﴾﷽﴿
یکبار مشغول کار بودیم که تلفن روحالله زنگ خورد📱. نمیدونم چه کسی پشت خط بود که روحالله با دیدن شمارهاش سریع تلفن رو جواب داد. حرکاتش را زیر نظر داشتم.
خیلی شمرده شمرده و با احترام کامل صحبت میکرد.👌
برایم جالب شد بدونم چه کسی پشت خطه که روحالله اینقدر محترمانه با او صحبت میکنه👀. آن شخص رو «شما» خطاب میکرد و معلوم بود خیلی برایش عزیز است که اینطوری با او صحبت میکند.
تلفنش که تموم شد پرسیدم کی بود؟
گفت: بابام☺️
خیلی تعجب کردم. باورم نمیشد. روحالله در نهایت ادب و احترام با پدرش صحبت میکرد.
این همه احترام در کلام با پدرش واقعابرایم شیرین و جالب بود.🌸
به نقل از: سیدمحسن مرتضویان(دوست و همرزم شهید)
🍃🌷
✨تلنگر: طرز برخورد ما با پدر و مادرمان چگونه است؟ آیا ما هم با پدر و مادرمان، در نهایت ادب و احترام صحبت میکنیم؟
گوش کردن به حرفشان که جای خود...
🍃🌸
پن: هر وقت با پدر و مادرمان با احترام صحبت کردیم یا امرشان را اجابت کردیم، ثواب آن را هدیه کنیم به شهدا به ویژه #شهید_روح_الله_قربانی 🌹
بی پاسخ نخواهند گذاشت ان شاءالله...
#شهید_مدافع_حرم
#روح_الله_قربانی♥️
@Modafeaneharaam
﷽
.
#روحالله میگفت:
وسط کارها و دغدغههای روزانه هم میشه توی دلت با خدا حرف بزنی، ساده و بی تکلف👌
«خدا» را همیشه در نظر داشت.☺️
تلنگر: ما میان تمام دغدغههای و شلوغیهای روزمره چند بار در روز به یاد خدا میافتیم و با او حرف میزنیم؟😔
پن: هرگاه در طول روز به یاد خدا افتادیم صلواتی هم نثار شهدا به ویژه #شهید_روح_الله_قربانی کنیم.🌹
بی جواب نخواهند گذاشت...🌱
.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی♥️
@Modafeaneharaam
روضه های شام داغی بر دلش گذاشته بود که تا ابد، به بازار شام حتی نگاهی هم نکرد☝️‼️
روحالله هر بار که به سوریه میرفت سوغاتی نمیآورد. میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم. بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند، خرید کردن نداره😔!!!
پ ن: عکس شهید مدافع حرم در دروازه ساعات (سر در همان بازاری که به اسرای کربلا بیحرمتی شد😭)
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
@Modafeaneharaam
روحالله مقید بود در خیابان آشغال نریزد.
یک بار تو ماشین بودیم.
از شیشه ماشین یه پوست پسته انداختم بیرون🙊. روحالله زد روی ترمز و گفت:
چرا آشغال تو ریختی بیرون؟
گفتم آشغال نبود، یه پوست پسته بود.😒
گفت: هرچی... نباید مینداختی! پیاده شو برو برش دار!
گفتم: روحالله بیخیال، وسط اتوبان چطوری برم پوست پسته رو پیدا کنم😳
خیلی طول کشید تا مجابش کنم و نروم اما از آن به بعد دقت کردم تا دیگر آشغال در خیابان نریزم👌
به نقل از: یکی از دوستان شهید روح الله قربانی🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تلنگر: آیا برای ما هم مهم است که حتی به اندازه پوست پسته آشغال در طبیعت و خیابان نریزیم و دیگران را به زحمت نیندازیم⁉️
🔸اگر از امروز قوانین راهنمایی و رانندگی و شهری را رعایت کردیم(حتی اندازه ی نریختن آشغال در خیابان و رد نشدن از چراغ قرمز) ثوابش را به شهید هدیه کنیم🌸🍃
او حتما جبران خواهد کرد...
مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
@Modafeaneharaam
🌹اخلاق روحالله خیلی شبیه #شهدا بود، از همون اول. معاون مدرسه مون وقتی کارهای روح الله رو می دید بهش می گفت:
تو چند سال دیر به دنیا اومدی، باید چند سال زودتر به دنیا میومدی، میرفتی جنگ شهید🌷 می شدی. روحیه ات و اخلاقات شبیه شهداس👌
غافل از اینکه شهید راهش رو به آسمون پیدا میکنه حتی اگر جنگ ایران و عراق تموم شده باشه. درست مثل "روح الله" که راه آسمون رو پیدا کرد.🕊
خاطره از: یکی از دوستان شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
@Modafeaneharaam
✨روحالله میگفت:
«امام حسین رو بگیر و تا ته برو...»
امام حسین رو گرفت و رفت.
رفت و رفت و رفت تا رسید به سیدالشهدا ...
رسید به خودِ خدا...
#شهید_روح_الله_قربانی
#ما_ملت_امام_حسینیم 🏴
@Modafeaneharaam
💌 #هدیه_امام_رضا...
🍃 روح الله برای من هدیہ امام رضا بود .
همسری ڪه امام هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس چنین مردی بودم .
با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد ،
اونجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم .
یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد خواستگاری ام ...
و شدم عروس امام رضا (ع) .
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسفر_شهید، سالروز شهادت
@Modafeaneharaam
﴾﷽﴿
.
رفته بودند جنوب.
توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه حضرت زهرا(س) میخواند.
یکدفعه روحالله بلند شد و گفت:
سید رسیدی به گوشواره...از رقیه بخون... از بیابونهای داغ... پای برهنه... دستهای سنگین دشمن...😭
میگفت و بلند بلند گریه میکرد.
از خود بی خود شده بود.
همه با دیدن حال روحالله به گریه افتادند.
عاشق حضرت رقیه(س) بود.
.
همین که شنیده بود تکفیریها تا حرم حضرت رقیه(س) رسیده بودند داشت دیوانه میشد. بی قراریهایش بیشتر شده بود.
حتی نمیتوانست به راحتی غذا بخورد میگفت:
من نباید الان اینجا باشم و اون حرومیها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید برم...
.
انقدر بیقرار کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگها...
#شهید_روح_الله_قربانی
@Modafeaneharaam
﴾﷽﴿
.
رفته بودند جنوب.
توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه حضرت زهرا(س) میخواند.
یکدفعه روحالله بلند شد و گفت:
سید رسیدی به گوشواره...از رقیه بخون... از بیابونهای داغ... پای برهنه... دستهای سنگین دشمن...😭
میگفت و بلند بلند گریه میکرد.
از خود بی خود شده بود.
همه با دیدن حال روحالله به گریه افتادند.
عاشق حضرت رقیه(س) بود.
.
همین که شنیده بود تکفیریها تا حرم حضرت رقیه(س) رسیده بودند داشت دیوانه میشد. بی قراریهایش بیشتر شده بود.
حتی نمیتوانست به راحتی غذا بخورد میگفت:
من نباید الان اینجا باشم و اون حرومیها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید برم...
.
انقدر بیقرار کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگها...
#شهید_روح_الله_قربانی
@Modafeaneharaam
📚 برشی از کتاب #دلتنگ_نباش:
🍁 زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد.
🍂 در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت:
«آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.»❣
🍁 این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: عشقِ من #دلتنگ_نباش❤
#شهید_روح_الله_قربانی
#سالروز_شهادت
📸 ادمین
@Modafeaneharaam
❌_بهش گفتم علی (روح الله)بسه دیگه ۶۰ روره اینجایی نمیخوای برگردی؟
جواب داد:کجا برم؟!ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه ناموس شیعه تو محاصره است اونها ناموس من هستندکجا بذارم برم؟چند روز بعد 《پیکر پاک و سوخته اش》 رو برگرداندند...
#شهید_روح_الله_قربانی
#لبیک_یا_خامنه_ای
@Modafeaneharaam