دکتر داوری: نگرانم اطلاعات جای دانایی را بگیرد!
رضا داوری اردکانی در گفتگوی جدیدی که امروز به مناسبت هفته کتاب منتشر شد، از سرنوشت کتاب، هوش مصنوعی و بحران خرد عملی میگوید...
جهت مطالعه متن کامل مصاحبه جدید ایشان به لینک زیر بروید:
https://varastegi.ir/3618
๛ وارستگی ๛
دکتر داوری: نگرانم اطلاعات جای دانایی را بگیرد! رضا داوری اردکانی در گفتگوی جدیدی که امروز به مناسب
قطعاتی از این مصاحبه در ادامه می آید:
اکنون، در این زمان، ما هنوز به کتاب و وضع آن کمتر میاندیشیم. کتاب مسئله آینده است. اگر امروز طبع و نشر کتاب مشکل دارد، فردا این مشکلات افزایش مییابد و شاید حتی انتشار کاغذی کتاب تعطیل شود و همه، کتابها و مقالات را در گوشیهای موبایل بخوانند. این تحول بیارتباط با علایق و روحیات مردم نیست. اگر صورت رجوع به علم و اطلاعات تغییر میکند، این تغییر تناسبی با روزگار مردمان و درک و فهم و روحیات آنان دارد. درست بگویم، کتاب ممکن است از وضع و صورت کنونیاش خارج شود و مردم هم از این وضع صرفنظر کنند. در این صورت که فقط صورت کتاب تغییر نمیکند، مضمون آن هم دگرگون میشود، تا آنجا که شاید دیگر نتوان نام کتاب بر آنها نهاد.
متن کامل: https://varastegi.ir/3618
زمان ما، زمان اطلاعات است. در جهان پر از معلومات و انبوه اطلاعات، باید نگران بود که اطلاعات جای فهم و درک را بگیرد. جهان ما اکنون به انبار اطلاعات تبدیل شده است و هر روز این انبار بزرگتر میشود. مردم زمان ما هم مردم دیگر میشوند و پاسخ پرسشهایشان را بهآسانی در صفحه موبایل خود پیدا میکنند. وقتی اطلاعات عمومی چندان بر زندگی آدمی غالب شود که جای دانایی را نیز بگیرد، کار چاپخانه هم به پایان میرسد. اما این تحول با سرعت روی نخواهد داد.
متن کامل: https://varastegi.ir/3618
کتاب نهفقط وسیله یادگیری، بلکه شریک و رفیق تامل و تحقیق اهل نظر و متفکران و دانشمندان بوده است. آنچه مایه نگرانی است، این است که مبادا اطلاعات جای دانایی را بگیرد، تفکر نیز بیشتر در پرده رود. در این صورت دیگر به کتاب چاپی هم نیازی نیست.
متن کامل: https://varastegi.ir/3618
در قدیم، سیاست گرچه از علم بینیاز نبوده، به آن وابستگی نداشته است. در زمان ما، سیاست به علم و تکنولوژی وابسته است.
علم عملی در قیاس علم نظری، بهنحوی آشکارتر با درک زمان نسبت دارد.صاحبان خرد عملی، سخنگویان زمان خویشاند. آنها اگر باشند زمان و امکانهایش را خوب میشناسند و احیاناً صاحب فضیلت اخلاقی و اهل درک و فهم سیاسیاند.
در نظم تکنیکی، سیاست به قدرت علم و تکنیک وابسته است. سیاستمداران زمان ما باید از قدرت علم و تکنیک و اقتضاهای جامعه جدید آگاه باشند. این آگاهی، بخشی است از «خِرَد عملی».
متن کامل: https://varastegi.ir/3618
🔺 بحران کتاب و تفکر در عصر هوش مصنوعی
✍🏻 سید علی روح الامین
🔎 https://varastegi.ir/3625
๛ وارستگی ๛
🔺 بحران کتاب و تفکر در عصر هوش مصنوعی ✍🏻 سید علی روح الامین 🔎 https://varastegi.ir/3625
🔸 در میان هیاهوی شگفتانگیز پیرامون هوش مصنوعی و انقلاب دیجیتال، افول تدریجی کتاب بهعنوان مأوای اندیشه و جایگزینی آن با پاسخهای آنی الگوریتمها، بیش از آنکه یک تحول فناورانه باشد، نشانگر دگرگونی در «نسبت» بنیادین ما با جهان، آگاهیو حقیقت است.
🔹 تبدیل شدن جهان به یک انبار عظیم اطلاعات، پژواک مستقیمی از اندیشه هایدگر درباره ماهیت تکنولوژی مدرن است. هایدگر هشدار میدهد که خطر اصلی تکنولوژی، نه در ماشینها و ابزارهای آن، بلکه در «گشتل» (Gestell) یا «صورتبندی» آن نهفته است. گشتل، یک شیوه وجودی است که همهچیز را، از طبیعت گرفته تا انسان و خود دانش، به مثابه «ذخیره آمادهبهکار» فرامیخواند و به چالش میکشد. در این نگاه، رودخانه دیگر یک پدیده طبیعی با زیبایی و رازهای خود نیست، بلکه صرفاً منبعی برای تولید برق است. جنگل، انباری از چوب برای بهرهبرداری است و انسان، منبعی از نیروی کار یا دادههای قابل تحلیل.
