شروع مجددطرح 🌸أنس بانور🌸 🌺(ختم قرآن کریم)🌺 درمسجدملک گفتنی است دراین طرح که یادگاری از جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی ،میباشد جوانان،نوجوانان،کودکان،هرنوبت،چندصفخه ازقرآن کریم رادرنزدأستادقرائت نموده ودرپایان ختم کل قرآن،مبلغ یک میلیون تومان هدیه نقدی،دریافت میکنند دراین طرح،که ممکن است حدودیک تادوسال طول بکشدشرکت کنندگان،معمولاعلاوه برآموزش روخوانی قرآن،بامسجدوقرآن هم أنس میگیرند گفتنی است،تابحال،بیش ازصدنفر،موفق به ختم قرآن شده وهدیه خودرا دریافت نموده اند والبته بعضی تابحال چندمرتبه،موفق به ختم قرآن شده اند 👈ضمناشماهم میتوانیدباارسال پیامی به شماره زیر،در ایتا،بامشارکت مادی جهت هدیه طرح، درثواب ختم قران ،برای خودوامواتتان انشاالله شریک شوید ویااگرسوالی داریدمطرح نمایید ۰۹۳۷۲۲۲۰۹۸۶ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...)eitaa.com/shaheedasqareabdollahy آدرس کانال مسجدملک درپیام رسان ایتا و روبیکا @masjedemalek

🌸شوکت خانم🌸 همان خانمی که سالهای سال کمک هاوخیرات متعددی رابرای روستای محرومی درپشت کوه فریدن ،از جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی دریافت می کرد حالاگریه ها،وناله های او درفراق شهید،دل انسان راآتش میزند 👆کلیپی از درد ودل های این خانم ،درفراق جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی #کلیپ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...)eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

🍃🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃 آخرین تلاش حاج اصغر در ماههای آخراین بودکه کف پای مادررا ببوسد... او که چهل سال صبورانه تمام سختی های جانبازی خودش را تحمل کرده و باانکه روی ویلچر وتخت بود اما هیچ گاه از رسیدگی به حال مادرش غافل نمیشد . روزی دو مرتبه تماس تلفنی با مادر می‌گرفت تا جویای احوالشان شود. حتی در روزهای آخر ،دربیمارستان ،که صدایش دیگر جوهره ای نداشت 😭 باوجود بیماری های خودش،پیگیر روند درمان و نوبت دکترِ مادربود. به برادرش سفارش کرده بود که نه تنهاهرچه رامادر نیاز دارند،بلکه هرچه رامیل دارند،تهیه کنید.وحتی گاهی مبلغی،بعنوان هدیه به مادر میرساند تا دست مادر خالی نباشد... با توجه به شرایط خاص خود، مجبور بود جلوی ماشین بنشیندلذا اگر مادر سوار می شدند،سفارش میکرد به گونه ای بنشینندکه پشت سر او نباشند و اینگونه ادب را رعایت میکرد. °•°•°•°•°•🌸 آخرین آرزویم این است که پای مادرم را ببوسم... همه ی ما از شنیدن چنین حرفی جا خوردیم... مردی که چهل سال صبورانه تمام سختی های جانبازی خودش را تحمل کرده و حتی ذره ای گله یا ناشکری نکرده بود، از ما در خواست می کرد که نگذاریم محدودیت جسمانی و قطع نخاع بودنش مانع از بوسیدن پای مادرش شود. "هر جور شده من را کمک کنید تا بتوانم یک بار هم که شده بوسه ای بر بهشتِ زیر پای مادر بزنم..." شهید عزیزم ! روزی بوسه بر خاک بهشت و حالا ... بهشت زیر پای توست ! #شهیداصغرعبداللهی #روزمادر #احسان_به_والدین #سبک_زندگی #خاطرات کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

دیروز یکی از دوستان تعریف میکرد: دختر 3ساله اقواممون بیمار شد دکترها گفتند ریه اش آب آورده و فردا باید بستری بشه و جراحی مادر بچه خیلی مضطر بود بهش گفتم من از شهید عبداللهی خیلی حاجت گرفتم به ایشون متوسل شو مادر تعریف میکنه: منکه ایشون را نمیشناختم شب یک سوره یس خواندنم و به ایشون هدیه کردم صبح که دخترم را برای بستری بردم گفتند :بچه تون سالمه سالمه....❤️ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

کلیپی که یکی از ارادتمندان جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی ،زحمت کشیدندودرست کردند تقدیم به شما #کلیپ کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

نصب سنگ مزار جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

🌿۷۰ روز از داغ ندیدن شما میگذرد🌿 که خداوند حکیم قلبمان را با داغ جدیدی امتحان کرد ۷۰ روز داشتیم تمرین می‌کردیم با سر گذاشتن بر خاک سرد مزارتان دل تفتیده را آرام کنیم دل خوشی هایمان را به دست کشیدن بر کتاب دعا و ویلچرتان تغییر بدهیم و الان همان خاک را هم از ما گرفتند... چه کنیم با این داغ سنگین😔 شهید عزیزم! تحمل این ندیدن ها خیلی سنگین تر از قلب ماست مجاهد خاموش و صبورم! شما مشق صبوری ات را به ما هم یاد بده... از همان روز بهاری اردی بهشت ۶۱ که یاد گرفتی راه نروی و اعتراضی نکنی از همان روزی که تصمیم گرفتی درد را خاموش و بدون ناله مهمان تن مجروحت کنی😭 که تمرین کردی برای حتی نیاز های اولیه ات از اطرافیان کمک بخواهی هر چند خجالت، این کار را برایت سخت تر می‌کرد😭 و حتی خیلی از کارها را انجام ندهید و جاها را نروید که شاید برای کسی زحمتی درست نشود یاد گرفتی بغضت را فرو بخوری ... یاد گرفتی هنگام درد لبخند بزنی... و حتی ما را بخندانی که متوجه عمق دردت نشویم تمرین کردی وقتی برای سرم، دستان لاغر و کبودت را آنقدر سوزن می‌زنند حتی خم به ابرو نیاوری که پرستار از شما خجالت نکشد و چه زیبا همسرتان با شما همراه شد در این تمرین 😭 آه که چقدر نجیب بودی 😭 دعا کنید ما هم از شما یاد بگیریم این نجابت را این صبوری را دعا کنید بفهمیم دنیا کوتاه است و به زودی شما را ملاقات خواهیم کرد ... دعا کنید برای خدا علاقه هامان را عوض کنیم.... دعا کنید شاگرد خوبی برای شما باشیم ما به شاگردی این استاد نیاز داریم...🌹 ما را یاد کنید پیش اربابتان

اینجا... تخت فولاد تکیه کازرونی حیاط قدیمی تکیه زیر پلاک ۳ یکی از محبوب ترین مکان ها برای شهید عبداللهی بود بزرگترین تفریح شان در طول ۴۱سال اینجا بود🌱🌱🌱 در و دیوار و زمین تخت فولاد شهادت می‌دهد که هر عصر پنج شنبه شهید و همسر همیشه همراهش با اشتیاق اینجا می آمدند و زیر پلاک۳ می نشستند و تا اذان مغرب و عشا به مناجات و ذکر و دعا مشغول بودند نماز مغرب را به جماعت می‌خواندند و بعد از کمی خواب، برای دعای کمیل و مناجات سحر بیدار می‌شدند❤️ این ستون حتما الان از دوری شهید ناله سر می‌دهد 😭 #شهید_جانباز_اصغر_عبدالهی #سبک_زندگی_شهدا #مناجات کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

#صبورانه #شهید_جانباز_اصغر.عبدالهی #خاطرات @shaheedasqareabdollahy کانال جانباز شهید

تازه از سربازی آمده بودم شرایط اقتصادی بسیار بدی داشتم . خدمت حاج اصغر آقا آمدم. قبل از اینکه حرفی بزنم با روی خوش گفتند "فلانی !به سلامتی سربازی تموم شد ؟" گفتم بله حاج آقا تموم شد . -" جایی مشغول به کار شدی؟" عرض کردم دنبال کارم اما هنوز جایی مشغول نشدم ! -: پول چقدر داری ؟ خندیدم و گفتم حاج آقا من تازه از خدمت اومدم! هیچی ... ایشون گفتند" یه نامه مینویسم برید از قرض الحسنه وام بگیرید فعلا ایام رو بگذرونید. خدا بزرگه!" شوکه شدم از کجا فهمیدن که وضع اقتصادی مشکلی دارم ! از این خاطرات چندبار برای من پیش آمد و الطاف فراوان ایشان هیچ وقت از یادم نمی روند. وقتی پدرم فوت شدند ،خیلی زیاد گریه نکردم . اما شبی که حاج آقا شهید شدن تا چند روز یاد ایشون که میفتادم اشک از چشمانم روان میشد ... بعد از شهادت ایشون فهمیدم ۲۲سال پیش مردی خدایی بودن لیاقت میخواست ، که الحمدلله خدا بهم داد 😭 #خاطرات #شهیدعبدالهی #دلنوشته کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

یکی از آشنایان در شب لیله الرغائب،قبل از اذان صبح خواب شهید را اینگونه دیده اند : شهید با چهره جوان و خنده رو روی تخت زیبایی نشسته بودند و پارچه سبزی روی پاشون بود حالت نشستن شهید خیلی برام جالب بود یه جور لم دادن با آرامش همراه با حس خوب وقتی در تفسیر قرآن دیدم که نشستن بهشتیان را چطور توصیف می‌کنه دقیقا همون حس بهم منتقل شد(متکئین علی الاراءک .... بر تختها با آرامش لم داده اند ) کنارشون ویترین بزرگی پر از باقلواهای بزرگ و شیرین و جذاب بود که بوی مست کننده ای میداد شهید به من تعارف کردند که بفرمایید بخورید من یادم اومد که از دست مرده خوب نیست چیزی بگیرم ،امتناع کردم ناگهان ایشون فرمودند: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون...😭 و تعارف کردند که اینها برای شماست... وقتی خوردم متوجه شدم خوشمزه ترین شیرینی بود ‌‌و مزه بهشتی میداد♥️ #دلنوشته #خواب شهید کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy

#سیره_شهدا 🔸هر روز سه نوبت با تن مجروح و جسم ضعیف، ۴۱ سال مقید بودند به شرکت در نماز جماعت‌ . اما نه فقط برای نماز جماعت و برای ثواب.. دین منفعلانه را قبول نداشتند! نماز جماعت بهانه ای بود برای ارتباط با جوانان و کار فرهنگی! #جانبازشهید_اصغر_عبداللهی 🌱استراحت بماند بعدازشهادت #خاطرات #شهیدعبدالهی کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy