هدایت شده از حکمران
✨شماره جدید حکمران منتشر شد✨
🔥تبعات حذف یارانه پنهان انرژِی: آزمونی با خطاهای ناتمام
❇️ ناترازی، کالاییسازی و بازاندیشی عدالت در پرتو نقد نئولیبرالیسم| دکتر سید یاسر جبرائیلی
❇️ ثبات بازار ارز از الزامات سرمایهگذاری برای تولید است| دکتر محمدجواد ایروانی
❇️ پیشنهاد روی میز رئیس جمهور، خودکشی است| دکتر علی نصیری اقدم
❇️ گران فروشی انرژی چقدر عادلانه است؟| دکتر محمدجواد توکلی
❇️ ترامپ می خواهد با فشار رسانهای-روانی از ایران امتیاز بگیرد| یوسف عزیزی
❇️ دین اقتصاد بازار آزاد؛ لکم اقتصادکم و لنا اقتصادنا| حسین عباسی فر
نسخه PDF حکمران را از اینک زیر تهیه فرمائید
zarinp.al/716636
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
انرژی در ایران تنها یک کالای مصرفی نیست که بتوان با ابزار قیمتی آن را تنظیم کرد. مصرف انرژی در بستر ساختارهایی ناکارآمد - نظیر خانههای غیراستاندارد، خودروهای پرمصرف، نبود عایق حرارتی، و فقدان جایگزینهای اقتصادی و کارآمد- رخ میدهد. در چنین زمینهای، خانواری که در خانهای سردسیر و فاقد استانداردهای بهینهسازی انرژی زندگی میکند، نه میتواند مصرف خود را کاهش دهد، و نه آسیب ندیدن معیشت، سلامت و کرامت خود را تضمین کند. همانگونه که دیوید هاروی اشاره کرده، عدالت در منطق نئولیبرال، نه با کاهش نابرابری، بلکه با طبیعی جلوهدادن و پنهانسازی آن پیش میرود.
متن کامل یادداشت «ناترازی، کالاییسازی و بازاندیشی عدالت در پرتو نقد نئولیبرالیسم» را در شماره جدید حکمران مطالعه فرمائید.
zarinp.al/716636
تحلیل نئولیبرالی، مسئله انرژی را صرفاً به قیمت فروش تقلیل میدهد، بیآنکه به ساختار تولید و هزینههای آن توجه کند. این در حالی است که در ایران، قیمت تولید انرژی مدتهاست که به شکلی دوگانه جهانی شده است. از یکسو، بسیاری از اجزای فرایند تولید—نظیر تجهیزات پالایشگاهی، فناوریهای نیروگاهی، خدمات مهندسی و ماشینآلات حفاری—مستقیماً وابسته به واردات و قیمتهای دلاری هستند. از سوی دیگر، حتی تولیداتی که در داخل کشور انجام میگیرد نیز تحت تأثیر منطق قیمتگذاری جهانی است؛ چراکه نهادههای داخلی نظیر فولاد، مس، سیمان، تجهیزات پتروشیمیایی و ... برای فروش داخلی، بر اساس نرخ ارز و قیمتهای جهانی تعیین ارزش میشوند. بدینسان، جهانیسازی قیمت نهادهها، منجر به دلاری شدن گسترده هزینههای تولید شده، در حالیکه قیمت فروش همچنان ریالی باقی مانده است.
این شکاف ساختاری، با سیاستهایی مانند شناورسازی نرخ ارز، که تعیین قیمت دلار را به بازار واگذار کرده، بیش از پیش تعمیق یافته و جهشهای پیدرپی نرخ ارز، وخامت ناترازی را تشدید کرده است. در چنین شرایطی، آنچه بهظاهر «یارانه پنهان» خوانده میشود، در باطن، بازتابی از یک نظام ارزی چندپاره و ناپایدار است.
