🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا
“رمضان” است ، به آتش بکشانیم کمی …
@modafeaneharaam
مسلم علاقه زیادی به قرآن داشت و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت میکرد
و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشررا میخواند
همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت میکرد🌺
تاکید ویژهای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت:
شاید در روز گناهی مرتکب شدهام که برای نماز شب بیدار نشدم.
@modsfeaneharaam
هر شهیدی ...
در سینه اش بانویی را به میدان
جنگ میبرد ... ♥
آمار شهدای جنگ
همیشه غلط بوده است ... ✔
هر گلوله
دو نفر را از پا در میاورد ... 💯
شهید ...
و
قلبی که درون سینه اش
میتپد... ♥
مدافعان حرم
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
یاحسین تا آخرین قطرهی خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زادهام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده انشاءالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران بازمیگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.
پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
۲۵/فروردین/۹۴
⬅پایان
وصیت شهید حامد جوانی
شادی روحش صلوات❤️
مدافعان حرم 🇮🇷
شهید حسین همدانی
«تغییر نام سردار همدانی»
به روایت خود شهید:
روز پنجم جنگ – ۴ مهر سال ۵۹ – که حاج محمد بروجردی به سرپل ذهاب آمد، بعد از بازدید مفصل و دقیقی که از منطقه داشت، رو کرد به بنده و با آن لبخند ملیح و دلنشین و ته لهجهی قشنگ لرستانی خودش، گفت: برادر همدانی؛ این محور، محور بچههای همدانی است. تو که مسوول این جبههای، همدانی هستی، پس جبههی شما هم از این به بعد، جبههی همدانیهاست به این ترتیب و از سربند همین ماجرا، دیگر همه به خط پدافندی ما می گفتند جبههی همدانی ها، به بنده هم میگفتند؛ برادر همدانی!
این طوری بود که با نام فامیلی همدانی معروف شدم. در نام فامیلی قبلی، پسوند همدانی وجود داشت. نام فامیلی قبلی بنده، شاکویی همدانی بود. چند سال پس از ختم جنگ تحمیلی، به امر سردار محسن رضایی میرقائد، رفتم و شناسنامهام را عوض کردم. به یاد دارم آقا محسن، نامهای خطاب به رئیس وقت سازمان ثبت احوال کشور نوشت و در آن نامه، از ثبت احوال خواست تا نام فامیلی بنده را در اسناد سجلی، رسماً از شاکویی همدانی، تبدیل کنند به همدانی.
در نتیجه، شاکویی حذف شد و فقط همدانی آن باقی ماند. این نام فامیلی فعلی، در اصل، یادگاری است از شهید عزیزمان حاج محمد بروجردی، که خدا ایشان را با بزرگان بهشت محشور کند.
شادی روح شهید همدانے صلوات❤️