eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.7هزار دنبال‌کننده
249 عکس
63 ویدیو
19 فایل
✍🏻 سیدعلی روح‌الامین دکترای فلسفه‌ی هنر | طلبه‌ی درس‌خارج قم «وارستگی» دفتر قدم‌زدن در اقلیم حیرت است؛ میان متن، معنا، و سکوت ارتباط>> @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال، روا است)
مشاهده در ایتا
دانلود
فردید : یک گرفتاری ما امروزه این است که میخواهیم خیلی زود نتیجه بگیریم و برنامه ریزی کنیم ، اینها بجای خود درست ولی کسانی را هم باید بگذارید که خودشان فکر کنند و لاطایل بگویند. مثل شاعران: قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار عملت چیست که مزد دو جهان میخواهیم ابیات تعلق به پریروز و پس فردای جهان دارد. ‌
فردید: من با "شرق" و "غرب" گفتن مخالف نیستم، یعنی در مقابل اینهمه زورگوئی و زورتوزی ، وضع شرقی گرفتن بجای خود صحیح و ضروری است. ولی یک بی‌غرضی میخواهد که ما پرمدعا نباشیم و در طرز تفکر جهان با هم سخن شویم و "" پیدا کنیم. اینکه زیاد بیائیم کنار و هی "من"، "من" کنیم بنام شرق، آنهم شرق ، آنهم شرقی که "" و "" درش نیست به چند معنی "تالی فاسد" خواهیم داشت. ‌
فردید: ارزشهای غربی را ندانسته قبول میکنیم و بعد از آنکه قبول کردیم نسبت میدهیم به . من خود بارها شنیده ام که فلان آقا میگوید که پیغمبر روانکاو بوده است یا اقتصاد دان اینها همه سراپا غلط است و . ‌
فردید: مراد من از بمعنی مقابل ابژکتیو نیست زیرا عینی اندیشیدن خود پافشاری در ذهنی اندیشیدن است. ‌
فردید: معنائی که من از غربزدگی میخواهم با آنچه در این باره شادروان نوشته است، بسیار فرق دارد. درنظر من، غربزدگی از لحاظ فلسفه تاریخ مطرح است. نکته در مساله خودآگاهی است. و من غربزدگی را چنین تعریف میکنم: غربزدگی یعنی پذیرش قهری تمدن و فرهنگ و پیروی بی چون و چرا از آن، بدون رشد به مرحله خودآگاهی که غربیان بهر صورت بدان رسیدند. پیداست که رنسانس (نوزایش) ما که غربزدگیش نامیدیم با مقتضیات قهری تاریخ چون استعمار و لوازم آن نیز همزاد و همراه بوده است. پس بر خلاف آنچه که آل احمد در این زمینه نوشته نکوهش از غربزدگی مستلزم ستایش دوره پیش از مشروطه و آرزوی خام بازگشت به زندگانی نکبت بار و شریعت مآبی قلابی گذشته نیست و بهر حال من پیش خود همواره غربزدگی را به پسندیده و ناپسند بخش کرده ام. و این که گفتم غربزده خوبی بود برای آنست که در مقابل غربزدگی آنروز با یک نحو دیگر از طغیان کرده بود. ‌
فردید: "" به اعتقاد من "" تاریخ است، دو هزار سال است که بشر "" شهر می نوشد و این چیزی جز نیست. با بود که باده خواری با محتسب شهر آغاز گردید: باده با محتسب شهر ننوشی زنهار بخورد باده ات و سنگ بجام اندازد مراد من از محتسب شهر "" امروز است که هیدگر از آن به نام "تفکر خودبنیادانه" یاد می کند و من پیش خود آن را به "" تعبیر و تفسیر می کنم.
فردید: من عقیده دارم هنوز کلامی که هیدگر در سی سال پیش عنوان کرد کماکان مسئله روز است. او گفت "تاریخ مغرب، تاریخ مغرب است". هنگامی که این سخن را از زبان هیدگر خواندم از نظر متدولوژی، روزی از نو در زندگی فلسفی خود مشاهده کردم – آری من به "غرب زدگی" رسیده بودم و تمام توجه من به این مسئله معطوف شد – اکنون باید این و تاریخ مغرب حقیقت با توجه به خیر و صلاح ملک و ملت روشن گردد. ‌
فردید: سراسر متافیزیک زده است. مارکسیسم آخرین مرحله و اصرار در متافیزیک است. کما اینکه "جامعه مصرف" نیز محصولی از متافیزیک است.
فردید: من اعتقاد دارم " بشر معاصر" یک آزادی انسانی نیست بلکه "فرار از حق و و فرار از ذات اصیل انسان" است: وصال حق زخلقیت جدائی است ز خود بیگانه گشتن آشنائی است ‌
فردید: بشر در بسر می برد ، سعادت انسان در این دنیاست و در همین جاست که بشر می تواند از زمان "فانی" استفاده کند و سعادتمند شود. ‌‌