🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران7⃣5⃣ 💠 نماز جمـاعت صبح 📌خاطره ای از #شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahi
✍ #خاطره_شهدا
🌷زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من، مطب یه #روانشناس.
🌷نه که یک آدم معمولی باشد! علی صیاد شیرازی می خواست بیاید برای ازدواج #دخترش مشورت کند.
🌷آمد. راس ساعت ۸ که قرارمان بود.بعد از این که خوش و بشی کردیم، کلاه نظامی اش را درآورد، #اجازه گرفت و شروع کرد:
《بسم الله الرحمن الرحیم.اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...》
🌷دعای #فرج را تا آخر خواند. دیدار سران قوا نبود ها!
جلسه ی مشاوره پدر عروس بود و یک روانشناس.
راوی:دکتر گلزاری
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنــوشتـــــــــه📝 💟دل نوشتهای تقدیم به #همسر_سبکبالم(۱/۲) ❣غروب #بی_تو بودن را در حالی بر روی
🔰رضا و نام نیایش
🔹رضا روی انتخاب اسم #دخترش حساس بود؛ چون معنی و مفهوم اسم برایش مهم بود👌
🔸بین اسامی سه تا اسم گلچین💐 شد و قرار شد بنویسیم و بگذاریم بین صفحات #قرآن و یکی و انتخاب کنیم.
🔹روز اول ماه #رمضان، رضا یکدفعه گفت «دخترمون قراره تو ماه رمضان، ماه نیایش و بندگی به دنیا بیاد؛ ن#یایش هم اسم قشنگی هست.»😍
🔸برای اسمهای دیگه چند وقت فکر کرده بودیم؛ اما این اسم ناخودآگاه🗯 به ذهن #رضا آمد. نوشت و وسط قرآن گذاشت. یکی از کاغذها را برداشتم و آن را باز کردم؛ رویش نوشته بود #نیایش♥️
🔹هنوز هم آن چند تا اسم که با #دستخط_رضا نوشته شده و وسط قرآن📖 هست، را دارم. نیایش، تنها یادگار رضا🌷 موقع #شهادت پدرش فقط 15 ماهش بود.
#شهید_رضا_دامرودی
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #یاد_خوبان ✨میثم با ورودش به سپاه، اعلام کرد که میخواهم ازدواج کنم. به دلیل فصلی بودن شغل پدر و ک
6⃣2⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#عاشقانه_شهدا
🔹 #بار_اول که خیره شدم تو صورتش وقتی بود که انگشتر فیروزه شو💍کردم دستش سر سفره ی عقد😍. نذر کرده بودم قبل ازدواج ،به هیچ کدوم از #خواستگارام نگاه نکنم🚫 تا #خدا خودش یکی رو واسم پسند کنه.
🔸حالا اون شده بود جواب #مناجاتای من، مثل #رویاهای بچگیم بود. با چشایی درشت و #مهربون و مشکی😉 هر #عیدی که میشد، میگفت بریم النگویی، انگشتری💍، چیزی بگیرم برات.
🔹میگفتم: بیشتر از این #زمین_گیرم نکن❌
#چشات به قدر کافی بال و پرمو بسته. عاشق کشی❤️، دیوانه کردن مردم آزاری، یک جفت چشم مشکی و اینقدر کارایی⁉️ میخندید و مجنونم میکرد💞
🔹دلش دختر میخواست👧دختری که تو #سه سالگی،با شیرین زبونی صداش کنه، #بابا یه روز با یه جعبه شیرینی🍩 اومد خونه سلام کرد و نشست کنارم👥 #دخترش به تکون تکون افتاد.
🔸مگه میشه دختر جواب #سلام_بابا رو نده⁉️ لبخندی کنج لباش نشست. از همون #لبخندای مست کننده اش.یه #شیرینی گذاشت دهنم😋 گفتم: "خیره ان شاءالله❗️
🔹گفت: وقتش رسیده به #عهدمون وفا کنیم اشکام بود که بی اختیار میریخت😭
"خدایایعنی به این زودی فرصتم تموم شد؟"
نمی خواست #مرد بودنشو با گریه کم رنگ کنه.
ولی نتونست🚫 جلو بغضشو بگیره😢
🔸گفت:"میدونی اگه مردای ما اونجا نمی جنگیدن، اون #جونورا، به یزد و کرمان هم رسیده بودن وشکم زنان #باردارمونو میدریدن؟!💔میدونی عزت تو اینه که مردم بیرون از خاکشون🇮🇷 واسه #امنیتشون بجنگن..؟
🔹گفتم: میدونم ⚡️ولی تو این هیاهوی شهر
که همه دنبال مارک و ملک و جواهرن، کسی هست که قدر این #مهربونیتو بدونه❓باز مست شدم از #لبخندش❤️. گفت: لطف این #کار_تو همینه.
🔸تو تشییعش⚰ قدم که بر میداشتم، و زمانی که رو تخت بیمارستان🛌 #حلما_شو واسه اولین بار❣ دادن دستم، همون جمله رو زیر لب تکرار کردم😔
راوی:همسر شهید
#شهید_میثم_نجفی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #برگی_از_خاطرات 🌷یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. مح
🔰نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم🏴 چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش #غریب_مادر است
🔰هرچه از زندگیش خواندم📖 به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞
🔰عشق به مادر ارباب را از اسم #دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته📝 فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا😔 کرده بود، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند، به اندازه درک "ما رایت الا جمیلا"😍
🔰 #استاد_تخریب، در آخرین روز ماموریتش، مدال شهادت🌷نصیبش شد. آن هم با بسته #انتحاری که آسمانی اش🕊کرد. دلم سوخت وقتی فهمیدم همچون #حضرت_مادر غریبانه سوخته است😭 گویی سوختن🔥 سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند، چه #رزمنده
🔰بازهم به رسم مادر، #شهادتش غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم، تیتر اول رسانه های خبر🗞شد
🔰رفیقِ شهیدِ #شاگردانش شد
👈 #شهید_رسول_خلیلی آنقدر زائر مزارش🌷 شد تا عاقبت بخیر شد
👈شاید هم #شهید_بیضایی در حضور شهید، از کوثرش گذشت💕 و به عشق حقیقی لبیک گفت
👈و #شهید_محمدرضا_دهقان هم به نیت شهادت🕊 کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت: "شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران🌷 در #سوریه است"
❣شهید جان
🔰تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود؛ مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی😔 راه گم کرده ایم، چشم های پر از گناهمان، نابینای راه #سعادت شده است😭 فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش
✍نویسنده: طاهره بنایی منتظر
محل شهادت: #دمشق
محل دفن: بهشت زهرا #تهران
#شهید_محرم_ترک
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺جمله زیبایی که شهید مدافع حرم در خواب به #دخترش گفت
دختر #شهید_سعید_انصاری از خوابی میگوید که پدر شهیدش در آن بوده و جملهای هم به او گفته که موجب آرامشش💗 شده است.
او از اولین دیدار با پیکر مطهر پدرش هم خاطره دارد، دیداری برای #آخرین_بار ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدی_که_به_همراه_سردار_بزرگ_سوخت*🖤
💢*شهید ابوالمهدی مهندس*
فرمانده #حشد شعبی(نیروی مردمی) در کنار نیروی قدس سپاه پاسداران با داعش #میجنگید پدرش عراقی و مادرش ایرانی بود#دخترش زینب میگوید
💢 تا چند سال #گذشته کسی پدرم را نمیشناخت، اما وقتی برخی در خیابان پدرم را میدیدند، او را با #حاج قاسم اشتباه میگرفتند☝️ سفیدی موهای آنها در راه #جهاد هر دو مثل هم و رابطه برادریشان را نیز محکم کرده بود، *هر دو مانند #حضرت ابراهیم چون بتشکن بودند..*
💢سوختند و وارد آتش🔥 شدند*👌
خیابان #فرودگاه بغداد بسیار تمیز و پاکیزه بود 🥀..اما بعد از این اتفاق تمام دیوارها پر از ترکش☄ شده است.
ایالات# متحده آمریکا ابوالمهدی مهندس را در لیست تروریستی خود به عنوان یکی از چند #تروریست خطرناک جهان گنجانده بودند*‼️
💢 او در حمله راکتی #بالگردهای✈️ آمریکایی در فرودگاه بغداد به همراه حاج قاسم و همرزمانش به #ملکوت اعلی پرواز کرد🕊🕋
#شهید_جمال_ابن_جعفر🌷
*(ابوالمهدی المهندس)*
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh