هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار «حاج میرزا سلگی» #شهید شد
🔹رهبر انقلاب اسلامی:
"واقعاً اگر ممکن بود برای من، پا میشدم میرفتم همدان، دیدن این مرد".
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
شهید حاج قاسم سلیمانی:
برادری داشتیم به نام #علی_ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی میکرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در #والفجر_۳ در میدان مین ماند (رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند، نخورد! گفت به فلانی بدهید، دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید!
همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، #شهید شده بود... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم، در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست، در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد، از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابتهایی میکنیم.
https://eitaa.com/sh_qasemsoleimani
قرارگاه جهادی شهید حاج قاسم سلیمانی
📢 عباس بابایی؛ جوان حزباللهی بود که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد...
🔻رهبر انقلاب: سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجهی این #جوان_حزباللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست.
⛔️ وقتی #بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهای از این قضایا را نقل کرد؛
🔹 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم #شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام #ناسازگاری داشت.
شهید بابایی با او گرم گرفت و #محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.
🔹 شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! #دعا_کن_من_شهید_بشوم!!
این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳
🌷سالگرد شهادت #شهید_عباس_بابایی
@sh_qasemsoleimani
قرارگاهجهادیشهیدحاجقاسمسلیمانی
وابستهبهمجموعهتبیینمنظومهفکریرهبری