eitaa logo
شهرستان ادب
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
371 ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بازگشایی پرونده‌پرترۀ «سیمین دانشور» در سایت شهرستان ادب ▪️فردا، هجدهم اسفندماه، به مناسبت سالروز درگذشت شما را به خواندن پرونده‌پرترۀ ایشان که پیش از این در سایت شهرستان ادب گشوده شده بود، دعوت می‌کنیم. 🔹گزیده‌ای از مطالب این پرونده: 🔸بیست‌وپنجمین میزگرد : سیمین دانشور و ضرورت بازخوانی رمان shahrestanadab.com/Content/ID/10567 🔸سیمین دانشور، برون یا درونِ سایۀ جلال | یادداشتی از shahrestanadab.com/Content/ID/10665 🔸سوم شخص مفرد | مروری بر آثار داستانی سیمین دانشور shahrestanadab.com/Content/ID/10499 🔸سیمین، شهرزادِ‌ داستان فارسی | یادداشتی از shahrestanadab.com/Content/ID/10498 🔸«عین یک باغچه» به روایت «سیمین دانشور» | از کتاب «سووشون» shahrestanadab.com/Content/ID/10338 🔗 برای مطالعۀ کامل مطالب این پرونده به صفحۀ مخصوص آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/سیمین-دانشور ☑️ @ShahrestanAdab
🔻آزرده خاطر (شعری عاشقانه از #علی_قربان_نژاد) ▪️به آتش می‌کشد چشمان تو اندوه شاعر را گوارا می‌کند تلخی اشعار معاصر را تو در راهی و بازار قلم‌زن‌ها به جوش آمد به رقص آورده پایت، دست استادان ماهر را چه تمهیدی است با خال لبت، وقتی که می‌بینم میان برکه زیبایی‌ات مرغ مهاجر را چه ترکیب شگفتی خلق کرده دست آن نقاش که آورده‌است بر این چهره گلچین مناظر را بیا لب باز کن از پنجره، این بار دعوت کن به گردش در میان گیسویت باد مسافر را نوازش‌های گرمت را بر این یخ‌بسته انشا کن دوباره غرق گل کن چهره‌ای آزرده خاطر را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻برج ناز داستان آدم‌هاست (#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون رمان #برج_ناز) ▪️«"برج ناز" کوششی است برای کسب یک‌تجربۀ جدید... من این کار را به این نیت شروع کردم که قدری به انسان‌های معاصرتر و دغدغه‌های امروزی‌شان بپردازم، ولی خوب همین‌طور که می‌بینید باز هم تاریخ هست، منتها در حاشیۀ کار و از زبان برخی شخصیت‌ها یا ضمن خاطرات افراد مرور می‌شود و درواقع روایت اصلی نیست. البته هنگام نوشتن این کار نیز مدام فکر این که مثل برج قحطی به‌تفصیل به شرح حوادث تاریخی بپردازم مرا وسوسه می‌کرد، ولی خوب با خودم شرط کرده بودم تا سرحد امکان فقط گریزهایی به تاریخ بزنم؛ آن هم کوتاه...» 🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11345 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بیماری همه‌گیر به روایت #علی_اصغر_عزتی_پاک | از کتاب #تشریف (سی‌ونهمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب) ▪️«آخرین باری که با هم حرف زدند با کَمکی مهر و عطوفت، اوایل اردیبهشت‌ماه گذشته بوده. مصطفی آمده بوده سراغ پدر و خواسته بوده با هم بروند سراغ سیدچراغ؛ تقریباً دو هفته‌ای بعد از شنیدن ماجرای بیرون رانده شدن دیو بیماری‌ای واگیر از ده‌بینه توسط سید. نصرالله تأملی کرده بود و بعد رضایت داده بود به این پی‌جویی.