#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
پا شد از جا روز آخر بسترش را جمع کرد
یک تبسم زد غم دور و برش را جمع کرد
پا شد و محکم گره زد روسری را دور سر
محکمش کرد و کمی درد سرش را جمع کرد
بست جارو را به یک دستش ولی چون درد داشت
زیر یک پهلوش دست دیگرش را جمع کرد
آتش بین تنور خانه زهرا را که دید
شرم کرد و هیزم و خاکسترش را جمع کرد
فضه را اول صدا زد یادش آمد فضه بود
کودک افتادهی پشت درش را جمع کرد
تن به آتش خورده میداند چه میگوییم ما
فاطمه پروانه بود آتش پرش را جمع کرد
شست موهای حسینش را و یک آهی کشید
شمر در گودال زلف دلبرش را جمع کرد
لشکر از گودال بیرون رفت اما شمر نه
ضربهی اثنی عشر شد پیکرش را جمع کرد
شب رسید و ساربان انگشت او را پخش کرد
فاطمه نگذاشت و انگشترش را جمع کرد
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
بنشین آتش دل را بنشان بعد برو
پاک کن اشک مرا فاطمه جان بعد برو
دو سه ماهی است که تو رو زعلی میگیری
صورتت را بده یکبار نشان بعد برو
به کجا خورده سرت که سر خود میبندی
پرده بردار از این راز نهان بعد برو
حسرت شانهی تو بر دل طفلانت ماند
لااقل دست بکش بر سرشان بعد برو
تو خودت خواستی از من به غمت گریه کنم
پس خودت بهر علی روضه بخوان بعد برو
هیفده روز دگر هست شب میلادت
هیجده ساله، همین قدر بمان بعد برو
حرف با من نزدی عیب ندارد اما
با حسین حرف بزن فاطمه جان بعد برو
زود باشد که بگوید سر نعش پسرش
یک پدرجان بگو ای تازه جوان بعد برو
خاک و خون را زدهان تو کشیدم بیرون
خیز از جا و بگو باز اذان بعد برو
هرچه گشتم دو سه گلبرگ تو پیدا نشده
تو نشانم بده ای یاس خزان بعد برو
جای زینب وسط این همه نامحرم نیست
عمه را تا دم خیمه برسان بعد برو
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
روحِ ادب را با قدومِ خود معطّر کرد
دنیایِ ما آلودهها را هم مطهّر کرد
هرآنچه را که خواستیم از او، میسّر کرد
در سرنوشتِ سینهزنها هم مقدّر کرد....
تا که به دنبالِ امیرالمومنین باشیم
تا ریزهخوارِ سفرهیِ امالبنین باشیم
آرامشِ دنیا به لطفِ او رقم خورده
تدبیر کرده فتنهیِ دشمن بهم خورده
با یادِ زهرا و غمش، هرلحظه غم خورده
در پایِ عشقِ پاکِ مولایش، قسم خورده
مفهومِ ایثار و ادب را رهبری کرده
نامادری نه ، بعدِ زهرا مادری کرده
همواره قبل از هر دعا امالبنین گفتیم
در بین امواجِ بلا ام البنین گفتیم
در اوجِ سختی ذکرِ یا امالبنین گفتیم
از جان و دل هربار تا امالبنین گفتیم...
دیدیم حاجتها روا شد با نگاهِ او
شکرِ خدا هستیم، عمری در پناهِ او
در خانه هرکس که گرفتارِ بلا میشد
یک سفرهیِ امالبنین نذریِّ ما میشد
وقتی بساطِ روضه در خانه بنا میشد
دردِ همه با یک نگاهِ او دوا میشد
نامش همیشه قلّهیِ ذکر و مناجات است
چون مادرِ بابالحوائج،بابِ حاجات است
ایثارِ او ریشه در اوجِ آسِمان دارد
مانندِ دریاها، کرامت، بیکران دارد
جانم به قربانش که ماهی مهربان دارد
مثلِ ابوفاضل ، دلیری پهلوان دارد
او مادرِ غم پرورِ سقایِ عطشان است
در محضرش صبر و ادب، همواره حیران است
باور نمیکرده که عباسش زمین خورده
از نانجیبان، پهلوانِ او کمین خورده
دستش جدا و از یسار و از یمین خورده
بر فرقِ او هم یک عمودِ آهنین خورده
در حسرتِ مشکِ دریده روضه میخوانده
با یادِ آن دستِ بریده روضه میخوانده
او روضهدارِ روضههایِ کربلا بوده
ماتم زده از ماتمِ رأسِ جدا بوده
یادِ لبِ خشکِ حسینش هرکجا بوده
همراهِ زینب او همیشه در عزا بوده
