eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
30.8هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
15.9هزار ویدیو
330 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #قرار_بی‌قرار 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده قسمت 8
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹 خاطرات شهید مدافع حرم قسمت 9⃣2⃣1⃣ کم کم داشتم در بسیج جا می افتادم که وقت سربازی ام رسید. وقتی آقا مصطفی فهمید، می‌خواست از طریق بسیج پذیرشم را درست کند که نگذاشتم. چون پدرم مدام به من تأکید می‌کرد و می گفت: « نه از بسیج باید استفاده کنی و نه از امتیاز جبهه من؛ باید روی پای خودت بایستی! » من هم قبول کردم. آقا مصطفی استخاره ای زد و گفت: « خوب اومد، ان‌شاءالله که خیره! » دفتر چه گرفتم و افتادم نیروی هوایی سپاه. در یکی از پادگان‌های کرج دوره آموزشی را گذراندم. وقتی برگشتم آقامصطفی آمد دنبالم و با هم رفتیم پایگاه بسیج امام روح الله که آن را تازه تأسیس کرده بود. یادم است آن موقع یک پیشنهاد برای فرماندهی بسیج حوزه صباشهر داشت. استخاره کرد و خوب نیامد. اما استخاره راه‌اندازی بسیج خوب آمده بود. من را برد و به عنوان حفاظت پایگاه معرفی کرد و کم کم آنجا راه افتاد. پایگاه، یک خانه ویلایی با ۱۵۰ متر حیاط بود. نزدیک محرم بود، مانده بودیم چطورهیئت را برگزار کنیم. حیاط را نشان دادم و گفتم: « حیاط رو داربست بزنیم! » اما آقا مصطفی سرش را به نشانه مخالفت تکان داد و گفت: « یه سوله ای همین اطرافه که مخروبه س اونجا رو درست کنیم. » با بچه های پایگاه مان پول جمع کردیم و داربست زدیم تا بتوانیم یک پایگاه دائمی برای هیئت حضرت ابوالفضل دایر کنیم. برای دهه اول برنامه ریزی کردیم. یک شب باران شدیدی می آمد، یکی از بچه ها هراسان آمد و گفت: « پاشو بیا ناودان پشت بام افتاده وسط حسینیه و همه جا رو آب برداشته! » با بدبختی همه جا را تمیز کردیم و دوباره فرش انداختیم و با یک مکافاتی مراسم را برگزار کردیم. ⬅️ ادامه دارد.... @Modafeaneharaam
4.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر به فکر جهانی با آسمان آبی و زمین سبز هستیم باید بجنبیم انرژی اورانیوم ۸۸۰۰۰ برابر نفت و ۱۶۲۰۰۰ برابر زغال سنگ است @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ تو ضمانت نکنی... در شبِ قبرم چه کنم بارِعصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست 💚 @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam
امام على عليه السلام: قدرت، خردمند را به افراط كارى نمى كشاند و ناتوانى او را از پاى نمى نشاند غرر الحكم، حدیث 1995 @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾ الحمدلله رب العالمین اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی ظهور الحجه... اللهم اجعل سیدنا و قائدنا الامام الخامنه ای فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مدافع حرم کار همیشگی اش بود لباس نظامی اش را که میپوشید دست به سینه میگذاشت وسلام به امام حسین (ع)میداد بعدهم رو به روی عکس اقا می ایستاد واحترام نظامی میگذاشت @Modafeaneharaam
1.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حاج قاسم سلیمانی: هرگز حال آنکه از دور به آتش می‌نگرد با حال آنکه روی هیزم می‌سوزد یکسان نیست... @Modafeaneharaam
یک توپ کوچک و این همه انرژی یک توپ کوچک اورانیوم غنی شده برابر است با تمام انرژی مصرفی(برق، گاز، بنزین و ...) عمر یک انسان @Modafeaneharaam
بعد از سال‌ها قهر، کشورهای اروپایی یکی‌یکی دارن برمیگردن سراغش! 🔹 بلژیک برنامه خروج از هسته‌ای رو لغو کرده. 🔹 ایتالیا بعد از ۳۵ سال می‌خواد دوباره نیروگاه بسازه. 🔹 دانمارک بعد از حدود ۴۰ سال ممنوعیت، بررسی بازگشت به هسته‌ای رو شروع کرده. 🔹 و حالا سوئد (یکی از ضد‌هسته‌ای‌ترین کشورهای سابق اروپا) کاملاً مسیرش رو عوض کرده! دولت سوئد قراره به شرکت‌هایی که در ساخت راکتورهای جدید سرمایه‌گذاری می‌کنن، وام و کمک مالی بده تا ظرفیت انرژی هسته‌ای کشور تا سال ۲۰۴۵ چند برابر بشه. نیاز شدید به برق پایدار باعث شده خیلی‌ها در اروپا بفهمن که بدون انرژی هسته‌ای، فقط با تکیه به سوخت‌های فسیلیِ پر آلاینده و حتی انرژی‌های پاک مثل باد و خورشید نمیشه آینده‌ انرژی رو تأمین کرد. و حالا با کلی افسوس سال‌ها باید تلاش کنن تا عقب‌موندگی‌شون از چین و روسیه رو جبران کنن... @Modafeaneharaam
🌸 تشرف ابو راجح حمامی و شفا یافتن او از مرگ حتمی ☑️ در حله به مرجان صغیر، که حاکمی ناصبی بود، خبر دادند ابو راجح، پیوسته صحابه را سب و سرزنش ‌می‌کند. دستور داد که او را حاضر کنند. وقتی حاضر شد، آن بی دینان به قدری او را زدند که مشرف به هلاکت شد و تمام بدن او خرد گردید، حتی آن قدر به صورتش زدند که دندانهایش ریخت. بعد هم زبان او را بیرون آوردند و با زنجیر آهنی بستند. بینی اش را هم سوراخ کردند و ریسمانی از مو داخل سوراخ بینی او کردند. سپس حاکم آن ریسمان را به ریسمان دیگری بست و به دست چند نفر از مامورانش سپرد و دستورداد او را با همان حال، در کوچه‌های حله بگردانند و بزنند. آنها هم همین کار را کردند، به طوری که بر زمین افتاد و نزدیک به هلاکت رسید. وضع او را به حاکم ملعون خبر دادند. آن خبیث دستور قتلش را صادر کرد. حاضران گفتند: 🔹 او پیرمردی بیش نیست و آن قدر جراحت دیده که همان جراحتها او را از پای در ‌می‌آورد و احتیاج به اعدام ندارد، لذا خود را مسئول خون او نکن. ▪️ خلاصه آن قدر با او صحبت کردند، تا دستور ر‌هایی ابوراجح را داد. بستگانش او را به خانه بردند و شک نداشتند که در همان شب خواهد مرد. صبح، مردم سراغ او رفتند، ولی با کمال تعجب دیدند سالم ایستاده و مشغول نماز است و دندانهای ریخته او برگشته و جراحتهایش خوب شده است، به طوری که اثری از آنها نیست. تعجب کنان قضیه را از او پرسیدند. گفت: ▫️ من به حالی رسیدم که مرگ را به چشم دیدم. زبانی برایم نمانده بود که از خدا چیزی بخواهم، لذا در دل با حق تعالی مناجات و به مولایم حضرت صاحب الزمان (ع) استغاثه کردم. ناگاه دیدم حضرتش دست شریف خود را به روی من کشید، و فرمود: 🔸 از خانه خارج شو و برای زن و بچه ات کار کن، چون حق تعالی به تو عافیت مرحمت کرده است. ▫️ پس از آن به این حالت که ‌می‌بینید، رسیدم. ▪️ شیخ شمس الدین محمد بن قارون (ناقل قضیه) ‌می‌گوید: ◽️ به خدا قسم ابوراجح مردی ضعیف اندام و زرد رنگ و بد صورت و کوسج (مردی که محاسن نداشته باشد) بود و من همیشه برای نظافت به حمامش ‌می‌رفتم. صبح آن روزی که شفا یافت، او را درحالی که قوی و خوش هیکل شده بود در منزلش دیدم. ریش او بلند و رویش سرخ، به طوری که مثل جوان بیست ساله ای دیده ‌می‌شد. و به همین هیئت و جوانی بود، تا وقتی که از دنیا رفت. بعد از شفا یافتن، خبر به حاکم رسید. او هم ابوراجح را احضار کرد و وقتی وضعیتش را نسبت به قبل مشاهده کرد، رعب و وحشتی به او دست داد. از طرفی قبل از این جریان، حاکم همیشه وقتی که در مجلس خود ‌می‌نشست، پشت خود را به طرف قبله و مقام حضرت مهدی (ع) که در حله است ‌می‌کرد، ولی بعد از این قضیه، روی خود را به سمت آن مقام کرده و با اهل حله، نیکی و مدارا ‌می‌نمود و بعد از چند وقتی به درک واصل شد، در حالی که چنین معجزه روشنی در آن خبیث تاثیری نداشت. ⬅️ بركات حضرت ولى عصر(عليه السلام)، سید جواد معلم، صفحه 58 🏷 @Modafeaneharaam