4_379675495513457295.mp3
7.02M
🌹 دعای کمیل
🔮 با صدای #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
☘ این نوای ملکوتی این شهید بزرگوار رو از دست ندید خیلی زیباست
حجمش هم خیلی کم هست
برای بقیه هم بفرستید❤️
التماس دعا☺️
نصفه شب با صدای گریه هاش از خواب بیدار شدم👀
بهش گفتم :
آخه پسره مومن مگه تو چه گناهی کردی که اینطوری ناله میزنی😞
گفت :
مگه باید مــَعصیتی باشه ❓ مگه امام سجاد (علیه السلام) گناهی
داشتن ❓همین که به راحتی از نعمتای خدا استفاده میکنیم و شکرش ُ
به جا نمیاریم ، خودش مـَعـصیته ...😭
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالروزشهادت🕊
@Modafeaneharaam
4_379675495513457295.mp3
7.02M
🎙 دعای پرفیض #کمیل با صدای #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
☘ این نوای ملکوتی این شهید بزرگوار رو از دست ندید خیلی زیباست👌
@Modafeaneharaam
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مصاحبه با مادر #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
و مداحی شهید از پشت بیسیم براے #شهید_خرازی
سخنرانی و مداحی شهید در بین رزمندگان
#صدای_به_یادگار_مانده_شهید🌹
#سالروز_شهادت 🕊
@Modafeaneharaam
🌸 #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده از عاشقان حضرت زهرا بود.
اون فرمانده گردان #یا_زهرا بود.
اغلب گردان از سادات بودند و اون نیز فرمانده آنها.
🌸🍃درست در موقع شهادتش خمپاره روی سنگر خورد و #ترکش_بزرگی به #پهلوی_ چپ_محمد اصابت میکند و ترکشی هم به #بازوی_راستش.
محمد به صاحب نام گردانش اقتدا کرد و مثل #حضرت_زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید.💔
🌸🍃او به شدت علاقه ای که به #حضرت_زهرا داشت وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش بنویسید #یا_زهرا
🌸🍃در روز تشییع جنازه شهید تورجی خدا صبر عجیبی به مادر محمد داده بود.
مادر شهید در اون روز با صلابت سخنرانی کرد.
شهید تورجی زاده توسط پدر و مادرش به خاک سپرده شد.
🌸🍃#شهید_تورجی_زاده خیلی دوست داشتند بعد از شهادتش زیاد برایش #فاتحه بخوانند
#شهید_میگفت 👇👇👇
🔰من دوست دارم هر کاری می توانم برای #مردم انجام بدم...
حتی بعد از #شهادت!💔
اِن شاءالله که شفیع همگی ما در قیامت باشد.
@Modafeaneharaam
#خاطرات_شهدا
●برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(س) می کنم."
● هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟
📎فرماندهٔ گردان یازهرای لشگر ۱۴ امام حسین(ع)
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات کربلای۱۰
@Modafeaneharaam
خط مقدم
کارها گره خورده بود
خیلی از بچهها پرپر شده بودند
خیلی مجروح شده بودند.
حاجی بیقرار بود
اما به رو نمیاورد
خیلی ها داشتند باور می کردند
اینجا آخرشه !
یه وضعی شده بود عجیب
تو این گیر و دار حاجی اومد
بی سیم چی رو صدا زد ...
حاجی گفت: هر جور شده با بیسیم
تورجیزاده رو پیدا کن
خلاصه تورجی ر پیدا کردن
حاجی بی سیم رو گرفت
با حالت بغض و گریه
از پشت بی سیم گفت:
تورجی چند خط
#روضهحضرتزهرا برام بخون
تورجی فقط یک بیت زمزمه کرد
که دیدم حاج حسین خرازی
از هوش رفت ... !
صدا رو روی تمام بی سیمها
انداخته بودن.
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد
وقتی به خودمون اومدیم
دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن
خط رو گرفته بودن
عراقی ها رو تار و مار کردن.
تورجی خونده بود :
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا می زد پدر
دنبال حیدر می دوید
ازپهلویش خون میچکید
زهرای من،زهرای من... !
#فاطمیه
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
@Modafeaneharaam
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.
فرازیازوصیت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
@Modafeaneharaam