در روزهایی که مردم برای مایحتاج اولیه زندگی از #شکر گرفته تا #گوشت باید مانند روزهای موشکباران در صف بایستند طبق آمار گمرک بیش از یک میلیون دلار غذای سگ و گربه به کشور وارد شده که ۵ برابر سال گذشته است. این مدیران را چه باید نامید؟ #خائن یا سگباز؟
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
توییتر ما👇
https://twitter.com/axneveshtesiyas?s=09
اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
در روزهایی که مردم برای مایحتاج اولیه زندگی از #شکر گرفته تا #گوشت باید مانند روزهای موشکباران در صف بایستند طبق آمار گمرک بیش از یک میلیون دلار غذای سگ و گربه به کشور وارد شده که ۵ برابر سال گذشته است. این مدیران را چه باید نامید؟ #خائن یا سگباز؟
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #صد_و_پنجاه_وششم
چند مرده حلاجی
حدود ساعت 8 شب، بررسی افراد مصاحبه شده تمام شد...
دو روز دیگه هم به همین منوال بود ...
اصلا فکر نمی کردم بین اون افراد، جایی برای من باشه ... علی الخصوص که آقای افخم اونطور با من برخورد کرده بود ...
هر چند علی رغم رفتارش با من، دقت نظر و علمش به شدت من رو تحت تاثیر قرار داد ...
شیوه سوال کردن هاش و برخورد آرام و دقیق با مصاحبه شونده ها ...
از جمع خداحافظی کردم، برگردم ... که آقای افخم، من رو کشید کنار ...
- امیدوارم از من ناراحت نشده باشی ... قضاوت در مورد آدم ها اصلا کار ساده ای نیست ... و با سنی که داری ... نمی دونستم به خاطر توانایی اینجا بودی یا ...
بقیه حرفش رو خورد ...
- به هر حال می بخشی اگر خیلی تند برخورد کردم ... باید می فهمیدم چند مرده حلاجی ...😊
خندیدم ...😃
- حالا قبول شدم یا رد؟ ...
با خنده زد روی شونه ام ...😉
- فردا ببینمت ان شاء الله ...
از افخم دور شدم ...
در حالی که خدا رو #شکر می کردم ... خدا رو شکر می کردم که توی اون شرایط، در موردش #قضاوت نکرده بودم ...
آدم محترمی که وقتی پای حق و ناحق وسط می اومد ... دوست و رفیق و احدی رو نمی شناخت ... محکم می ایستاد ...✋
روز آخر ...
اون دو نفر دیگه رفتن ... من مونده بودم و آقای علیمرادی ... توی مجتمع خودشون بهم پیشنهاد کار داد ... پیشنهادش خیلی عالی بود ...
- هر چند هنوز مدرک نگرفتی ولی باهات لیسانس رو حساب می کنیم ... حیفه نیرویی مثل تو روی زمین بی کار بمونه ...
یه نگاه به چهره افخم کردم ... آرام بود اما مشخص بود چیزهایی توی سرش می گذره ... که حتما باید بفهمم ...
نگاهم برگشت روی علیمرادی ... با احترام و لبخند گفتم ...
- همین الان جواب بدم یا فرصت فکر کردن هم دارم؟ ...😊
به افخم نگاهی کرد و خندید ...😁
- اگه در جا و بدون فکر قبول می کردی که تشخیص من جای شک داشت ...
از اونجا که خارج می شدیم ... آقای افخم اومد سمتم ...
- برسونمت مهران ...
_نه متشکرم ... مزاحم شما نمیشم ...هوا که خوبه ... پا هم تا جوانه باید ازش استفاده کرد ...
خندید ...
- سوار شو کارت دارم ...
حدسم درست بود ... اون لحظات، به چیزی فکر می کرد که حسم می گفت ...
حتما باید ازش خبر دار بشی ...
سوار شدم ... چند دقیقه بعد، موضوع پیشنهاد آقای علیمرادی رو کشید وسط ...
- نظرت در مورد پیشنهاد مرتضی چیه؟ ... قبول می کنی؟...
- هنوز نظری ندارم ... باید روش فکر کنم و جوانب رو بسنجم... نظر شما چیه؟ ... باید قبول کنم؟ ... یا نه؟ ...
.
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
اصلا مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا #دوباره شما را به ما بخشید برایت تولد می گیریم.
❣️و همه اینها بهانه است آقاجان! بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا #نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمت #شکر می گوییم.
❣️ اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
پس از سالها سیطره شاهنشاهان و گرفتار آمدن بشر در دنیای #متمدن نمای نفسانیت مدار مگر میتوان #شکر نعمت زیستن در عصر امامین #انقلاب را به جای آورد؟
و این شکرانه، همتی عظیم و مجاهدتی خستگی ناپذیر را میطلبد که این عصر به #ظهور_منجی عالم بشریت بالغ گردد. "ان شاءالله"
#امام_خمینی
#رحلت
✍مریم اشرفی گودرزی