سکوی ورود غواصان به آب اروند در شب چهارم دیماه ۱۳۶۵ در عملیات #کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
کربلای چهار
در گذر عملیات
با بازگشت حاج اسماعیل بین غواص ها، در ساعت ۹:۴۵ دقیقه دستور حرکت بسمت سکوی سیمانی در جنب اسکله تصفیه خانه صادر گردید و تا ساعت ۱۰ حرکت انجام شد.
غواصان خط شکن بی هیچ صدایی ، یکی یکی به سمت اروند حرکت کردند.
اروند در آن ساعات آرام بود، ولی آبستن حوادثی بزرگ، که تا ساعاتی دیگر شاهد جانفشانی جگرگوشه هایش خواهد بود. حوادثی که در تاریخ حک می شد و محملی برای عقده گشایی سیاسیون در سالهای بعد.
بچه ها فارغ از هر تصوری، نه جویای نام و نه مال. نه سهم خواه و نه شهرتطلب که خود را فرزند انقلاب می دانستند و امام، برای تکلیف خود آمده و تا پای دادن جان ایستاده بودند، امشب در این راستی آزمایی محک می خوردند.
آن ها یکی یکی با گرفتن طناب، وارد آب شدند. سعید حمیدی اصل، آن جوان نازنین و خوشرو وارد شد، غلامرضا محمدی پا به پای جوان ترها همه چیز خود را رها کرد و به آب زد، عیسی جابری هم وارد شد و نمره قبولی گرفت و....
حاج اسماعیل در نوک حرکت غواص ها قرار گرفت و در کنار او اطلاعات و تخریب لشکر و به دنبال آنها بیسیم چی ها و فرمانده گروهان، همه در آب سرد اروند غلطیدند و بی صدا بسمت دشمن، حرکت تاریخی خود را آغاز کردند.
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
کربلای چهار
در گذر عملیات
در همین ساعات ۹:۳۰ نیروهای دو گروهان مکه و قدس وظیفه داشتند پس از شکسته شدن خط دشمن، با قايق وارد معبر شده و خطوط دوم و سوم را شکسته و به پیشروی خود ادامه دهند.
لذا در قایق ها نشستند و در نهر آبی فرعی منتظر دستور ماندند.
شب، شب بسیار سردی بود و انتظار برای ورود به معرکه شرایط را سخت تر هم می کرد.
حاج اسماعیل قبل از همراهی غواص ها سری به نیروها زده بود و دستورات لازم را داده بود. حتی برای آزمایش آنها طرح سوال هم کرده بود تا مطمئن شود نیروها کاملا توجیه شده اند.
یکی دیگر از محکم کاری های حاج اسماعیل فرجوانی برای راحتی خیال در نبودش، قرار دادن چهار جانشین قدر بود که در صورت شهادتش که خود پیش بینی کرده بود، آنها جایگزین می شدند و کار را ادامه میدادند.
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
کربلای چهار
در گذر عملیات
به وسط آب رسیده ایم و رگبار تیرهای دوشکای دشمن با فاصلهای از بالای سرمان عبور می کند.
مشخص است که متوجه ما نشده اند و از روی ترس، بی هدف شلیک می کنند.
هر از چند گاهی منوری منطقه را روشن می کند و ما را برای لحظاتی از حرکت باز میدارد. آب به شدت سرد است و این سردی را در گردی صورت که از لباس خارج است کاملا حس می کنیم.
بعد از نیم ساعت به اولین موانع خط دشمن میرسیم.
میله های بهم متصل شده که خورشیدی نام دارد در جلویمان ظاهر شده اند.
از لابلای آنها که قبلا باز شده بود عبور می کنیم و بعد از گذشتن از سیم های خاردار وارد باتلاق شده و با هر سختی از آن هم می گذریم.
حاج اسماعیل با تمام زیرکی خود متوجه کابل فوگاز می شود و از تخریبچی می خواهد آن را قطع کند تا انفجاری رخ ندهد. بعد از آن به اطلاعات لشکر تذکری می دهد که معبر را اشتباه رفته و به این ترتیب گروهان را در مسیر اصلی و تعیین شده قرار می دهد.
بالاخره به زیر سیل بند دشمن رسیدیم و همانجا کمین کردیم.
آتش دشمن به نزدیک ما رسیده و بچهها خود را به خاکریز چسبانده اند.
حاج اسماعیل به همراه نیروهای لشکر حرکت خود را در معبر ادامه می دهد که ناگهان....
حاج اسماعیل، فرمانده بی باکی که بارها به تنهایی خط دشمن را شکسته بود، همانی که در رمضان، پایش، در خیبر، چشمش، در بدر، دستش و از هر عملیاتی یادگاری در بدن داشت، اینک جانش را نثار آرمانش کرده بود و سجده وار به خاک افتاد و شکر خدایش کرد.
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
PTT-20211224-WA0177.opus
120.4K
🍃روایت سید حسن موسوی
(معاون گروهان غواص)
از حرکت غواصان در اروند
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
PTT-20211224-WA0183.opus
384.6K
روایت سید حسن موسوی
(معاون گروهان غواص)
از حرکت غواصان در اروند
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
PTT-20211224-WA0184.opus
148.8K
🍃 روایت سید حسن موسوی
(معاون گروهان غواص)
از حرکت غواصان در اروند
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃کربلای چهار
در گذر عملیات
در چند ساعت بعد از عملیات و با دیدن پیشروی های اولیه، خود را در اوج پیروزی می دیدیم و برای شنیدن اعلام موفقیت نهایی عملیات، لحظه شماری می کردیم.
از وضعیت دیگر یگانها اطلاعی نداشتیم و تصور ما این بود که در همه جبهه ها پيشروی خوبی شکل گرفته، بیخبر از اینکه تنها یگانی که وارد دل دشمن شده ما هستیم و جناحین نتوانسته اند حتی خط را بشکنند. تنها شاهد پیوستن یک دسته منها از بچههای لشکر المهدی شیراز بودیم که توانسته بودند از معبر ما وارد شوند و گوشه ای از کار را در دست بگیرند.
هیچ خبری از فرماندهی لشکر به ما داده نمی شد و کماکان در حال محکم کردن استحکامات خود بودیم.
در همان ابتدای عملیات تعدادی از مجروحین را با یکی دو قایق به عقب فرستاده بودیم. کاش ميدانستيم نقشه دشمن در روی اروند چه خواهد بود و سرنوشت قایق ها در ساعات آینده چیست.
عراق در چپ و راست منطقه ما و شاید در کل منطقه، قبضههای چهارلول قرار داده و با پوشش ضربدری آتش، عقبه ما را کاملا مسدود کرد ه بود و هیچ قایقی برای کمک رسانی و انتقال مجروحین نمی توانست بطرف ما بیاید و ما بی تاب دنبال راهی برای انتقال آنها.
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃 کربلای چهار
در گذرعملیات
فشار دشمن لحظه به لحظه بیشتر می شد. هزاران نفر در برابر پانصد نفر که عمده مجروح و خسته بودند وارد منطقه شده بودند.
عقبه هم برای عقب نشینی توسط چهارلول ها بسته شده و هیچ قایقی برای انتقال نیروها نمی توانست بیاید. بچه ها در محاصره عجیبی افتاده بودند.
تنها راه نجات، ریسک گذشتن از آب بود که در حال انجام بود. هر کس یک لایف ژاکت پیدا می کرد و به آب میزد.
جز مجروحانی که نمی توانستند برای آنها کار خاصی کنیم، تقریبا همه کنار ساحل و در ترافیک معبر باز شده شب قبل معطل شده بودند و دشمن لحظه به لحظه جلوتر می آمد.
کاری باید می کردیم تا تلفات به حداقل برسد و بچهها فرصت طی کردن عرض اروند را پیدا می کردند.
دو نفر از جانشینان گردان بهمراه یکی دو نفر از نیروها تصمیم به ایستادن و مقاومت کردن جهت تاخیر انداحتن پیشروی دشمن کردند.
صحنه جنگ در این ساعت بسیار رقت بار شد.
عده ای در تکاپوی گذر از اب سرد اروند
عدهای مجروح و بی پناه و ناامید در معرکه
عدهای در حال انتقال مجروحین
و عدهای هنوز در حال مقاومت
#کربلای_چهار
@seYed_Ekhlas🇮🇷
🍃 کربلای چهار
در گذر عملیات
گذشتن از عرض اروند با وجود تیربارهای دشمن شرایط را سخت کرده بود.
برای رسیدن به ساحل خودی نیاز به زمانی حدود بیست تا سی دقیقه بود خصوصا اینکه نیروهای عراقی برای رسیدن به لبه اروند کمتر از بیست دقیقه وقت نیاز داشتند.
جانشین های سوم و چهارم گردان بهمراه مسعود سفیدگر و یکی از بچههای دزفول تصمیم به ماندن و مقاومت کرده بودند. هر چه بیشتر عراقی ها معطل می شدند، تعداد بیشتری از بچه ها به ساحل می رسیدند.
خط آتشی با تیربار و کلاش در برابر پیشروی دشمن ایجاد شد و حرکت آنها را کندتر نمود.
عراقی ها برای رسیدن به لبه اروند چاره ای جز از پا انداختن این چهار نفر نداشتند. لذا تصمیم گرفتند تا آنها را در محاصره انداخته و ابتدا تیربار را خاموش کنند.
دایره محاصره لحظه به لحظه تنگ تر می شد تا اینکه بعد از بیست دقیقه به بالای سنگر آنها رسیدند و ....
#آری_اینچنین_بودبرادر
#کربلای_چهار
#دفاع_مقدس
@seYed_Ekhlas🇮🇷
دستش قطع شد ، امّـا...
دست از یاری امامزمانش برنداشت
در #کربلای_چهار
مثل اربابش فرمانده بود
فرماندهٔ قلبها
چهره نورانے اش
جز لبخند چیزی نمیگفت...
🍃شهیدحسین خرازی
@seYed_Ekhlas🇮🇷