امّا ای دریغ که بلافاصله خبردار شده بود که سید دوسه روز بعد از وقایع ده‌بینه در یکی از روستاهای بیجار خوابیده و دیگر بیدار نشده. نصرالله گفت که داستان سیّد را که مربوط بوده به اوایل دهۀ چهل، در یک هم‌نفسی و هم‌سخنی پُرمِهر، برای پسرش قصه کرده. دهم‌دوازدهم نوروز بوده و با هم در اطراف زمین‌های سر از برف بیرون آورده‌شان گشت‌وگذار می‌کرده‌اند و سیاحت کشت‌زاری که جوانه‌های گندم بوده. نصرالله یادش نبود چه‌طور، اما حرف‌شان رسیده بوده به مردمان زحمت‌کش ده‌بینه که او حرف سیدچراغ را می‌آورد وسط. به مصطفی می‌گوید:...» 🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11544 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در مدارِ باوفایی (شعری از کتاب سرودۀ به مناسبت سالروز وفات سلام‌الله‌علیها) ▪️بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی بارها تیرِ سه‌شعبه بر گلویت خون گریست با علی‌اصغر در اوجی کبریایی زیستی هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌ به‌ جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُ‌الضُّحایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻ویترین‌های ادبی نظامی | بررسی ساختاری تحمیدیه‌ها در #خمسه_نظامی (یادداشتی از #امیر_مرادی به مناسبت روز بزرگداشت #نظامی گنجوی) ▪️«سرآغاز عموم کتاب‌های کهن را تحمیدیه‌ها تشکیل می‌دهند و شاعر خود را به نوعی ملزم می‌دانسته است که دفتر خویش را با ابیات تقدیمی به خداوند شروع کند. این شیوه، خصوصاً وقتی ارزشی دوچندان می‌یابد که این بخش را غنی از معارف دینی و معرفتی می‌یابیم. به نوعی شاعر گذشته، با خداوند هم گفتگو داشته است و بنا بر جایگاه خداوند، به عنوان مخاطب کلام، سیاق مناسبی را برمی‌گزیده است. امروزه که دیوان شعر داشتن (در هر قالبی) چندان مرسوم نیست، طبیعتاً انتظار اینکه تمامی کتاب‌ها با تحمیدیه‌هایی آن‌چنانی آغاز شوند، چندان انتظار درستی نیست ولی اینکه شاعر امروز با همۀ اجزای جهان صحبت می‌کند، خود را به جای همۀ اجزای جهان می‌گذارد و دلش برای همۀ اجزای جهان می‌سوزد جز خداوند، مسئله‌ای قابل تأمّل است...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11546 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تاریخ لای پاکتی در «پست طهران» (یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #پست_طهران در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان) ▪️«آدم فکر می‌کند بعضی‌ها گاهی بخشی از تاریخ یک کشور را عمداً نادیده می‌گیرند. این کار حیرت‌آور است، ولی سوگیری‌های سیاسی خاص همه‌جا پیدا می‌شوند. مثلاً ماجرای سیاهکل که عبارت بود از حملۀ مسلحانۀ چند نفر مارکسیست به پادگانی نظامی در دل جنگل‌های سیاهکل، به شعر و داستان تبدیل شد. مهاجمان کشته شده بودند و خون آن‌ها می‌توانست قلم نویسندگان را تیز کند. حتی گروهی معتقد بودند چیزی چونان سبک شعر جنگلی می‌تواند هم‌زمان ادبیات و مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی را گرم کند. طوری که ادعا می‌شد اشعار شاعران آرامی مانند سهراب سپهری دیگر دوامی نخواهد آورد. رد کردن ادبیاتی که در مبارزه با ظلم ساخته شود سبک‌سرانه است، اما همان نویسندگان در مورد قیام پانزده‌خرداد، دم برنیاوردند...» 🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11469 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻یگانه زندۀ جاوید (شعر استاد #شهریار برای بانو #پروین_اعتصامی به بهانۀ زادروز این بزرگ بانوی شاعر ایرانی) ▪️روان عرشی پروین گمان برم کامشب توجهیش به این بزم بی‌ریا باشد روا بود که خطابش کنیم کای پروین تو ای فرشته لطف و عفاف و ذوق و هنر سری ز غرفه جنات خود برون آور یکی به محفل تجلیل خود تماشا کن ببین که صیرفیان جواهر هنری به پیشگاه جلال تو سر فرو دارند ببین که گوهر اشکت به دیده بنشانند غمین مباش که کم زیستی در این عالم برای چون تویی وین آب و خاک زندان است چه به که دوره زندان عمر کم باشد در این جهان فنا کس به تن نمی‌ماند مگر به نام و اثر قرن‌ها بماند شخص بنابراین تو به آثار جاودانه خود یگانه زنده جاوید قرن ما هستی ☑️ @ShahrestanAdab
📸 یک عکس یادگاری از دوسال گذشته در چنین روزی 🔸شب شعر #بفرمایید_فروردین | تهران - موسسۀ شهرستان ادب - اسفندماه ۱۳۹۶ | 🔗 برای دیدن تصاویر بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: shahrestanadab.com/Content/ID/7873 #عکس_یادگاری_شهرستان_ادبی_ها ☑️ @ShahrestanAdab
🔻هیاهویی از جنس کتاب (یادداشت #مهدی_چراغ_زاده بر مجموعه شعر #هیاهو سرودۀ #محمدمهدی_خانمحمدی) ▪️«...خانمحمدی قالب‌های شعر فارسی و قواعد آنها را به خوبی می‌شناسد و اسلوب‌های هزار ساله شعر فارسی را مانند قدمای شعر در سده‌های گذشته در‌اشعارش رعایت می‌کند اما در عین حال اجازه نداده این کار موجب شود شعرش زبانی کهن داشته باشد. یکی از این قالب‌های قصیده است که او توانسته بخوبی از پس آن برآید و تمام بخش‌های قصیده مانند مطلع، تغزل، تخلص و... را بخوبی مانند قصیده‌سرایان نامی شعر فارسی رعایت کند اما در زبان، بیان، مضامین و معانی نو به کار گیرد، کاری که امروز شاید کمتر کسی باشد که از پس انجام آن بربیاید و اغلب شاعران اصول اصلی قصیده را رعایت نمی‌کنند...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11548 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻هوای تو (شعری عاشقانه از دکتر ) ▪️زمستان در زمستان کی هراس یخ زدن داری تو که رنگین‌بهاری در حصار پیرهن داری پُری از عطرهای ناشناس جنگلی وحشی فراغ ای یاس من از رنگ و بوی یاسمن داری شبیه هالۀ رنگین کمانی از گل و لبخند به گرد دامنت پروانه‌ها در پر زدن داری شبم سرشار عطر و روشنی شد در هوای تو مگر پیراهنی از عطر شب‌بوها به تن داری رهایم کن غبار دامن دشت جنون باشم چه کاری تو به این دیوانه بازیهای من داری سراپای تو موزون است و در دیوان چشمانت چه مضمون‌های ناب از حافظ شیرین سخن داری به رغم عشق قسمت نیست، یا شاید که نسبت نیست تو را با خوی دلداری، مرا با خویشتنداری ☑️ @ShahrestanAdab
🔻فرهنگ صادرشده از پایتخت، بقیۀ خرده‌فرهنگ‌ها را می‌بلعد (#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون رمان #خواب_پلنگ) ▪️«...تاریخ داستان‌های زیادی دارد. متأسفانه ما در خصوص جنگ‌های ایران و روس و رشادت‌های عباس میرزا و هزاران هزار شهید راه وطن در آن دوران هیچ اثر داستانی نداریم. همین‌طور در خصوص مبارزه‌های مجاهدان فارس و بوشهر با انگلیسی‌ها هم کاری نشده است. داستان و رمان گسترۀ وسیع و مخاطبان زیادی دارد. درحالی‌که کارهای تاریخی یا پژوهشی مخاطبان محدود و خاص دارد. جنگ و صلح تولستوی نمونۀ خوبی است برای همۀ‌ کسانی که می‌نویسند. در دنیای امروز شاید عدۀ محدودی علاقه‌مند به خواندن تاریخ روسیه باشند، اما نویسندگان روس با آثار شاخصی همچون جنگ و صلح، دُن آرام و حتی مادر ماکسیم گورکی، میلیون‌ها انسان را با رخدادهای تاریخی روسیه از قرن هجده تا زمان انقلاب اکتبر آشنا ساخته‌اند. مخاطب نوجوان ایرانی حق دارد تاریخ خود را در قالب داستان و رمان بشناسد...» 🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11164 ☑️ @ShahrestanAdab