هدایت شده از کتاب جمکران 📚
ا❁﷽❁ا
🔰مقام معظم رهبری:
یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
🌹#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
📖 دلش شور میزد و نمیدانست آخر این ماجرا به چه ختم خواهد شد. هنوز صدای مافوقش در گوشش بود که با حرص زیر برگه ماموریت را امضا کرده و گفته بود: «من هیچ مسئولیتی قبول نمیکنم، اونجا خودتی و خودت؛ اتفاقیم اگه افتاد خودت باید جواب همه رو بدی». او قبول کرده بود؛ حتی اگر از سپاه میانداختنش بیرون. احمد متوسلیان گم شده بود؛ آن هم در غربت! چطور وقتی لبنانیها داشتند به خاطر آزادی رفیق دیرینش خودشان را به آب و آتش میزدند او میتوانست سرش را پایین بیندازد و با خیال راحت کارهایش را رتق و فتق کند؟ اصلاً رفیقش نه، همرزمش هم نه فرمانده مملکتش که بود. پلکهایش به زور باز میشدند ولی هنوز با خودش یکی به دو میکرد.
🥀 شهید #محمد_اویسی
📙 #و_دریا_آتش_گرفت
🖋 #فاطمه_سلطانی
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
🔗 https://ketabejamkaran.ir/121549
☀️#روزنگار
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا❁﷽❁ا
🔰مقام معظم رهبری:
یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست.
🌹#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
مادرش را آورده بودند به خانه پدربزرگش و برای او و اصغر مجلس عذاب به پا کرده بودند. گریههای جگرسوز مادر، خواهرها و محبوبه حالش را خراب میکرد. دلش میخواست جلویشان را میگرفت. هیچ وقت دوست نداشت کسی به خاطرش این همه عذاب بکشد. میدانست کاری از دستش بر نمیآید، ولی دلش آرام نمیگرفت. میخواست داد بزند و بگوید که حالم از همیشه بهتر است کاش شما هم میدیدید. ولی نمیتوانست.
خاطرات شهید محمد اویسی.
برشی از کتاب «و دریا آتش گرفت»
🥀 شهید #محمد_اویسی
📙 #و_دریا_آتش_گرفت
🖋 #فاطمه_سلطانی_وشنوه
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
🔗 https://ketabejamkaran.ir/121549
☀️#روزنگار
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran