๛ وارستگی ๛
🔻 از توهمِ دانایی تا اصالتِ پرسش (بازخوانی جایگاه کتاب و علم در عصر هوش مصنوعی) 🔎 https://varast
🔸 در زیستجهانِ کنونیِ ما، کتابخوانی غالباً به سطح دسترسی به «اطلاعات» تقلیل یافته است. سیطرهی «اطلاعات» بر «تفکر» سایه افکنده است. شاید بتوان گفت که در جغرافیای تاریخی ما، خاصه در دویست سال اخیر، علم به معنایِ مدرن و تمدنسازِ آن، هرگز در جایگاه حقیقی خود ننشسته است. ما همواره با مظاهر و میوههای علم (تکنولوژی) روبهرو شدهایم، بیآنکه با ریشهها و خردِ ساماندهندهی آن مواجههای اصیل داشته باشیم. در این دیار، علم در حجاب است. ما با ابزار مواجهیم اما «بودِ» آن ابزار و خردی که آن را پدید آورده، بر ما پوشیده است. ما خواهانِ محصولاتِ تمدن جدیدیم، اما فاقدِ آن خردِ کلی هستیم که بتواند میان این اجزا نظم و هماهنگی ایجاد کند.
🔹 در چنین آشفتگیِ معرفتی، جایگاه کتاب چیست؟ وقتی نسبتِ ما با علم روشن نیست، مطالعه به امری زائد و تزئینی بدل میشود؛ یا نهایتاً ابزاری برای موفقیت شغلی و مدیریت زمان. پرسش بنیادین این است: در جهانی که علم در آن غریب است و ما صرفاً مصرفکنندگانِ تکنیک هستیم، کتابها چگونه نوشته میشوند؟ آیا تولیداتِ مکتوبِ ما تواناییِ روشن کردنِ جایگاه علم را دارند؟ وقتی دانشگاه و فضای آکادمیکِ ما فاقدِ روحِ خلاقانه و مولد است و دانشجو (چه در هنر و چه در مهندسی) در چرخهی تقلید گرفتار است، کتاب نیز نمیتواند بستری برای خلق و ابداع باشد.
🔸 ما علم را به «روش» و «مهارت» فروکاستهایم. بسیاری از کتابهای امروزی ما، حتی در حوزههایی نظیر دین و قرآنپژوهی، بیش از آنکه در پیِ فهم و تفسیر باشند، به دنبال ارائهی «دستورالعمل» و «تکنیک» هستند (مانند کتابهایی با عنوان «روش تدبر در قرآن» یا «روش حل مسئله»). این رویکرد، علم را از مقامِ بینش و جهانبینی، به سطحِ ابزارِ کارراهانداز تنزل میدهد.
🔹 زبانِ علم و فلسفه نیز در فرآیند ترجمه، گاه از کارکردِ اصلی خود تهی میشود. ترجمه باید ما را با جهانی دیگر مواجه کند، نه آنکه مفاهیم را چنان به فهمِ مألوفِ ما نزدیک سازد که دیگر هیچ غرابت و پرسشی باقی نماند.
🔸 مسئلهی ما عقبماندگیِ تکنیکی نیست، بلکه فقدانِ «تاریخ» و «جهان» است. کتاب تنها زمانی معنای حقیقی خود را مییابد که ما خود را در نسبتی با تاریخ و جهان احساس کنیم. اگر این نسبت برقرار نشود، کتابها به جزواتِ آموزشی و هوش مصنوعی به ماشینِ پاسخگو تبدیل میشوند و دیگر نیازی به خواندن و نوشتن به معنایِ کلاسیکِ آن باقی نمیماند.
🔹 جانمایهی رجوعِ آدمی به کتاب، همواره «درد» و «پرسش» بوده است. انسانِ بیقرار که بر نادانیِ خود واقف است، در جستجوی پاسخ به کتاب پناه میبرد. اما تراژدیِ عصرِ ما این است که پیش از آنکه پرسشی شکل بگیرد، پاسخها آمادهاند. هوش مصنوعی و انبوهِ اطلاعات، مجالِ طرحِ پرسش را از ما گرفتهاند.
🔸 ما امروز در فضایی زیست میکنیم که اطلاعاتِ فلسفی و علمی در دسترسِ همگان است؛ همه از نیچه و ویتگنشتاین میدانند و پادکستها انباشته از دادههای پراکندهاند. اما در پسِ این داناییِ ظاهری، هیچ پرسشِ اصیلی نهفته نیست. فیلسوف، دوستدارِ دانایی است، اما این دوستداشتن از سرِ وقوف به نادانی است. او میخواهد در این «جهل» بماند و از انجماد در جزمیتها بگریزد.
🔹 ما به دنبالِ آن «نقطهی کور» یا آن چیزی که از آن غافلیم نمیگردیم. هوش مصنوعی این توهم را تشدید میکند که همه چیز حلشدنی است و تفکر را به اطلاعات فرومیکاهد.
🔸 بنابراین، مسئلهی ما کمبودِ کتابخوان نیست، بلکه ماهیتِ خواندن و نوشتن در غیابِ تفکر است. حتی اگر همهی جامعه کتابخوان شوند، در جهانی که علم به اطلاعات تقلیل یافته، اتفاقِ بنیادینی رخ نخواهد داد. ما دچارِ «جهلِ مرکب» هستیم؛ نمیدانیم که نمیدانیم.
🔹 هشدارهای متفکرانی چون دکتر داوری، نه از سرِ مخالفت با تکنولوژی، بلکه تذکری است به اینکه همهچیز در حالِ استحاله به «اطلاعات» است. راهِ برونرفت، شاید تلاش برای تبدیلِ این جهلِ مرکب به «جهلِ بسیط» باشد؛ اینکه حقیقتاً دریابیم که نمیدانیم و نسبتِ خود را با جهان گم کردهایم. تنها در این صورت است که «مطالعه» به معنایِ واقعیِ کلمه، یعنی «نور انداختن» و روشن کردنِ وضعیتِ انسانیمان، محقق خواهد شد. ما به کتاب نیاز داریم، نه برای انباشتِ اطلاعات، بلکه برای یافتنِ پرسشهایی که ما را به خودآگاهیِ تاریخی و وجودی دعوت میکنند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔎 https://varastegi.ir/3628
✍🏻 سید علی روح الامین
🔻فیلسوفی و وارونهخوانی
گفت: «زنهار که گمان مبر هر آنکه تورقی در دفتر فلسفه کرد، فیلسوف شود... اما بیتردید، هیچ فیلسوفی نبوده که بیمددِ خواندن، به منزلگاه تفکر رسیده باشد.»
گفتم: «این که از بدیهیات است! آیا براستی کسی هست که بپندارد بدون غواصی در بحرِ عمیقِ آثار فلاسفه، گوهرِ فیلسوفی به چنگ میآید؟»
گفت: «آری! حتی چنان وارونهخوانی میکنند که گویی خواندن فلسفه، حجابِ فهم آن است!»
گفتم: «این خود نشانهای شوم از قحطیِ تفکر در روزگارِ بیتاریخیِ ماست.»
نهیب زد: «مبادا این سخن را در حضورشان بر زبان آوری!»
گفتم: «از چه رو؟ مگر نه آنکه حقیقت، خود چونان دژی استوار است؟»
گفت: «در دیارِ کوتهبینان، بصیرت گناهی است نابخشودنی. آنان شمشیرِ تکفیرشان برّانتر از تیغِ استدلال است. چون در برابرِ آفتابِ برهان تابِ ایستادگی ندارند، به تاریکیِ غوغا میگریزند.»
گفتم: «پس تکلیفِ تفکر در این میان چیست؟ این سکوت، خود تأییدِ تباهی نیست؟»
آهی کشید و گفت: «دردِ روزگارِ عسرت همین است. وظیفهی ما اکنون نه فریاد در بازار، که پاسداشتِ آتشِ زیرِ خاکستر است. فلسفه در چنین زمانهای، نجوایی است در خلوتِ جانهای بیدار، نه کالایی برای عرضه در دکانهای ریا. بگذار آنان در توهمِ خویش مستانه بتازند؛ که تاریخ، سرانجام سره را از ناسره جدا خواهد کرد و غبارِ این ادعاهای گزاف را فرونخواهد نشاند، مگر به بادِ فراموشی.»
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔎 https://varastegi.ir/3634
✍🏻 سید علی روح الامین
🔻 اکنون و فلسفه؛ رسالت تفکر در زمانهٔ بیخردی
✍🏻 پیام جدید دکتر داوری اردکانی بهمناسبت روز جهانی فلسفه را در لینک زیر مطالعه نمائید:
🔎 https://varastegi.ir/3654
๛ وارستگی ๛
🔻 اکنون و فلسفه؛ رسالت تفکر در زمانهٔ بیخردی ✍🏻 پیام جدید دکتر داوری اردکانی بهمناسبت روز جهان
اکنونِ اروپا، زمان قدرت تکنیک و به سر بردن روشنفکران اروپا و امریکا در حسرت زندگی قرن نوزدهم است. تکنیک هم نمیگذارد و نمیتواند اجازه دهد که این حسرت خوردن و تمنای دموکراسی و عدالت اثری در بهبود اوضاع داشته باشد. دموکراسی متعلق به زمانی بود که تکنولوژی پدید میآمد. وقتی سلطان تکنیک زاده شد و به بلوغ رسید همه قدرت را به دست گرفت.
https://varastegi.ir/3654
๛ وارستگی ๛
🔻 اکنون و فلسفه؛ رسالت تفکر در زمانهٔ بیخردی ✍🏻 پیام جدید دکتر داوری اردکانی بهمناسبت روز جهان
دوران بینیازی از خرد دوران عجیبی است. این دوران هرچه باشد مجال مناسبی برای روکردن به فلسفه نیست. هرچند که وقتی این احساس به نهایت شدت برسد، میتوان به روشن شدن چراغی امید بست که به ظلمت شب تاریک پایان دهد و نگذارد که جانها به ستوه آید؛ ولی چنین حادثهای کمتر پیش میآید و اگر پیش آید شاید با آن عهد و دوران دیگری آغاز شود.
https://varastegi.ir/3654
🔸 راهِ حقیقی ایمان فقط همین راه است که باید قبول کرد که ایمان بدون سرگشتگی و به یک معنا مضایقه از طرف او، ممکن نیست.
🔹 این همان روبهروشدن با حضور اجمالی اوست که نه میتوان از او دل کَند و نه آنچنان است که گمان کنیم او از آنِ ما باشد...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 استاد طاهرزاده