eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
1.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
931 ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
خط ( 26 ) دفاع مقدس به روایت دشمن ♦️ حمدانی و عملیات‌ها ارتش بعث در جشن شکست کربلای چهار بود که ایرانی‌ها "کربلای پنج" را آغاز کردند. فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، در ۱۹ دی ماه به خط شلمچه زدند و عراقی‌ها در جشن پیروزی خود به شدت غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوس‌پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود. ♦️حمدانی، یکی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق، می‌گوید: "حمله کربلای چهار ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد." فرمانده سپاه سوم، الدوری، برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، آمار و ارقامی از تلفات فوق‌العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که :غیرمنطقی به نظر می‌رسید. ، فرمانده سپاه هفتم، هم می‌دانست که باید مطابق صدام رفتار کند و او نیز آمارهای ارائه داد. آمارهایی که تقریباً بود، ♦️اما صدام از آن راضی بود. زیرا پس از فاو، این دروغ‌گویی‌ها تسکینش می‌داد. فرماندهان می‌گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانی‌ها وارد شده، می‌توانیم نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت‌ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده‌باش لغو شد. ♦️ مردم در جامعه نیز آن آمارها را باور کردند و می‌گفتند تا ایرانی‌ها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل ۶ ماه زمان می‌خواهند. اما ایرانی‌ها کمتر از بعد کردند و به پیروزی بزرگ دست یافتند. ♦️حمدانی در عین حال درباره استفاده از کمک‌های اطلاعاتی آمریکا و شوروی سابق در سال ۱۳۶۵ می‌گوید: "سازمان اطلاعات عراق فردی را به ما معرفی نمود - به نمایندگی از دولت آمریکا - که تصاویر ماهواره‌ای مورد نیاز را برایمان تهیه می‌کرد. سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه، یوگوسلاوی و شوروی نیز با ما همکاری می‌کردند. برای نمونه، KGB در رمزگشایی پیام‌های ایرانیان به ما کمک می‌کرد." ♦️السامرایی به آرایشگاه می‌رود از سوی دیگر، وفیق السامرایی، از مقامات بلندپایه استخبارات ارتش عراق، در کتاب "ویرانی دروازه‌های شرقی" درباره کربلای چهار چنین می‌نویسد: " ♦️ما روز آغاز حمله احتمالی را شامگاه ۲۵ - ۱۹۸۶/۱۲/۲۴ پیش‌بینی کردیم. با غروب خورشید، از مرکز اصلی فرماندهی در 'قصر السلام' با مدیر شبکه اطلاعات منطقه شرقی تماس فوری و مستقیم برقرار کردم و از او خواستم نیروهای گشتی - شناسایی را در منطقه مورد تهدید به داخل ایران گسیل دارد و خود شخصاً کار دریافت اطلاعات مربوط به هرگونه تحرک نیروهای ایرانی را از طریق بی‌سیم دنبال کند و فوراً مرا از هر تحولی مطلع سازد. ساعت هشت شب، تیم‌های شناسایی خط مقدم ما تحرکات غیرطبیعی ایرانی‌ها را مشاهده کردند. با منشی رئیس‌جمهور، حامد ب. یوسف حمادی تماس گرفتم و به او اطلاع دادم که حمله ایرانی‌ها بسیار نزدیک شده است. ♦️ هنوز چند دقیقه نگذشته بود که تلفن به صدا درآمد. تلفن را برداشتم. کسی می‌گفت: 'جناب سرهنگ و فیق؟' گفتم: 'بله.' گفت: 'چند لحظه گوشی...' و به دنبال آن صدای صدام به گوشم رسید. او بعد از سلام وضعیت را جویا شد. گفتم: 'تا چند دقیقه دیگر حمله در منطقه میانی آغاز می‌شود و به دنبال آن حمله منطقه جنوبی آغاز خواهد شد.' بیش از نیم ساعت در شرایط سخت در انتظار آغاز حمله باقی ماندم. برای اینکه خود را مشغول کنم و از بکاهم، با دفتر شعبه اطلاعاتی‌ام در منطقه کاظمین بغداد تماس گرفتم و از آنها خواستم تا آرایشگاه را آماده کنند، زیرا احساس می‌کردم اندازه موهای سرم از حد طبیعی بلندتر شده است. مرکز فرماندهی را در آن شرایط بغرنج رها کردم. یکی از افسران با درجه سرهنگی، در حالی که کاملاً شگفت‌زده شده بود، نزد من آمد و گفت: '! آیا ما در پیش‌بینی زمان حمله دچار اشتباه شده‌ایم؟! چرا الان آرایشگر را می‌خواهید؟' به او گفتم: 'نه، ما اشتباه نکرده‌ایم، ولی من نمی‌توانم را تحمل کنم ♦️ و به آرایشگاه آمده‌ام تا وقت بگذرانم.'" آرایشگر در نیمه های کار اصلاح من بود که زنگ تلفن به صدا درآمد، به من اطلاع دادند حمله ایرانیها آغاز شده است و باید خیلی زود خود را به مرکز فرماندهی برسانم. «تمام این شواهد و قرائن نشان میدهد نیروهای عراقی از تاریخ و زمان عملیات و حتی نقشه آن آگاهی داشتند.» ‌‌‍      ‌‌‍‌‎‌     ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