🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️با آمدن پدر به منزل🏡 #احمد به استقبال او میرفت و برای او چای☕️ میریخت و لباسهای پدر را میشست و
🔰همیشه نماز مغربو عشاء میرفتم مسجد ...
🔸یه شب #مسجد نماز که تموم شد اخوی احمد با بچه هایی که مکبر🎤 بودن حلقه گرفت. گفت: اقا هرکس بتونه #دعای_فرج رو خیلی قشنگ وبا حفظ بین نماز بخونه من یه جایزه🎁 خوب بهش میدم
🔹منم تا تونستم #تمرین کردم وحفظ شدم و یه روز رفتم مسجد که بین نمازها دعای فرج رو بخونم. اما دیدم #اخوی_احمد نیومده🚷 از خادم مسجد پرسیدم پس اخوی احمد کجاست ⁉️
🔸با بغض وناراحتی گفت: احمد رفت #سوریه برا مبارزه با داعش👹 تا اومدم خونه فقط گریه کردم😭 از اون روز به بعد به عشق اخوی احمد #دعای_فرج رو میخونم و به مسجد میروم...
#شهید_احمد_حاجیوندالیاسی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #شوق_پرواز در کلام او جاری بود
🔸احمد بهخلاف کودکان و نوجوانان دیگر که بهرسم کودکی و در آرزویهای خود معمار آینده خود هستند و به شوق #دکتر و مهندس شدن به گذر عمر میپردازند، حیات معنوی خود را پای منبر و در مسجد🕌 و #بسیج سیر و تقویت میکرد.
🔹یادم میآید به او گفتم: احمد، برنامهات برای آینده چیست⁉️ گفت: محمد برنامه من برای آینده با دیگران فرق دارد، بهزودی به تو میگویم چه میخواهم انجام دهم ولی بدان #راه و منطق من اینگونه نیست که بهدنبال دنیا🌍 باشم.
🔸همین اصل و منطق را در وصیتنامه📜 خود و 50 روز قبل از #شهادت بیان کرده است و میگوید: من رفتم تا ماندگار شوم، من برای شهادت آمادهام.
🔹یادم میآید حتی وقتی قصد رفتن داشت و پدر در ابتدا مخالف رفتن او بود🚷 خطاب به پدر گفت: پدر من راهم را پیدا کردم، بگذار #خوشبخت شوم.
#شهید_احمد_حاجیوندالیاسی
#سالروز_تولد🎊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh