eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر یک #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«شهدا» ✍️سیده الهام موسوی 22اسفند بزرگداشت شهدا یادمان نرود برای حفظ ولایت چه علی اکبرهای پر پر شدند. از جزیره‌ی مجنون تا کانال کمیل و کردستان دسته دسته پرستو در خون غلطیدند به آسمان پر زدند رفتند، تا این خاک حفظ و آباد شود. اگر طالب جهادی؛ همچون شهدا جهاد کن با اینکه نیستند ولی هستند، هنوز در حال جهادند. رهبر معظم انقلاب: شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه درخشانند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. @AFKAREHOWZAVI @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«نوچه‌های دشمن» ✍ دیشب، توییتر نصب کردم. خدا شاهده! از این همه قساوت قلب بعضی هموطن نه! بهتر بگویم بیگانه، دشمن!! بله بیگانه، دشمن!! وقتی از شهادت، هموطن خود ابراز خوشحالی کند؛ هموطن من،تو نیست. بلکه خود دشمن است، در پوشش هموطن! ما، بقول آنها ارزشیا یا انقلابی عاشق شهادتیم، هراسی از این مسیر نداریم بقول سردار:«ما ملت امام حسینم، ملت شهادتیم!» خوشبسعادت شهدا کرمان، شهادت گوارای وجودشان! اما این را بگویم با ریختن خون هموطنتان ابراز خوشحالی کردید فقط «حرامزادگی خود را جار زدید.» انتقام از حبیب قلبتان اسرائیل خواهیم گرفت! فقط یادتان باشدانتقام فقط با موشک نیست. @ShugheParvaz
«نفس اماره» ✍ سیده موسوی بسم رب روح مشتاق طیر🕊 ماه رمضان چند روزی هست که آمده است. آیا نفس سرکش و اماره ‌ی، خویش را به قتلگاه برده‌ایم؟! تا به کی دنباله چاره، درمان و مکاشفه هستیم؟! وقتی نفس خویش را به حال خود رها کرده‌ایم.! هربار گرفتار غفلت شده‌ایم؛ انگشت اتهام را سمت شیطان رانده شده گرفتیم. هنر کرده‌ایم! اما خود را گول نزنیم. قدرت و توان شیطان بیشتر از انسان نیست بلکه کمتر است. پیشنهاد گناه می‌دهد و من و شما انجام می‌دهیم. پس اراده، تقوا، توکل استغاثه‌ی ما کو؟! همان است، که گفتم! نفس سرکش را به حال خود گذاشتیم. در هر ساعت و دقیقه ایمان بیاوریم که شاهد ما همان قاضی پرونده اعمال ما است. پس به کجا چنین شتابان!! یادمان نرود، تلاش و تحمل دراین دنیا راه رسیدن به آسمان است، نه برای بقا زندگی در آن! شکست خوردید دوبار یا علی بگویم!! برای رسیدن باید قربانی کرد. و چه خوب است نفس خویش را قربانی کنیم. حال فکر می‌کنید فقط گناه نکنیم. نه خواهر و برادرم! همان کاری را بکنیم که شهدا کردند. چون نفس سرکش خویش را قربانی کردند، بعد تمام تعلقات را به قربان گاه بردند تا شدند پرستو عاشق آسمان.... ماه رمضان بهترین وقت اوج گرفتن و به آسمان رسیدن است. @AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«سکوت بقیع» ✍ بسم الله، گفتم شروع به نوشتن کنم. نوشتن از روزی که نباید فراموش کنیم و نباید تسلیم خواسته‌های آنان شویم. چرا بارگاه امامین باید تخریب شود و به بدعت‌زدگی متهم شوند، اما برای علمای خود بارگاهی بسازند؟! این چه دینی است که از آن صحبت می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند؟ قلمم بشکند اگر نتوانم به این روز اعتراض کنم. ۸ شوال، روز شادی وهابیان بود، و روز خشم من شیعه. شیعه‌ای که تا پای جان از اعتقاداتش دفاع می‌کند. بقیع؛ سکوتی که فریاد می‌شود. بقیع، نامی کوتاه، اما زخمی عمیق است. در هشتم شوال ۱۳۴۴ هجری قمری، تاریخ شاهد جنایتی بود که نه تنها سنگ و گنبد را هدف گرفت، بلکه ریشه‌های محبت و معرفت را نشانه رفت. وهابیانی که خود را وارثان توحید می‌دانستند، با تیشه‌ای از تعصب و جهل، قبور مطهر امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را ویران کردند. نه برای اصلاح یا آبادانی، بلکه برای خاموش کردن نوری که در دل آن خاک می‌درخشید. می‌گویند شرک از بین بردند، اما آیا شرک در زیارت محبان است یا در تخریب قبور؟ می‌گویند توحید آوردند، اما توحیدِ بدون محبت و بی‌عترت، همان شمشیری است که حقیقت را از ریشه جدا می‌کند. بقیع امروز بی‌سایه است، اما در دل میلیون‌ها انسان، سایه‌اش بزرگ‌تر از همیشه است. ما هنوز ایستاده‌ایم. هنوز می‌نویسیم، هنوز اشک می‌ریزیم، و هنوز فریاد می‌زنیم: تا زمانی که نشانه‌های عشق را ویران می‌کنید، ما آن را در دل‌هایمان زنده‌تر می‌سازیم. @ShugheParvaz
غفلت‌های تبیینی؛ جبهه‌ای که هنوز خالی است امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که دسترسی به اطلاعات و اخبار، از همیشه آسان‌تر شده است. با چند کلیک ساده، می‌توان صدها یا حتی هزاران نفر را از موضوعی آگاه کرد. اما همین گستردگی و سرعت انتشار اطلاعات، گاهی حقیقت را در میان انبوهی از روایت‌های نادرست، شایعات و برداشت‌های سطحی گم می‌کند. در چنین شرایطی، بیش از هر چیز به تبیین درست و دقیق واقعیت‌ها نیاز داریم. واقعیت این است که در فضای پر هیاهوی امروز، تبیین ـ یعنی توضیح روشن، ساده و دقیق موضوعات مهم ـ به امری کم‌رنگ تبدیل شده است. بسیاری از فعالان فرهنگی، رسانه‌ای و حتی برخی مسئولان، تبیین را کاری بی‌اهمیت یا اضافی می‌دانند؛ یا تصور می‌کنند گذر زمان خود، حقیقت را آشکار خواهد کرد. این دیدگاهی نادرست است. ذهن مردم مانند زمینی خالی است؛ اگر آن را با حقیقت پُر نکنیم، دیگران با دروغ و تحریف پُرش خواهند کرد. در این میدان جنگ نرم، تبیین یک وظیفه مهم و جبهه‌ای اصلی است. یکی از بزرگ‌ترین غفلت‌ها، بی‌توجهی به اهمیت تبیین است. واقعیت‌ها، هرچند روشن، تا زمانی که به زبان ساده و درست به مردم گفته نشوند، اثر چندانی نخواهند داشت. اگر ما سکوت کنیم، شایعات و سخنان نادرست جای حقیقت را می‌گیرند. بنابراین، تبیین نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. غفلت دیگر، فاصله گرفتن از زبان و درک عمومی مردم است. بسیاری از کسانی که قصد تبیین دارند، از واژگان دشوار و جملات پیچیده‌ای استفاده می‌کنند که برای مردم عادی قابل فهم نیست یا حوصله شنیدنش را ندارند. تبیین باید با زبانی ساده، نزدیک به زندگی روزمره و قابل فهم برای همه بیان شود. اگر پیام تبیین‌گر قابل درک نباشد، حتی اگر درست باشد، اثربخش نخواهد بود. از دیگر غفلت‌ها، واکنشی بودن در تبیین است. یعنی ما منتظر می‌مانیم تا شایعه‌ای یا خبری نادرست ذهن مردم را مشوش کند، و آنگاه شروع به پاسخ‌گویی می‌کنیم. این شیوه نادرست است و همواره ما را یک گام عقب نگه می‌دارد. تبیین باید پیش‌دستانه و فعال باشد؛ یعنی پیش از گسترش شبهات، ذهن‌ها را روشن کرده و آگاهی ببخشد. افزون بر این‌ها، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شوند؛ مانند نبود هماهنگی میان فعالان حوزه تبیین که سبب ارسال پیام‌های پراکنده و گاه متناقض می‌شود. همچنین، لازم است نسل جدیدی از تبیین‌گران در مدارس و دانشگاه‌ها تربیت شوند تا این مسئولیت خطیر ادامه یابد. تمرکز بیش از اندازه بر رسانه‌های رسمی و نادیده گرفتن ظرفیت گفت‌وگوهای روزمره و شبکه‌های اجتماعی شخصی نیز از دیگر کاستی‌هاست. از همه مهم‌تر، بی‌توجهی به بازسازی باورها پس از پاسخ‌گویی به شبهات است. رفع تردید کافی نیست؛ باید باوری صحیح و عمیق جایگزین شود تا ذهن خالی، دوباره گرفتار شبهه نگردد. تبیین صرفاً به معنای توضیح دادن نیست. تبیین یعنی معنا بخشیدن به واقعیت، رساندن آن به دل و عقل مردم، به‌گونه‌ای که هم بفهمند، هم بپذیرند و هم بر اساس آن عمل کنند. این همان مسیری است که می‌تواند مردم را آگاه، امیدوار و مؤثر سازد. غفلت از این وظیفه بزرگ، هزینه‌های سنگینی دارد. وقتی حقیقت گفته نشود، شک و تردید جای آن را می‌گیرد؛ و شک، علاوه بر خسته کردن ذهن، ایمان را تضعیف کرده و اراده را از میان می‌برد. اگر ما تبیین نکنیم، دیگران با روایت‌هایی غلط و هدف‌دار ذهن‌ها را تسخیر می‌کنند، و در نهایت ما را وامی‌دارند تا در میدان‌هایی دیگر، با ضعف بیشتری بجنگیم. امروز، بیش از هر زمان دیگری، باید جبهه تبیین را جدی بگیریم. این جبهه هنوز خالی است و نگاه‌ها دوخته شده به کسانی که بتوانند با زبانی ساده و روشن، چراغ روشنگری را برافروزند و حقیقت را به مردم برسانند. @howzavian_khuzestan
در میدان «جهادِ تبیین و روایت» باید با تمام توان وارد شد: «شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند... این کاری است که ما باید انجام بدهیم؛ وظیفه‌ی جوانهای ما است.» ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ باید واقعیت‌ها را درست و دقیق شناخت و بازنمایی کرد و اجازه‌ی تصویرسازی غلط و تحریف حقایق را به دشمن نداد. در این زمینه «یکی از کارهایی که در باب تبلیغات باید انجام داد، پاسخگویی به شبهات پرتاب‌شده‌ی در میان مردم است... دشمن به طور دائم دارد شبهه ایجاد میکند؛ شبهات متراکم پشت سر هم! باید این گره‌ها را باز کرد، این شبهه‌ها را باید برطرف کرد، ذهنها را بایستی فارغ کرد، آسوده کرد. نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت بکند؛ یکی از این طرف، یکی از آن طرف؛ دائم شبهه درست کن، دائم اشکال درست کن! باید جوان را کمک کرد؛ ذهنها را باید کمک کرد.» ۱۳۹۶/۱۰/۰۶ @howzavian_khuzestan
«انسانیت» نمی‌دانم از کجا شروع کنم و چگونه بنویسم... چند روزی‌ست میل به غذا کم شده، خجالت‌زده‌ام. در برهه‌ای از زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که همه چیز در حال امتحان است: شرافت، غیرت، مسلمانی... و انسانیت. گفتم "انسانیت"... چند میلیارد مسلمان در جهان هستیم، اما فقط نظاره‌گر اوضاع غزه مانده‌ایم. هیچ کاری نکرده‌ایم. تنها به ابراز همدردی و همبستگی بسنده کرده‌ایم. اکنون که غزه در گرسنگیِ مرگ‌بار گرفتار شده، باز همان احساسات تکراری را مرور می‌کنیم. می‌ترسم از روزی که خشم خدا، دامن همه‌ی بشریت را بگیرد؛ از این سکوت سنگینِ مسلمانان می‌ترسم. نمی‌دانم چه بگویم یا چه بنویسم. اما از خود می‌پرسم: «انسانیت را چگونه فهمیدیم؟» که شب‌هایمان با خیالی آسوده روز می‌شود، در حالی که شاهد رنج بی‌وقفه‌ی مردم مظلوم غزه‌ایم... "وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ..." شما را چه شده که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکانی که ستمدید‌ه‌اند، نمی‌جنگید؟ آنان که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون ببر، و از سوی خود برای ما سرپرستی بگمار، و از جانب خود یاوری برای ما قرار ده.»آیه ۷۵ سوره نساء @howzavian_khuzestan
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«پسران هور» ✍🏻 چند شبی‌ست که پسران هور مهمان خانه‌های ماست؛ اما حقیقت این است که پیش از آن‌که بر پرده‌ی تلویزیون بدرخشد، سال‌ها در دل خوزستان جا خوش کرده بود. روایتی از مردانی که در میان نخل و نی، در دل هور و آتش، از جان خویش گذشتند تا نام و خاک وطن بماند. هر شب که می‌بینیم، بغضی گلو را می‌فشارد؛ گویی خودِ تصویر تاب این‌همه غربت را ندارد. در قاب‌های خاموش فیلم، فریادهایی شنیده می‌شود که سال‌هاست در دل خاک، آرام گرفته‌اند. شهدای گردان نصرت، مردانی بودند از تبار آب و آفتاب؛ دلیرانی که هور برایشان میدان عشق بود، نه نبرد. در میانشان، نامی می‌درخشد؛ سردار علی هاشمی — مردی با دلی به وسعت هورالعظیم و سکوتی ژرف‌تر از آب‌هایش. او رفت، بی‌آن‌که از خود سخن بگوید، اما یادش، چون نخل‌های خوزستان، هنوز در طوفان‌ها ایستاده است. من، که اهل قلمم، شرمنده‌ام از کم‌نوشتن و کم‌گفتن؛ از آن‌که نتوانستم حق این مردان بی‌ادعا را ادا کنم. در گلزار شهدای اهواز، هر سنگ مزار، روضه‌ای خاموش است؛ و غربت و مظلومیت، هنوز از لابه‌لای خاک و نسیم می‌وزد. پسران هور، شما رفتید تا حقیقت بماند، و ما هنوز، در میان نخل‌ها و نی‌ها، به دنبال نامتان، دلتنگ و بدهکار ایستاده‌ایم... @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«اینجا هوا کم است» نه فقط شهر، بلکه تمام استان، در این چند روز و شاید چند ماه در محاصره است؛ نه محاصره‌ی دشمن، بلکه محاصره‌ی هوای آلوده… غلظت دود و آلودگی، نتیجه‌ی سوختن هور عظیم، چشمه‌های نفتی و زمین‌های شالیزاری است که پس از برداشت، کاه آن‌ها را آتش می‌زنند. از بی‌مسئولیتی مسئولان استان خسته‌ایم. تنها راهکاری که همیشه ارائه می‌دهند، یا تأخیر در آغاز کار و آموزش است یا تعطیلی! با این همه همکاری که با دولت عراق دارید، آیا نمی‌شود برای خاموش کردن هور هم دست همکاری داد؟ هر نقطه از خوزستان را که بگیری، زخمی است؛ زخمی ملتهب و دردناک. مردم این سرزمین خوش‌قلب، مهربان و صبورند و باز هم تکرار می‌کنم: صبور! اما حقشان این همه بی‌عدالتی و بی‌رحمی نیست. خوزستان را فقط از دست بعثی‌ها نجات دادید و بعد رهایش کردید؛ اما حالا که به دست کاسبانِ جان و مال مردم افتاده است! کسانی که نه برای انقلاب، نه برای رهبر، و نه برای حرمتِ خونِ شهیدان این سرزمین، احترامی قائل‌اند، کسی به فریادش نمیرسد. آیا در میان شما کسانی نیستند که تابع امر رهبری باشند و این مافیای زالو‌صفت را که به جان استان افتاده‌اند، کنار بزنند و جان تازه‌ای به خوزستان ببخشند؟ خسته‌ایم از مسئولانی که با نقاب انقلابی هستند، اما در اصل تبر به دست دارند، تمام شریان حیات خوزستان را یکی پس از دیگری از بین می‌برند. به قول شهید سردار سلیمانی: «کمک به مردم خوزستان مانند دفاع مقدس و دفاع از حرم است.» ــــــــــــــــــــــــــــــ «من به عنوان خوزستانی، بر خود تکلیف دانستم که از حق مردم استانم با قلمم دفاع کنم و صدای بی‌صدایان را به گوش مسئولان برسانم؛ چرا که سکوت در برابر ظلم و بی‌عدالتی، خیانت به خاک و مردمان خوزستان است.» @ShugheParvaz
هدایت شده از شوق پرواز🕊🇮🇷
«کمی تأمل در اظهار نظر» چند سوال دارم از بزرگان اهل قلم که این چند روز بی ملاحضه کلمات تندی بکار می‌برند. ۱. از کجا مطمئنید این فرد شهید نیست؟ ۲. از کجا می‌دانید مورد رحمت خدا قرار نگرفته؟ ۳. از کجا می‌دانید شاید همان شب کاری کرده باشد که باعث جلب رحمت خدا شده باشد؟ ۴. از کجا معلوم فقط افراد با ظاهر خاص شهید حساب می‌شوند؟ واقعاً این همه قضاوت و موضع‌گیری را نمی‌فهمم. خدا در قرآن می‌فرماید: «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید، که بعضی از گمان‌ها گناه است.»(۱۲حجرات) پس چرا بدون آگاهی، درباره دیگران این‌قدر زود قضاوت می‌کنیم؟ روایتی هم هست که می‌گوید وقتی امام زمان ظهور کنند، بعضی مسلمان‌ها با آیات و روایات در برابر ایشان می‌ایستند؛ چون گمان می‌کنند از حجت خدا بیشتر می‌دانند. پس آیا ما و شما بیشتر از رهبری در جریان امور هستیم؟ آیا ممکن است دفتر رهبری بدون بررسی کاری انجام دهد؟ قلم و کلمه حرمت دارند. در نوشتن عجله کنید، اما در قضاوت درباره چیزهایی که اهل علم و مجتهدان بهتر از ما می‌دانند، عجله نکنید. @ShugheParvaz