eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
857 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 تو رفته ای و برای عزیزانت، فقط یادگاری هایت باقی مانده... دلتنگی سخت است... ❤️ قرآن کوچک جیبی همیشه با تو بود... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌸 📆 : ۹۵/۰۱/۱۸
منزل پدر #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی #مدافع_حرم مراسم شام غریبان، دعاگوی شما بودند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✉️ ارسالی از بانو #خادم_الهادی از پاکدشت 📆 پنج شنبه، ۲۹ شهریور ۹۷
❤️🍃 🌾همیشه با او شوخی می‌کردم و می‌گفتم : «اگه شربت شهادت آوردند نخوری، بریز دور! یادمه یک بار به من گفت : «اینجا شربت شهادت پیدا نمی‌شود، چه کار کنم؟» ✨گفتم: «کاری ندارد، خودت درست کن، بده بقیه هم بخورند.» 😁خندید و گفت: «اینطوری خودم شهید نمی‌شوم، بقیه شهید می‌شوند.» «شربت شهادت» یک جوری رمز بین من و آقا ابوالفضل بود. یک بار دیدم در تلگرام یک پیام از یک مخاطب آمد که من نمی‌شناختم! متنش این بود : «ملازم، مدافع هستم. اگر کاری داشتی به این خط پیام بده. هنوز هم شربت نخوردم.» 🍃هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم گوشی خانه مادرم زنگ زد. ''آقا ابوالفضل بود'' بعد از احوال‌پرسی گفت : «این، خط دوستم است، کاری داشتی پیام بده.» 🕊دو روز قبل از شهادت آخرین تماسش بود، خیلی با هم صحبت کردیم. مثل همیشه! یادم هست که به او گفتم : «ببخشید اگر زن خوبی برایت نبودم.» گفت: «خدا دو تا نعمت بزرگ به من داد، زن خوب، پول خوب! بعد هم زد زیر خنده.»  ❗️با تعجب ازش پرسیدم حالا بین این دو تا چه ارتباطی هست؟ گفت اینکه پول را خرج خانم خوبم کنم! وقتی دید من از حرفش خوشم آمده، سریع گفت: «پس حالا میشه یک ماه دیگر هم بمانم؟» منم با خنده گفتم: «دو ماه دیگر هم بمان.» rajanews.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🕊 شربت شهادت «شربت شهادت» یک جوری رمز بین من و آقا ابوالفضل بود. یک بار دیدم در تلگرام یک پیام از یک مخاطب آمد که من نمی‌شناختم! متنش این بود: «ملازم، مدافع هستم. اگر کاری داشتی به این خط پیام بده. هنوز هم شربت نخوردم.» هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم گوشی خانه مادرم زنگ زد. ''آقا ابوالفضل بود'' بعد از احوال‌پرسی گفت: «این، خط دوستم است، کاری داشتی پیام بده.» دو روز قبل از شهادت آخرین تماسش بود، خیلی با هم صحبت کردیم. مثل همیشه! یادم هست که به او گفتم: «ببخشید اگر زن خوبی برایت نبودم.» گفت: «خدا دو تا نعمت بزرگ به من داد، زن خوب، پول خوب! بعد هم زد زیر خنده.» ۱۸ فروردین سالروز شهادت 🕊 رجانیوز📲 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🍃
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃آخرین وداع مدافع حرم قبل از اعزام به سوریه وقتی ماشین را آماده رفتن می کرد، به سرم زد چندتایی عکس بگیرم. حتی از حرکت کردن و رفتنش هم فیلم گرفتم. نمی دانم چرا این کار را کردم! با صدای بوق ماشین، برایم دست بلند کرد و رفت. در سرم صدای فریادم را می شنیدم که داد می زد : «آقا ابوالفضل! آهسته تر. چرا اینقدر با عجله داری می ری؟ بذار یه دل سیر نگاهت کنم!» ولی اینها فقط فریادهای ذهن من بود. چیزی که او می دید، فقط نگاه من بود که تک تک قدم هایش را دنبال می کرد تا سوار ماشین شود. / ۱۸ فروردین @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