در سپاه بندر ترکمن برای ایجاد نظم در کارها، لوح کار هفتگی طراحی کردیم
یکی از این وظایف رسیدگی به آبدارخانه و نظافت دستشویی ها بود.✨
کسی که این مسئولیت به عهده اش افتاد اظهار ناراحتی کرد ظاهرا بدون اینکه به کسی چیزی بگوید لوح را برمی دارد و نزد ابوعمار می رود و شروع به شکوه و گلایه می کند که با این تقسیم بندی به شخصیتش توهین شده.
ابوعمار دستش را می گیرد و می گوید عیبی ندارد برادر عزیز، شما فعلا این هفته را استراحت کن تا ببینیم هفته ی بعد چه می شود. آن برادر هم راضی و خشنود از اتاق ابوعمار بیرون می رود.🌱
مدتی بعد، باید ابوعمار را می دیدم، ولی در اتاقش نبود. آمدم بیرون و در محوطه هم گشتم نبود. نگرانش شدم. با دلهره این طرف و آن طرف را جست و جو کردم اما ابوعمار غیبش زده بود...
در این آشفتگی یکی از برادرها آمد و گفت: اگر دنبال ابوعمار می گردید در حال نظافت دسشویی هاست. باورم نشد، با دستپاچگی رفتم به سمت سرویس های بهداشتی حبیب پاچه شلوارش را بالا زده بود و با جدیت در حال نظافت بود.
گفتم حاج آقا این کار وظیفه اش به عهده ی شخص دیگری ست با تبسم پاسخ داد: خیر فعلا من کارشونو انجام میدم. 🌱
رفتم و آن شخص را پیدا کردم و گفتم:
چرا ابوعمار داره سرویس ها رو تمیز می کنه؟ مگه قرار نبود این کار به عهده ی شما باشه؟
با دستپاچگی دوید سمت ابوعمار و افتاد به دست و پایش هر چه اصرار کرد نپذیرفت گفت شما میری استراحت می کنی این وظیفه ی منه تو لوح هم همینو نوشته
ابوعمار اسم خودش رو جای اسم اون شخص نوشته بود.🌱
✍️دوست و همرزم شهید
#شهیدحبیب_الله_افتخاریان
#ابوعمار
🔹 @shabakeafsaran