🔸 هوش مصنوعی، این چارچوب را به کمال خود میرساند. این فناوری، قهرمان بیرقیب در گردآوری، پردازش و مصرف «اطلاعات» است. اطلاعات، همان دادههای قابلاندازهگیری و آمادهبهکاری هستند که میتوانند به سرعت برای رسیدن به یک خروجی کارآمد مورد استفاده قرار گیرند. اما در این میان، آنچه به حاشیه رانده میشود، «دانایی» است. دانایی، برخلاف اطلاعات، کیفیتی است که از «تفکر تأملی» (تعبیری که هایدگر در کتاب گلاسنهایت به کار میبرد) برمیخیزد. این نوع تفکر، مستلزم درنگ، سکوت، زیستن با یک پرسش و گشودگی در برابر آن چیزی است که به سادگی قابل محاسبه نیست.
🔹 در اینجاست که سرنوشت «کتاب» با سرنوشت «تفکر» گره میخورد. کتاب، بهویژه در فرم فیزیکیاش، صرفاً یک حامل اطلاعات نیست؛ بلکه مأوا و محملی برای تفکر تأملی است. کُندیِ ورق زدن، سنگینی کتاب در دست، امکان حاشیهنویسی، و سکوتی که برای خواندن لازم است، همگی شرایطی را برای درنگ، گفتگو با نویسنده و تعمیق اندیشه فراهم میکنند. در مقابل، اسکرول کردن بیپایان در صفحه نمایشگر و دریافت پاسخهای آنی و خلاصهشده از هوش مصنوعی، ما را در منطق «تفکر محاسبهگر» غرق میکند. این تفکر، تنها به دنبال سریعترین پاسخ و کارآمدترین راهحل است و مجالی برای پرسش از خودِ پرسش باقی نمیگذارد.
🔸 خطر واقعی همینجاست: تغییر تدریجی در ماهیت بودنِ ما؛ گذار از انسانی که میاندیشد، به انسانی که صرفاً پردازش میکند.
ادامه یادداشت در پست بعدی...
๛ وارستگی ๛
🔸 در میان هیاهوی شگفتانگیز پیرامون هوش مصنوعی و انقلاب دیجیتال، افول تدریجی کتاب بهعنوان مأوای
ادامه قبل...
🔸 همزمان با این دگرگونی در ساحت اندیشه، سازوکارهای قدرت نیز دستخوش تحولی بنیادین شدهاند. میشل فوکو به ما آموخت که قدرت و دانش از یکدیگر جدا نیستند؛ قدرت از طریق تولید و طبقهبندی دانش اعمال میشود و دانش نیز همواره در شبکهای از مناسبات قدرت شکل میگیرد. در گذشته، قدرت با ابزارهای مرئی همچون شمشیر، قانون و تدبیر وزیران اعمال میشد. اما در عصر هوش مصنوعی، ما با پیچیدهترین، فراگیرترین و نامرئیترین شکل «حکمرانی» فوکویی مواجهیم.
🔹 هوش مصنوعی ابزار نهایی برای تولید «حقیقت» درباره افراد و جمعیتهاست. الگوریتمها با جمعآوری دادههای عظیم از رفتارها، علایق و ارتباطات ما، افراد را طبقهبندی میکنند، رفتارها را پیشبینی میکنند، «ناهنجاری» را از «هنجار» تمیز میدهند و هنجارها را بهطور مداوم بازتولید میکنند. قدرتی که از این طریق اعمال میشود، دیگر نیازی به نمایش خشونت عریان ندارد؛ این قدرت، نرم، نامرئی و درونیشده است و از طریق بهینهسازی زندگی روزمره ما عمل میکند. هر لایک، هر جستجو و هر کلیک ما، خوراکی برای این ماشین عظیم قدرت-دانش است.
🔸 در این نظم نوین، مرجعیت از کتاب، فیلسوف یا متفکر، به خروجی یک «جعبه سیاه» الگوریتمی منتقل میشود. وقتی پاسخ پرسشهایمان را «بهآسانی» از یک موتور جستجو یا یک ربات هوش مصنوعی دریافت میکنیم، در واقع خود را در معرض این شکل جدید از قدرت قرار میدهیم؛ قدرتی که زندگی ما را بر اساس دادهها مدیریت و هدایت میکند و انتخابهای ما را پیش از آنکه خودمان انتخابی کنیم، شکل میدهد.
🔹 این تحول، صرفاً یک جابجایی فناورانه نیست، بلکه یک دگرگونی عمیق در سازوکارهای قدرت است. قدرت از ساحت سیاستِ آشکار و تدبیر انسانی به ساحت نامرئی الگوریتمها و مدیریت کلاندادهها منتقل میشود. در جهانی که توسط الگوریتمها اداره میشود، دیگر نیازی به «خرد عملی»، «فضیلت مدنی» و «درک سیاسی» نیست؛ تنها به مدیران اجرایی و تکنسینهایی نیاز است که مجری تصمیمات گرفتهشده توسط سیستم باشند و بهینگی آن را تضمین کنند.
🔸 بحران کتاب، صرفاً بحران یک شیء یا یک صنعت نیست؛ بلکه نشانه غلبه یک شیوه از بودن (گشتل هایدگری) و یک شیوه از اعمال قدرت (حکمرانی الگوریتمی فوکویی) است. خطر این است که ما توانایی «پرسشگری انتقادی» را نیز از دست بدهیم و به اُپراتورهای منفعل در یک سیستم عظیم اطلاعاتی-قدرتی بدل شویم که تنها وظیفهشان، مصرف کارآمد دادههاست.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔎 https://varastegi.ir/3625
✍🏻 سید علی روح الامین
🔻 از توهمِ دانایی تا اصالتِ پرسش
(بازخوانی جایگاه کتاب و علم در عصر هوش مصنوعی)
🔎 https://varastegi.ir/3628