دنیا برایش تیره و هم رنگِ با شب شد
شرمندهیِ رویِ رباب و رویِ زینب شد
🔸شاعر:
#علی_گلچین_پور
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
کنار علقمه غوغاست مادر
سرم بر دامن زهراست مادر
ببین تصویر وصل یاس و عباس
عجب این منظره زیباست مادر
محبت در نگاهش میزند موج
دلش چون وسعت دریاست مادر
غلام خود به فرزندی پذیرفت
حقیقت این، و یا رؤیاست مادر
به امر مادرش خواندم برادر
همیشه او مرا مولاست مادر
ز پشت پردهی خونین چشمم
رخ نیلی او پیداست مادر
به گوشم این چنین دارد نوایی
حسینم بعد تو تنهاست مادر
دو چشم کودکان در این بیابان
به مشک خالی سقّاست مادر
دو دست من قلم، خونم مرکّب
تنم صد برگۀ انشاست مادر
به زیر برگ برگش بهر تأیید
به خط فاطمی امضاست مادر
🔸شاعر:
#علیرضا_توانا
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
به نام خدای ادب آفرین
به نام خداوند ام البنین
به نام زنی ماورای ادب
قلم می زنم از خدای ادب
زنی در نگاه علی محترم
پس از فاطمه با علی هم قدم
به بیت ولا یاورش خوانده اند
حسین و حسن مادرش خوانده اند
علمدار خیبر شکن بوده است
به شیر خدا شیرزن بوده است
نثار حسین است لبخند او
عموی رقیه است فرزند او
ملائک قیامت سلامش کنند
امامان همه احترامش کنند
شبیه خداوند، ماه آفرین
نبوده در عالم جز ام البنین
نشستم شبی فکر کردم به او
شدم با خیالات خود روبرو
شنیدم صدایی ز ام البنین
که می گفت با شاه دین اینچنین
الا ای امیر دو دنیا علی
به عرش خدا مقتدا یاعلی
خدا خانه دارد میان دلت
ملک جای خود، انبیا سائلت
به احمد تویی بهترین جانشین
نخی از عبای تو حبل المتین
تویی روز و شب هم کلام خدا
به سوی تو جاری سلام خدا
سعادت در خانه ام را زده است
چه عشقی به دنبال من آمده است
نگین مرا اصل دانسته ای
مرا لایق وصل دانسته ای
ولی من کجا وصل حیدر کجا
مرا پیش تو شأن همسر کجا
کنار تو قلب جهان می تپید
در این خانه زهرا نفس می کشید
کنار تو حتی خسی نیستم
پس از فاطمه من کسی نیستم
نفس میزنی در هوایم بس است
کنیز تو باشم برایم بس است
غریبی اگر، یاری ات می کنم
چو مردان علمداری ات می کنم
در این راه زهراست الگوی من
فدای تو بازو و پهلوی من
من عمری به عشق تو می زیستم
کنار تو چون کوه می ایستم
سپاه تو را تقویت می کنم
برای تو یل تربیت می کنم
جگردار و غرنده مانند شیر
یلانی دلاور ولی سر به زیر
به راه تو از هرکه همراه تر
به چهره یکی از یکی ماه تر
سرافراز و سرلشکر و صف شکن
ولی خاک پای حسین و حسن
*
از آن روزها سال هایی گذشت
ولی در فراق و جدایی گذشت
ز یل های او قیل و قالی نماند
به جز چند قبر خیالی نماند
چنان یاد دست قلم گریه کرد
که با گریه اش سنگ هم گریه کرد
دلش از غم و غصه آکنده شد
خبر آمد و سخت شرمنده شد
خبر راوی داغی از کربلاست
دراین داغ عالم بسوزد رواست
که در پیش چشم تر زینبین
زده چکمه پوشی لگد بر حسین
🔸شاعر:
#علی_ذوالقدر
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
عزیزم مشک در تاب و تبت بود
فرات تشنه دلتنگ لبت بود
بریدند از تو دستی را که یک عمر
نگهبان حریم زینبت بود
.
عزیزم تا سر دوشت علم بود
دیگه توی دل زینب چه غم بود
الهی حرمله خونهش بسوزه
چشات آرامش اهل حرم بود
.
سه غم اومد به جونم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
دو دستش قطع شد یار غریبم
اسیران از حرم رفتند بازار
.
خدا دیدی چه خاکی بر سرم شد
پس از عباس واویلا حرم شد
به قدری نیزه باران شد تن او
ابالفضلم علی اصغرم شد
.
امان از اشکهای یاسی من
از این مرثیهی احساسی من
در آمد زیر تیغ دشمنانش
گلاب لالهی عباسی من
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini
شنیدم تا گل چشم تو پژمرد
حسینم دست خود را بر کمر بُرد
عمود از روبرو بر فرقت آمد
چرا رأس تو از پهلو به نی خورد؟
🔸شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
روشناتر ز آب امّ بنين
بانوی آفتاب امّ بنين
انتخاب ابوترابی تو
افتخار بنی كلابی تو
خانه دار علی پس از زهرا
بی قرار علی پس از زهرا
خانه ات خانه ی ولايت بود
همسریِ علی برايت بود
چقَدَر خوب بخت تو وا شد
زندگانی تو چه زيبا شد
قلب و جانت شده به نام علی
كه شده شوهرت امام علی
با حضورت بهار آوردی
عطر زيبای يار آوردی
آمدی بوی فاطمه آمد
خنده روی لب همه آمد
تو برای همه عزيز شدی
پیش زينب ولی كنيز شدی
آسمان هستی و قمر داری
درّ و گوهر به روی سر داری
در حیا و شرف قَدَر هستی
مادر چار تا پسر هستی
به تو و مادری ات ایوالله
مادرِ مهربانِ " عبدالله "
دلت از عرش هم فراتر بود
"جعفرت" درحماسه محشر بود
دامنت مهد زهد و ایمان بود
اثر پاکی تو "عثمان " بود
به به از این یقین و اخلاصت
همه عالم فدای " عباست"
عصمت بی نظیر تو عشق است
شوکت شرزه شیر تو عشق است
دانشِ مکتبت دلیری بود
خانه ات کهکشان شیری بود
پسرانت اگر چه يل بودند
به وفا و ادب مثل بودند
درس مردی تو يادشان دادی
از خودت عشق را نشان دادی
كربلا شور جلوه گاه تو بود
نوبت جلوه ی سپاه تو بود
ادبت بود رو سپيدت كرد
تا ابد مادر شهيدت كرد
شرف و شمس حق نگينت كو؟
آی ام البنين ؛ بنينت كو ؟؟
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
#دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini
بهشتم را به خاک و خون کشیدند
کبوترهای من را سر بریدند
نریزید آب بر سنگ مزارم
که گلهای مرا لب تشنه چیدند
🔸شاعر:
#عبدالحسن_رضایی
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه ، ام البنین بوده
کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر امالبنین ، امالبنین شد اینچنین بوده
خودش را روز اول پای زینب روی خاک انداخت
کسی که پیش اقوام خودش بالانشین بوده
ادب را شیر کرد و نوش جان بچه هایش کرد
که بی شک همسر شیرخدا شیرآفرین بوده
برای بچه های فاطمه مادر شدن کمنیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم
علی تاج ولایت بود و این بانو نگین بوده
اگر نانی به سائل داده گفته یادشان باشد
که نان سفره اش نان امیرالمونین بوده
ازاین که عالَمی حاجت گرفت از دست پُرمِهرش
یقین دارم خودش دستِ خدا در آستین بوده
شبیه کربلایی ها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده
علمدارش زمین افتاد اگرچه روز عاشورا
علمدار بساط روضه بعد از اربعین بوده
به داغ شیرخواره گریه کرده نه به شیرانش
فداکاری ببین ، انگار اُمِّ بیبنین بوده
به سینه میزد و میگفت ای تنهای بی مادر
تمام فکر و ذکرش لحظهی هل من معین بوده
نبایستی برایش از حسین اینگونه میگفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده
نمیزد اینقدر لطمه، اگر با او نمیگفتند
که یک نیزه به پایش خورد وقتی روی زین بوده
خجالت میکشید از فاطمیات بنیهاشم
که در کوفه حجاب دخترانش آستین بوده
همان بهتر نبود آنجا ببیند دخترانش را
میان مجلسی که حرمله بالانشین بوده
کسی نشنیده از او که بگوید: وای عباسم...
ولی سردردهایش از عمود آهنین بوده
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
این آخر عمری دلم باور ندارد
هفت آسمان من یکی اختر ندارد
دیروز من را باغ هجده لالهای بود
امروز با غم هیچ برگ و بر ندارد
ای کاش دستی که بهارم را خزان کرد
یک لحظه سر از خاک ذلّت برندارد
من که نمردم چشمهایم تا قیامت
گرید بر آب لب تشنه که مادر ندارد
گهوارۀ غارت زده، آغوش خالی
یعنی ربابی که علی اصغر ندارد
آخر که گفته خنده میباشد جواب
اندوه شاهی که دگر لشگر ندارد
ای نامسلمانان سر بر نیزه رفته
بردن کنار محمل خواهر ندارد
گفتند از صد سرو در خاک آرمیده
از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد
گفتند عمودی ابروانش را شکسته
این روضه را اصلاً دلم باور ندارد
🔸شاعر:
#محسن_عرب_خالقی
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را
دوان دوان نگرد هاجران تشنهلب از پی
اگر که توسن فضلش کند نگاه، عقب را
سوادِ آینۀ عفّت است چادر پاکش
بیاض دیدۀ حجب است، بنگرید لقب را
زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را
یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را
کمر به هزم ببندد حِزام، معنیاش این است
اَبی که ام بنین پرورد، جلالتِ اَب را!
بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را
مگر ز سفرۀ امالبنین مدد شود این طبع
وگرنه خورده قلم طی کند چگونه تعب را
زنی که بر تن عباس کرده بافۀ غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را
مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفۀ رب را
یگانهای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را
بهشرحجنگ ابوفاضلشچهگویمت؟این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را
برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
کهمرگراخوشمیداشت،چونعربکه رطبرا
برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را
اگرچه او همهصبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را
نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را
چنان ز داغحسینشگریست در همۀ عمر
که پلکزخم، بهمدوخت صبح و تیرۀ شب را
🔸شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini