تامّلات ادبی
ایهام ، ابهام و کژتابی ۱
یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر در فضای شعر و خصوصا شعر آیینی رواج یافته و شاهد ازدیاد روز افزون آن هستیم ( که شاید از مهمترین علل آن ، فقدان نقد و نبودن روحیه نقد پذیری است*) وجود "ابهام" و "کژتابی" های فراوان است.
زبان گاهی اوقات دچار ابهامات و نابسامانی هایی میشود که جز با دقّت و و حسّاسیت نمیشود از آن ها نجات پیدا کرد.
یکی از راه های نجات از این ابهامات ، مطالعه و فکر در موضوع "ابهام" و "کژتابی" است
به تعبیر استاد قوام الدین خرمشاهی :
فایده بحث کژتابی ها ، " زبان آگاهی" و حساسیت زبانی پیدا کردن ، و در آثار خود یا گفته ها و نوشته های خود از ارتکاب کژتایی پرهیز کردن است. (مقدمه کتاب کژتابی های ذهن و زبان)
قطعا اگر این مساله مورد نقد قرار نگیرد و با تسامح و تساهل از کنار آن عبور کنیم ، شعر آیینی در حد شعر بزمی که فقط مخاطب عمومی سطحی نگر را به صورت زودگذر اقناع میکند خواهد ماند و در طولانی مدت ذائقه مخاطب شعر دچار ابتذال و انحراف در زبان و مفاهیم خواهد شد.
به عنوان مقدمه چند نکته ی کوتاه در مورد "ابهام" و "ایهام" عرض خواهم کرد و در نوشته های بعدی به نمونه هایی از ابهام ها و کژتابی در شعر شاعران امروزی اشاره خواهم کرد
(سعی میشود از شاعرانی که شعرشان مخاطب بالایی دارد و الگویی برای شاعران مبتدی هستند ، نمونه ذکر کنم چون معتقدم هرچقدر این بزرگواران دقتشان در این موضوعات بیشتر باشد ، شاعران مبتدی هم بیشتر دقت خواهند کرد ، که به قول صائب تبریزی : صافی و تیرگیِ آب ز سرچشمه بُوَد)
تفاوت ابهام و ایهام
ابتدا باید به ایهام بپردازیم و بعد به ابهام و کژتابی
باید توجه کنیم که "ایهام" یکی از صنایع معنوی مهم و زیبای علم بدیع است و استفاده از این صنعت نشانه قوّت شاعر و شعر اوست
یکی از نقاط قوت و برجسته حافظ و سعدی ، استفاده آنها از صنعت ایهام است
ایهام یک نکته مثبت است که ریشه در دو یا چند معنی داشتن یک کلمه یا عبارت است که یک معنی غالبا پیداتر و معانی دیگر پنهان تر اند (اینکه گفتیم غالبا به دلیل وجود ایهام متوازی است که هر دو معنا به یک اندازه به ذهن متبادر میشوند)
به این چند نمونه دقت کنید
سعدی
قاضیِ شهرِ عاشقان باید
که به یک "شاهد" اقتصار کند
کلمه "شاهد" محتمل دو معناست : یکی گواه و دیگری زیبا رو
که طبق هر دو ، بیت معنا میدهد (البته معنای گواه به دلیل کلمه قاضی نزدیک تر است)
حافظ
صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش
بشکست عهد چون در میخانه دید "باز"
در اینجا کلمه "باز" دو معنا دارد یکی گشوده و دیگری دوباره ، که هر دو معنا با بیت تناسب دارد
حافظ
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند "میرانند"
در این بیت واژه "میرانند" را چهار گونه میشود معنا کرد که هر کدام وجه معنایی جالب و قابل توجهی دارد .۱.میکِشند ۲.طرد میکنند ۳.میکُشند ۴.امیرانند
ما انواع مختلفی از ایهام در زبان داریم که هر کدام زیبایی خاص خودش را دارد (واژگانی ، ساختاری ، ساختاری واژگانی و خوانشی)
بحث ایهام بسیار بحث زیبا و دامنه داری است اما چون غرض این نوشتار بحث از "ابهام و کژتابی" هست به همین مقدار از توضیح ایهام اکتفا میکنم و انشالله در نوشته بعدی به ابهام و تفاوت آن با ایهام و مساله کژتابی خواهم پرداخت.
________
*ما کثره الشُّعَراءِ الّا عِلّه
مُشتقّه من قِلّه النُّقّادِ
ترجمه : بسیاریِ شاعران ، بیماری است که برخاسته از اندکی ناقدان است.
#علی_مقدم
#عاصی_خراسانی
#تاملات_ادبی
#ایهام
#ابهام
#کژتابی
۲۵ دی ۱۴۰۰
۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۳
@ASI_khorasani