_موسی_کاظم_مبارک🎉
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷از ردِ پــای " تـــو " می گیــرد نــشـــان 🌷هــــر ڪـــہ دارد آرزوی آســـــــــمان #شهید_روح الل
🌲🍂🌲🍂🌲
🔱آقا روحالله همیشه از #مهمانیهایی که مادرش به مناسبت عید غدیر میگرفت و #اطعام میداد، با شور و حال خاصی تعریف میکرد .
هر سال #عید غدیر مقید بود به خاله و داییهایش که #سید بودند سر بزند و یا تلفن📞 کند و عید را به آنها تبریک بگوید...
🔆بخشی از کتاب📚 دلتنگ نباش :
آقاروحالله گفت: خیلی قدر #خونوادهت رو بدون؛ ما هم تا قبل از فوت مامانم، مثل شما بودیم . همه با هم دور یه #سفره جمع میشدیم . با اینکه مامانم، بزرگ فامیل نبود، همیشه همه رو جمع میکرد دور هم .
🔱زینب با #اشتیاق به حرفهایش گوش میداد .
چون مامانم #سید بود، همیشه عید غدیر غذا درست میکرد، همه رو دعوت میکرد .
🔆عید غدیر همیشه #مهمون داشتیم .
همه خونۀ ما جمع میشدن .
مامانم میگفت: عید غدیر #ثواب داره به دیگران غذا بدی .
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
☘علی جدا کننده #حق و #باطل است.
باید پذیرفت و سر سپرده ولایتش بود تا ما را از باطل جدا کند و تحت لوای #ولایت خود بر حق، اذن ورود به بهشتمان را بدهد.
.
☘علی بودهی زمانی است که خلقت آفرینش هنوز آفریننده #خدا نبود و هست تا آن زمان که در جرگهی #صالحان امت خویش وارد بهشت شود و آنجا رخ بنماید که جایگاه #علی کجا هست و آیا میماند که کسی تحت فرمانش نباشد؟
.
☘علی پیشوای کسانی است که رابطه سر و جان را میفهمند اما نه اینگونه که جان در گرو بودن سر است، بلکه آزادیشان را در این میبینند که سر در بالین علی #جان را به او بسپارند.
.
☘علی شخص نیست، #تفکر است، تفکری که ربوبیت #خدا در ولایت خود نمایان میکند و شاید راز شکافت #کعبه از زمینی شدنش همین باشد.
.
☘یا حیدر بشکن در قلعه ابتلا را که #امت شما در جای، جای #جهان گرفتارند و #انتظار مردی از سلب تو را میکشند...
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🌺به مناسبت #عید_غدیر_خم
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #غدیر_خم #عید #امیر_مومنان #علی_بن_ابی_طالب #من_کنت_مولاه #گرافیست
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام عرض ادب🙋♂ خدمت تمامی شما بزرگواران و خیرین غدیری 💚
به لطف#شما بزرگواران و #خیرین تونستیم مراسمی باشکوه💪 و بی سابقه به مناسبت#عید غدیر برگزار کنیم 😍
از مراسممون😇 گرفته تا پخش ۶۰۰ پرس غذای گرم در حاشیه شهر #مشهد و ۱۴۰ پرس در هیئت محبان جواد الائمه (علیه السلام) به کمک شما #خیرین بزرگ 😍🙏
باتشکر از همه #عزیزانی که در برگزاری هرچه بهتر این عید بزرگ مارا کمک کردند 🌹
یاعلی (علیه السلام)
☘علی جدا کننده #حق و #باطل است.
باید پذیرفت و سر سپرده ولایتش بود تا ما را از باطل جدا کند و تحت لوای #ولایت خود بر حق، اذن ورود به بهشتمان را بدهد.
.
☘علی بودهی زمانی است که خلقت آفرینش هنوز آفریننده #خدا نبود و هست تا آن زمان که در جرگهی #صالحان امت خویش وارد بهشت شود و آنجا رخ بنماید که جایگاه #علی کجا هست و آیا میماند که کسی تحت فرمانش نباشد؟
.
☘علی پیشوای کسانی است که رابطه سر و جان را میفهمند اما نه اینگونه که جان در گرو بودن سر است، بلکه آزادیشان را در این میبینند که سر در بالین علی #جان را به او بسپارند.
.
☘علی شخص نیست، #تفکر است، تفکری که ربوبیت #خدا در ولایت خود نمایان میکند و شاید راز شکافت #کعبه از زمینی شدنش همین باشد.
.
☘یا حیدر بشکن در قلعه ابتلا را که #امت شما در جای، جای #جهان گرفتارند و #انتظار مردی از سلب تو را میکشند...
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🌺به مناسبت #عید_غدیر_خم
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #غدیر_خم #عید #امیر_مومنان #علی_بن_ابی_طالب #من_کنت_مولاه #گرافیست
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سال 1366 مصادف با روز #عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف-۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد.
وی پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلولههای تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به #شهادت رسید.
یادو خاطره این دلاور مرد بزرگ گرامیباد
شهید#عباس_بابایی🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh