eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
8.8هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ای ما و صد چو ما ز پی #تو خراب و مست ❣ما #بی_تو خسته ایم😞 تو بی ما چگونه ای⁉️ #شهید_امین_کریمی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 7⃣2⃣ 📗 طائر قدسی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و عاشقانه از زندگی شهید مدافع ح
🔰مردی که خودش را در دلم جا داد... 🔸هیچ چیزی را به من نمی‌کرد❌ مثلاً‌ می‌گفت فلان رشته ورزش دارد، می‌توانید رشته خودتان را عوض کنید اما هرطور خودتان صلاح می‌دانید. 🔹من کار می‌کردم که به نظر امین این رشته آدم را زمخت می‌کرد☺️ و حس به خانم می‌دهد. این‌ها موجب می‌شود که زن "احساساتی" نباشد. 🔸به جزئی ترین👌 مسائل خانم‌ها می‌داد. واقعاً‌ بلد بود خودش را در دل♥️ یک زن جا بدهد! من همچنان گزینه سکوت را انتخاب کرده بودم... مقابل حرفی برایم نمانده بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰مردی که خودش را در دلم جا داد... 🔸هیچ چیزی را به من #تحمیل نمی‌کرد❌ مثلاً‌ می‌گفت فلان رشته ورزش #
و عزیزم💞 ↵ای دلآرامـ💗 هستی من ↵ای ترانه زندگی من ↵ای نازنین😍 ازشما میکنم باقی عمر گرانقدر خود را به تحصیل علم📚 و ادامه بپردازی(من از شما راضی هستم) خدانگهدارت باد👋 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰می‌خواهم گریه کنم 🔸واقعاً از صمیم قلبم #راضی نشده بودم❌ فقط به احترام امین و برای اینکه به عشقش♥️
😍😍 روزِ آماده شدن حلقه‌های ازدواجمون ، گفت : « باید کمی منتظر بمونیم تا آمـاده بشه !! »😇 گفتم : «آمـاده است دیگه ، منتظر موندن نـداره! »😁 حلقه‌هـا رو داده بود تا ۲ حرف روش حک بشه "Z&A"😍 اول اسم هردومون روی هر دو حلقه حک شد!😌 خیلی اهل ذوق بود ؛ سپرده بود که به حالت شکسته حک بشه نه سـاده ؛ واقعاً‌ از من هم که یه خانومم بیشتر ذوق داشت . . . ✍راوی: خانم زهرا حسنوند(همسر شهید) 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه‌‌اے‌بھ‌سبڪ‌شُهَدا😍😍 روزِ آماده شدن حلقه‌های ازدواجمون ، گفت : « باید کمی منتظر بمونیم تا آ
‍✾🦋🦋✾ 💞 🍃امین روزها وقتے از ادراہ به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌ڪنے ❓🤔 اگر می‌گفتم ڪارے را دارم انجام می‌دهم می‌گفت: «نمی‌خواهد❗️بگذار ڪنار 🦋وقتے آمدم با هم انجام می‌دهیم.» می‌گفتم:«چیزے نیست،مثلاً‌ فقط چند تڪہ ڪوچڪ است» 🍽 می‌گفت:«خب همان را بگذار وقتے آمدم با هم می‌شوریم!»😍 🍃مادرم همیشہ به او می‌‌گفت:«با این بساطے ڪه شما پیش می‌روید همسر❣ شما حسابے تنبل می‌شود ها!»😐 جواب می‌داد:«نه حاج خانم!مگر زهرا ڪلفت من است❓زهرا رئیس من است.»😉 🦋بہ خانہ ڪه می‌آمد دستهایش را به علامت نظامے ڪنار سرش می‌گرفت و می‌گفت:《سلام رئیس.》🙄 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍✾🦋#دوستان_شهدا🦋✾ #عاشقانه_شهدا 💞 🍃امین روزها وقتے از ادراہ به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌ڪنے ❓
‍ 💞 💞 🌸روزِ آماده شدن 💍 ازدواجمون ، گفت : « باید کمی منتظر بمونیم تا آمـاده بشه ‼️» 🍃گفتم : «آمـاده است دیگه ، منتظر موندن نـداره » رو داده بود👌 تا ۲ حرف روش حک بشه "Z&A" 🌸اول اسم هردومون روی هر دو حک شد! خیلی اهل ذوق بود ؛ سپرده بود که به حالت شکسته حک بشه نه ؛ 🍃واقعاً‌ از من هم که یه بیشتر ذوق داشت . . . ✍🏻راوی: خانم زهرا حسنوند(همسر شهید) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ 💞#عاشقانه‌_شهدا 💞 🌸روزِ آماده شدن #حلقه‌های💍 ازدواجمون ، گفت : « باید کمی منتظر بمونیم تا آمـاده
🔰چند ست که آسمان 🌫دلم❣ ابری ☁️و هوای باریدن گرفته. نمیدانم آخرین بار چه زمانی دلم ابرهای تیره را دید که با هم موشک بازی کردند.فقط میدانم دیریست که رنگ باران به خود ندیده و تشنه یک چکه است، محبتی از# جنس آسمانی ها😓 🔰در این وانفسای غرق خویش شدم و شرمنده درگاه ،دل بسته همان چند خطی‌ام که روی کاغذ میرود، دل خوشم به همان هایی که ازشان مینویسم مِهر نفس های آخرش را میکشد‌ و جایش را میگیرد و اینبار دستم میرود که برای شهید امین کریمی بنویسم. 🔰یک روز دیگر میشود ! پنج سال پیش در شهد نوشید و به ملکوت اعلا پیوست، همسایه چیذر شد و مزارش مأمن همیشگی مادر و همسرش شد. و حالا من و تو ،یعنی ما اینجا مانده ایم غرق دنیای خودمان ملتمسانه از خدا طلب میکنیم. شاید یادمان رفته غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند. 🔰حواسمان باشد حداقل بیش از این غرق نشویم رفیق یادمان نرود روزی میرسد که جز دست های خالی چیزی نداریم .بیا تا دیر نشده کاری کنیم شاید فردا خانه من و تو تنگ باشد و آنگاه برای همیشه دیر شود🥺 🔰میشود همسایه خوبان و همره عشاق باشیم اگر گره به دنیا را کمی شل کنیم و خودمان را دریابیم مثل آقا هایی که راه را یافتند. ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰چند #صباحی ست که آسمان 🌫دلم❣ ابری ☁️و هوای باریدن گرفته. نمیدانم آخرین بار چه زمانی دلم ابرهای تیره
💞 🌷امین وقتی از ادراه به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌کنی اگر می‌گفتم کاری را دارم می‌دهم. می‌گفت: «نمی‌خواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام می‌دهیم.» 🌷می‌گفتم: «چیزی نیست، فقط چند تکه ظرف کوچک است» می‌گفت: «خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم می‌شوریم!» مادرم همیشه به او می‌‌گفت: «با این که شما پیش می‌روید همسر شما حسابی تنبل می‌شود ها!😊» امین جواب می‌داد:«نه حاج خانم! مگر زهرا کُلفَت من است. زهرا من است😍» 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_های_‌شهدا💞 #شهید_مدافع_حرم_امین_کریمی 🌷امین #روزها وقتی از ادراه به من زنگ می‌زد و می‌پرسی
🔸وقتی امین رسید واقعاً دیگری را می‌دیدم! خیلی تغییر کرده بود. قبلاً جذاب و نورانی‌✨ بود، اما این‌بار حقیقتاً شده بود. 🔹یک تنش بود که خیلی به او می‌آمد😍 کمی هم لاغر شده بود. تا همدیگر دیدم؛ امین لبخند زد☺️ من هم خندیدم. انگار تپش قلب💗 گرفته بودم. دستم را روی گذاشتم! امین تمام بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای بادسحر به عزیزم برسان درخلوت وصلـ او پیامم برسان💌 بر وشام زلفش بگذر یعنےکه صبح و شامم برسان🤲 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای بادسحر به عزیزم برسان درخلوت وصلـ او پیامم برسان💌 بر وشام زلفش بگذر یعنےکه صبح و شامم برسان🤲 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸آخر شب خوردنی های مختلف می‌آوردیم و تا نیمه‌های شب فیلم و سریال و... نگاه می کردیم 🔹همان زمان‌ها هم با خودم میگفتم چقدر به من خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم واقعا هم همین‌طور بود. 🔸من با داشتن امین خوشبخت ‌ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. مردی با این‌ همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد 🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم خودش با محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود واقعا سیاست داشت در مهربانیـش.. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh