هدایت شده از همسفر شهدا
❤️ #خون_شهدا_آب_حیات
🍀پنج شنبه اومده با خاطرات
🍀ما رو از دلتنگیا میده نجات
🍀از رفیقایی که جون دادن وَ بعد
🍀خونشون شد واسه ما آب حیات
❤️ #یاد_شهدا_صلوات
•┈••✾❀🕊🌹🕊❀✾••┈•
💢لا به لای روضه هایش از من پرسید :
▪️میدونی اِرباً اِربا که می گن یعنی چی؟
▪️گفتم :
مثل گلی که پرپر کنند و بپاشند اطراف؟!
▪️گفت : نه، توی شرهانی وقتی بدن یه شهید هفده هجده ساله رو جدا جدا توی شعاع دویست متری پیدا می کردیم، فهمیدم ارباً اربا یعنی چی...
🔻دست و پا و جمجمه و اعضا هر کدوم یه طرف بود...😭😭
📓برگرفته از #کتاب_عمار_حلب
مدافــــ🔻حــــرمـ🔻ــــع
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌹
#یـادشون_بـا_ذڪـر_صـلـوات
ما چون دل و دست بريدگانيم
دستي بگير
و دلي بخر ...
#شهید
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هدایت شده از حاج عمار
تو را می خواهم ...
بارها گفتم و گویم که تورا می خواهم
از کرم خانه تو لطف و عطا می خواهم
آبم ازسر بگذشت است و به سرحد جنون
دگر از خوف نگویید رجا می خواهم
استخوانی در گلو دارم و خاری در چشم
به فراقت ز خدا اشک و نوا می خواهم
باز از قافله جا ماندم و نومید شدم
وصلت جمله رفیقان ز خدا می خواهم
مستکینم به جز ازعشق توام نیست کسی
بر سر خوان تو ارباب سخا می خواهم
استخوانی بده تا کلب درت رام شود
منم آن کلب که از شاه فنا می خواهم
به خدا چشم به دستان تو دارم آقا
دیدن صحن تورا کرب و بلا می خواهم
غافل از قافله گشتم همه از دستم رفت
من غفلت زده دستان رها میخواهم
سروده #شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شب_جمعه
@shahidmohammadkhani
سلام ارباب بینظیرم
باز شب جمعه شد و من هوای کربلا دارم
همہ عالم فداے روےشما
دلمان پر زده بہ سوےشما
از خدا بال و پر دوباره گرفٺ
فُطرس از یُمن آبروےشما
تو شهنشاه ڪشور عشقے
هر دو عالم گداے ڪوےشما
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
4.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تو دلبسته شدم😔😔
#شب_جمعه_هوات_نکنم_میمیرم
😭😭
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت چهل وششم 🔶 #برخورد_صحیح معمولًا شبها در شلمچه، کنار سنگر
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت چهل وهفتم
🔶 #شرط_بندی
جمعه ها در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام دعای ندبه خوانده ميشد. مداح برنامه آقا سید مجتبی علمدار بود. با آن صدای زیبایی که انسان را به وجد
ميآورد. همیشه بعد از اتمام دعا، برای فوتبال ميرفتیم به محله بخش هشت. خیلیها ابتدا برای فوتبال به دعای ندبه می آمدند و کمکم با اهل بیت: آشنا ميشدند.آقا سید با وجود درد زیادی که به دليل مجروحیت زمان جنگ در ناحیه
زانوی پایش داشت به همراه ما ميآمد و با جدیت فوتبال بازی ميکرد. واقعًا
بازی او حرف نداشت. خیلیها باور نميکردند یک مداح خوش صدا و یک پاسدار، اینقدر خوب بازی کند.
زمانی که برای فوتبال ميرفتیم گاهی اوقات ميشد که از دهان سید خون
جاری ميشد. این هم از آثار شیمیایی شدن سید در جنگ بود.اما ایشان طوری که کسی متوجه نشود به گوشهای ميرفت تا کسی آن صحنه را نبیند. یا موجب ناراحتی کسی نشود و به قول خودش اجرش از بین نرود.
بعد از بازی بچه ها سر برد و باخت و نحوه داوری و ... با هم بحث ميکردند.
در یکی از روزها آقا سید، همه بچه ها را جمع کرد و گفت: بازی خشک و خالی صفا نداره، حتمًا باید توی بازی شرط بندی هم باشه!! همه جا خوردیم! آقا سید و این حرفها؟! یکی از بچه ها گفت: آقا سید، شرط بندی!؟ از شما دیگه انتظار نداشتیم! سید خنده ای کرد و گفت: البته شرط بندی حلال با تعجب نگاهش کردیم. گفت: هر تیمی که بازنده شد برای تیم برنده باید صد تا صلوات بفرسته.
همه قبول کردند. از آن به بعد هر وقت بازی ميکردیم، یا صلوات دهنده
بودیم، یا صلوات گیرنده. با این کار آقا سید، کلمه برد و باخت و ناراحتی بعد از آن در ذهن بچه ها به اثری مثبت تبدیل شد.
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
╭━═━⊰🌼🌼🌼⊱━═━╮ 🔧یک تنه هر کاری مے کرد، به قول معروف همه فن حریف بود از آشپزے گرفته در هیأت ها ت
14صلوات امشب هدیه میکنیم به 😊👇
#شهید مهدی صابری
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعا
🍃🌸
@seedammar
1_28110059.m4a
زمان:
حجم:
4.11M
🌹هرشب
این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید