قرار نیست روضه بنویسم ...
فقط اندکى اوضاعِ خانه را
شرح میدهم...
#مادر چند وقتیست قامتش
براى اقامه نماز صاف نمیشود
این روزها
سینه ى آسمان کبود رنگ است
لبخندهاى خانه "آه" دارد
زینبم...!
گریه نکن
خانه فقط تورا دارد!
حسن جان...!
غصه نخور یک سیلى که انقدرها
درد ندارد!
حسین جانم....!
آرام باش ...
مانده تا بى قرارى ات مادر جان!....
و مردِ خانه بى خبر نيست ...
حالا دیگر دردهاى دردانه پیامبر
رنگِ شوق دارد ...
انگار دیدارِ پدر نزدیک است!😭
#یُخرِجُهم_مِّنَ_الظُّلُمَاتِ_إِلَی_النُّوُرِ_فقط_کارِ_مادر_است
#اَلسّلام_عَلَیک_اَیتُها_المَضروبَه
#روزگارم_سياه_شد_از_كبودی_روی_مادرم😭
#مستوره
@tmersad313
صداي تخته و میخ از بیت علي به گوش می رسد...
بُزدلان که بعد از کشتنِ محسن،شیر شده اند از کوچه با نعره هایشان به علی زخم زبان ميزنند:
"چه شده نجّار شده اي...؟؟
نکند کِشتي مي سازي؟
دیروز میگفتي جانشین محمّدم
شاید امروز یک پا نوح شده اي براي خودت..."
و صداي قهقهه ي شیطان را مي شنوي
از حلقومِ نحسشان...
با آستین،عرقِ سردِ پیشاني اش را پاک ميکند و از پشتِ پنجره،فاطمه پرده را کنار ميزند و در بستر با لبخندي،تمامِ زخم ها را مرهم مي نهد...
دوباره مشغول ميشود ابوالحَسن...
فرصت نیست...
صداي چکُّش بلند مے شود
یاد آن روز مي افتد که دربِ خانه اش را با لگد ميزدند...
ناخوداگاه نوکِ میخ ها را کج ميکند علي،تا بدنِ فاطمه اش آسیب نبیند در تابوت....
حالا این روزها خانه علي علیه السلام را که میزني
خودت را معرفي کن،بگو :
اللّهمَ انّے اعتَقِدُ حُرمه صاحِب هذا المشهَدِ الشّریف...
خدایا من به حرمتِ این خانه و صاحبش اعتقاد دارم......
#اَلسّلام_عَلَیكِ_اَیتُها_المَضروبَه
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313