در این میان، عدالت نه در حذف یارانه، بلکه در بازتعریف نسبت میان هزینههای دلاری تولید و قیمتگذاری اجتماعی فروش معنا مییابد. همانگونه که آمارتیا سن و دیگر نظریهپردازان اقتصاد اجتماعی تصریح کردهاند، عدالت در تخصیص منابع باید بر پایهی توانایی واقعی افراد برای بهرهبرداری از آن منابع سنجیده شود، نه صرفاً بر مبنای قیمت اسمی یا منطق بازار.
▫️متن کامل یادداشت «ناترازی، کالاییسازی و بازاندیشی عدالت در پرتو نقد نئولیبرالیسم» را در شماره جدید حکمران مطالعه فرمائید.
http://zarinp.al/716636
قبیلهگرایی سیاسی؛ مسخ عقل و مرگ رسالت
در تاریکی عصرها، همواره چیزی بوده که روشنی را پس میزند؛ نه ظلمت طبیعی، که تاریکی خودساخته بشر. در هر دوره، نامش عوض شده، اما ماهیتش یکیست: تعصب بر پیوندهایی که پیش از حق، پیش از عدالت، و پیش از انسان بودن آمدهاند.
قبیلهگرایی سیاسی که تقریبا در تمام منازعات سیاسی امروز ایران شاهدش هستیم، نه انحرافی سطحی، بلکه آفتی بنیانیست؛ نه یک خطای تحلیلی، که انکار حقیقت در لباس وفاداری است. اینجا معیار، حق نیست؛ نسب است. عقل نیست؛ اطاعت است. اخلاق نیست؛ تبعیت بیچون و چراست. اینجا سیاست نه میدان گفتوگوی اندیشهها، که عرصه رقابت تعصبات مدرن است؛ قبیلههایی با پرچمها و لوگوهای مختلف، اما با منطق واحد: خودی را تطهیر کن، غیر را تکفیر.
در این میدان، اگر عدالت را فریاد بزنی اما نامت در تبارنامه قبیله نیامده باشد، فریادت را نمیشنوند. اگر خیانت از حلقه نزدیکان باشد، میشود اشتباه استراتژیک؛ اما اگر حتی نقدی از بیرون بیاید، میشود توطئه دشمن. اینجا نه محتوا، که هویت گوینده داوری میشود.
و چنین میشود که سیاست، به آیینی نو بدل میشود؛ آیینی که در آن، ایمان به حقیقت جای خود را به بیعت با قبیله میدهد. و انسان، بهجای آنکه وارث زمین شود، پیادهنظام جاهلیت مدرن میشود. عقل، تریبون میسازد اما در خدمت تعصب. اخلاق، نقاب میزند اما برای پوشاندن وفاداریهای ناروا. و آزادی، تنها برای تکرار سخنان بزرگان قبیله رواست، نه برای اندیشیدن مستقل.
قبیلهگرایی سیاسی، نقطه پایان رسالت است. رسالتی که قرار بود انسان را از قید خون و طایفه و طبقه و حزب آزاد کند، خود بدل میشود به ابزار تحکیم همان قیدها. نیکی، نه در فعل، بلکه در نسبت خونی و جناحی تعریف میشود. مظلوم، تا وقتی خودی نباشد، مظلوم نیست؛ و ظالم، اگر از ما باشد، هرگز به محکمه نمیرود.
و این، نه فقط انحرافی سیاسی، بلکه خیانتی تمدنیست؛ خیانت به رسالت پیامبران، که آمدند تا دیوارهای قبیله را فرو بریزند، و انسان را بر شالوده ایمان، آگاهی و آزادی بنشانند. اما اکنون، دیوار میسازیم؛ با زبان مدرن، با الفاظ روشنفکری، اما با همان روح قبیله نخستین.
وقتی سیاست به قبیله تبدیل میشود، وجدان به ابزار وفاداری تقلیل مییابد، و حقیقت، به کالایی تابع مصلحت. در این دوزخ مقدس، شجاعت اندیشیدن، به بزدلی پیروی مبدل میشود، و جامعه، از امت بیدار به جمعیت سرسپرده تنزل مییابد.
برادرم! خواهرم! هموطنم!
اگر هنوز چیزی از رسالت انسانی در تو باقیست، اگر هنوز جرقهای از آگاهی در دلت زبانه میکشد، باید قبیله را ترک کنی. باید بر ارزشهایی پا بفشاری که نه به خون و اسم و رنگ و لوگو، بلکه به روح انسانیت مربوطاند: حقیقت، عدالت، آزادی، عقل. اینها قبیله نمیخواهند؛ اینها انسانیت میطلبند.
@syjebraily
نعل به نعل!
مدتی است مشغول نگارش مقالهای درباره نقش اصلاحات نئولیبرال توسط بشار اسد در شورش سال ۲۰۱۱ سوریه هستم. حیفم آمد این فیش ارزشمند را تقدیم شما نکنم:
«برنامه پنجساله دهم توسعه اقتصادی (۲۰۱۰–۲۰۰۶) که در دهمین کنگره حزب بعث در سال ۲۰۰۵ به تصویب رسید، موج جدیدی از اصلاحات اقتصادی را رقم زد. این برنامه مبتنی بر الگویی نئولیبرالی از اقتصاد رانتی بود که از سوی رسانههای دولتی با عنوان «اقتصاد بازار اجتماعی» تبلیغ میشد. قرار بود تأمین مالی این اصلاحات از طریق جذب «سرمایهگذاری خارجی» صورت گیرد. اصلاحات مزبور شامل حذف تدریجی یارانههای انرژی و کاهش تعهدات دولت در قبال آموزش و بهداشت عمومی بود. یکی از اهداف حذف یارانههای سوخت، مقابله با پدیده «قاچاق» آن به کشورهای همسایه نظیر لبنان، اردن و ترکیه بود که در آنها قیمت سوخت به مراتب بالاتر بود. این سیاستها آثار مخربی بر معیشت خانوارهای کمدرآمد برجای گذاشت و شکاف طبقاتی بهطرز فزایندهای تعمیق یافت».
Kabalan, M. (2021). Political economy of the Syrian war: Patterns and causes. The Economics of Peace and Security Journal, 16(2), 18–29.
https://doi.org/10.15355/epsj.16.2.18
46.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشار اسد در اواخر عمر سیاسی خود، در نشست سران اتحادیه عرب (جده، ۲۰۲۳)، صریحاً از نئولیبرالیسم به عنوان تهدیدی برای هویت عربی و ثبات منطقهای نام برد. اما این چرخش گفتمانی، از مجری نئولیبرالیسم به منتقد آن، دیگر دیر بود؛ خیلی دیر...
@syjebraily
🔺من نمیتوانم چشم بر ارتباط نوشین هاشمی رئیس بنیاد HAND با رژیم آمریکا ببندم. هرگز نمیتوانم بپذیرم آمریکا که سیاستش فشار حداکثری برای تغییر نظام ماست، افرادی را بورسیه و تربیت کرده و بعنوان اقتصاددان راهی ایران کرده باشد تا به پیشرفت این کشور کمک کند.
🔹نمیتوانم و نخواهم پذیرفت...
@syjebraily
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا کامیونداران پس از افزایش نرخ سوخت بجای اینکه انگیزه خرید کامیون مدرن و کممصرف پیدا کنند، دست به اعتصاب زدند؟
به همان دلیلی که پس از تجویز گرانسازی نرخ ارز توسط مقلدان فریدمن، ایران گلستان نشد.
به دلیل اینکه اقتصاد کتاب نیست، ماشین حساب هم ابزار سیاستگذاری نیست.
@syjebraily
هدایت شده از کانال رسمی دکتر صمصامی
به رغم احترام به شخصیت آقای مدنی زاده، اما ملاحضات جدی در مخالفت با انتصاب ایشان به عنوان وزیر اقتصاد وجود دارد:
_فقدان سابقه اجرایی کلان اقتصادی
_تمایل به سیاستهای شوک درمانی و تعدیل ساختاری
_مشارکت در تهیهٔ سند اصلاح ساختار بودجهٔ دولت روحانی و پروژهٔ گران سازی بنزین که منجر به آشوبهای آبان ۹۸ گردید.
_عضو ستاد تحول دولت شهید رئیسی و حمایت از سیاست #گرانسازی نرخ ارز که منجر به تورم و نارضایتی شدید مردم در سال ۱۴۰۱ گردید.
_پایه های فکری #لیبرالی در اقتصاد و حمایت از آزادسازی قیمتها، بدون توجه به شرایط و ساختارهای نهادی اقتصادی ایران
_بورس تحصیلی از بنیاد ضدایرانی و ضد انقلابی Hand.
پ ن: وزارت اقتصاد نیازمند مدیری است که علاوه بر تسلط عمیق بر سیاستهای اقتصادی، از تجربه اجرایی گسترده، قدرت مدیریت بین نهادی و درک واقع بینانه از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور برخوردار باشد.
🔸کانال رسمی دکتر حسین صمصامی
همه جهت تحقق اقتصاداسلامی رسانه باشیم.
https://eitaa.com/joinchat/1802830600C66b40c86de
✨رئیسعلی نمُرد؛ او هنوز در ما میجنگد...
چند روز پیش، بیآنکه بدانم چرا، در ازدحام خیابان و شلوغی ساعتها، ناگهان نامی در ذهنم برخاست؛ نامی که چون تیری از قلب تاریخ گذشت و در جانم نشست: رئیسعلی دلواری.
با خود گفتم: رئیسعلی؟
آیا توانست ارتش بریتانیا را، این هیولای استعمارِ کبیر، زمینگیر کند؟
آیا توانست استعمار را براندازد، مرزها را نگاه دارد، خاک را پس بگیرد؟
پاسخ این است: نه.
شاید او می دانست که برای خاک نمی تواند کاری کند. او از جان خود گذشت تا تاریخ ما بیغیرت نماند.
او مبارزه کرد تا وجدان بیدار بماند.
در مکتب ما، مکتب علی، مکتب حسین، فتح با شمشیر نیست، با خون است.
و چه بسیارند آنان که در تاریخِ رسالت، در تاریخِ رهایی، مقاومت کردند برای آنکه ننگِ تسلیم، در پروندهی انسان ثبت نشود.
رئیسعلی، این حماسهگر بیسلاح، ایستاد و از پشت، نه از روبرو، هدف گلوله شد؛ چرا که در جغرافیای استعمار، دشمن تنها در بیرون نیست، در درون خانههاست، در دلهایی که از درد بیخبرند.
و ما امروز، وارثان همان دردیم.
ما در برابر سرمایهداری نئولیبرال ایستادهایم؛
این چهره تازه استعمار، که نه با کشتیهای جنگی، که با قرارداد، با آمار، با بازار آزاد میآید.
با زبانِ پیشرفت، با نقابِ توسعه، اما با دندانهای خونآلود.
میگویند تعداد شما کم است.
ما آموختهایم که در کربلا، تعداد تعیینکننده نیست.
آنچه ملاک است، ایمان است، آگاهی است، و اینکه هنوز کسی هست که بیداری درد را به خواب خوش، و مرگ در حریت را به زندگی در ذلت نفروشد.
ما آمدهایم تا نگذاریم این خاک، تکهتکه در سبد امتیازات جهانی ریخته شود.
ما آمدهایم تا نگذاریم ایران، لیبی شود، شیلی شود، اسیرِ دلار و وابستگی و رقصِ مرگآلودِ رشد بیریشه.
و این بار تنها نیستیم.
هر وجدان زندهای، صدای ما را خواهد شنید.
هر که هنوز اندک رمقی از انسانیت دارد، با ما خواهد آمد.
و به قول آن پیر اهل خمین، این ملت، بهتر از مردمان عهد رسولاللهاند،
چرا که پس از قرنها سکوت، صدای علی را در عصر نفت و نان، باز شنیدهاند.
ما فرزندان دردیم،
نه فرزندان عافیت.
و تا خون در رگ داریم، به این تمدنِ پوشالی که لبخندش نقاب خون است، «نه» خواهیم گفت.
ما زندهایم… تا بمانیم. نه برای خود، برای حقیقت.
@syjebraily