eitaa logo
سنگرشهدا
6.9هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢 قسمت دویست و هفتاد و هفتم مجازات خائنین و جاسوسها با شروع تبادل اسرا، تعدای در حد ۱۸،۱۷ نفر از خائنین و جاسوسا و حتی نفوذیای منافقین رو به بند ۲ آوردن و می‌خواستن بصورت ناشناس اونا رو قاطی ما به ایران بفرستن. اینا کسایی بودن که در طول اسارت در اردوگاهای مختلف مرتکب جاسوسی و خیانت شده و باعث شهادت جمعی از بچه ها شده بودن و در بین‌شون چند نفر از نفوذیای منافقین هم وجود داشت. با ارتباطاتی که با سوله‌ها داشتیم و از طریق اسرایی که در بیمارستان ردهه و بعقوبه بودن، اسامی و مشخصات این خائنین و شرح جنایات‌شون بدست‌مون رسید کسایی بودند که همه مستحق مرگ بودن و باید بدست خود بچه ها مجازات می‌شدن. یکی از اونا رو بنام رحمت من شناسایی کردم و برای مجازات به بچه‌ها معرفی کردم. زمانی که در قلعه زندانی بودیم، با ارتباط دوستانه‌ای که من با علی‌کُرده پیدا کرده بودم و این هم جزو همون دار و دسته بود و تصور می‌کرد، منم همفکرشون هستم، یه روز اومد پیش من و بعد از خوش و بش، نفرت خودشو از پاسدارا و بسیجیا رو بیان کرد و گفت: کاک رحمان من جزو کومله بودم و چند نفر از همین پاسدارها رو سر بریدم، حالا راست می‌گفت یا قپی در می‌کرد نمی دونم ! ولی عمق خباثتش رو با این جمله بیان کرد و میزان نفرتش از بچه‌های مظلوم سپاهی و بسیجی رو مشخص می‌کرد. علاوه بر این مرتکب خیانت و جاسوسی هم شده بود و به احتمال زیاد یکی از همون نفوذیای ضد انقلاب بود. به هر حال این تعداد روزمه‌ای بسیار خیانت بار داشتن وسالم و بدون مجازات در رفتن‌شون اونم بصورت ناشناس، ظلمی بزرگ در حق تموم اسرایی بود که در اردوگاهای مختلف توسط اینا اذیت و آزار شده و تعدادی هم بشهادت رسیده بودن. کمیتۀ مجازات توسط بچه‌ها تشکیل شد. عملیاتی شبیه عملیاتای دفاع مقدس با تعیین محورها و واحدای عمل کننده و رمز، طراحی و مقرر شد برای هر خائن سه نفر از بچه های قوی هیکل و رزمی‌کار مشخص بشه و در اطراف اونا قدم بزنن و وقتی که تمومی اکیپ‌ها افراد رو پیدا کردن و در جاهاشون مستقر شدند... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 2 📿 3 📿 5 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿15 📿16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 576 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada
ڪاش اسم تو آخرین ڪلامم باشد پروانہ شدن حُسن ختامم باشد.. مانند ڪبوترانِ در خون خفتہ عنوان قبل نامم باشد.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
●دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... ●وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
وجودتان را . . . با سرشته بودند ؛ و سرنوشت تان را با منطقه دالپری خوزستان سال ۱۳۶۰ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺠﻤﻊ ﮔﺮﺩﺍﻧ‌ﻬﺎﯼ ﻟﺸﮑﺮ۱۴ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ‌● خیزش نیروهای حزب‌الله لبنان در خیابان‌های قم ● جوانان لبنانی وابسته به جنبش مقاومت اسلامی حزب‌الله، در لبیک به فراخوان سیدحسن نصرالله، به یاری نیروهای جهادی قم شتافته و به مبارزه با شیوع کرونا مشغولند j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
مگر میشود هم شمع بود ... هم پروانہ ...! این چنین بود.. از او آموختم باید بسوزم برای پروانہ شدن نہ پروانہ ای برای سوختن... 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اولین انتشار 🎥 ●وقتی بعد از سه سال مادری با چفیه یادگاری فرزندش که از سوریه رسیده روبرو میشود.... ●شهید علی جمشیدی که هنوز در بیابان‌های خانطومان همراه دیگر شهدا جامانده است...💔 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: رحمان سلطانی 💢 قسمت دویست و هفتاد و هشتم کمیته مجازات با اعلام رمز از طرف کمیته مجازات، عملیات مجازات خائنین شروع شد. قبل از ظهر روز ۲۶ مرداد ۶۹ همزمان با روزِ آغازین تبادل اسرا و بعد از شناسایی محکومین، فرمان شروع عملیات با رمز مبارک یا فاطمه الزهرا(سلام‌الله علیها) آغاز شد و در عرض مدت کوتاهی بجز یکی دو نفر که ظاهراً به نحوی از ماجرا بو برده بودن و داخل توالتا خودشون رو پنهان کرده بودن، همه افراد بشدت مجازات شدن و بدنای کوفته و غرق به خونشون در جای جای زمین اردوگاه بر زمین افتاد. هدف کشتن اونا نبود بلکه، کتک‌کاری تا سر حد مرگ بود. با صداهای گوشخراش خائنین و مشاهده صحنۀ درگیری خونین داخل محوطه توسط نگهبانان بالای برجک های دیدبانی و با تصور این که در اردوگاه شورش شده، شروع کردن به تیراندازی و تیر هوایی زدن. در حین اجرای آتیش و صدای ممتد رگبار از بین بچه‌ها فریادی بلند شد که پیراینده رو زدن. یکی از نگهبانا به عمد یا از روی دستپاچگی و عدم کنترل اسلحه در حین رگبار، تیراش بسمت بچه ها شلیک شد و یکی از اونا سینۀ حسین پیراینده رو شکافت و پیکر غرق بخونش افتاد وسط میدان درگیری. با شهادت پیراینده که برای همه‌مون عزیز بود، اردوگاه مثل بمب منفجر شد و حالتی شبیه به شورش بخودش گرفت. بچه‌ها پیکر شهید پیراینده رو بالای دستاشون گرفتن و دور اردوگاه می‌چرخیدن و شعار می‌دادن این سند جنایت صدام است. بعثیا برای ترسوندن بچه ها دیوار آسایشگاها رو به رگبار بستن و اردوگاه شده بود شبیه میدون جنگ و صحنۀ عملیات. تعداد زیادی از عراقیا بیرون اردوگاه روی زانو نشسته بودن و تفنگاشون رو سمت ما گرفته بودن و آماده شلیک و منتظر فرمان اجرای آتیش بسمت بچه‌ها بودن. فرمانده اردوگاه سررسید و داد زد سرشون که کسی تیراندازی نکنه. صدای تیراندازی قطع شد. اما بچه‌ها خون تو چشماشون جمع شده بود و عده‌ای می‌خواستن به بعثیا حمله کنن و انتقام خون پیراینده رو بگیرن. بزرگترا افراد رو دعوت به آرامش کردن. جمع و جور کردن اوضاع تو اون شرایط بحرانی، خیلی مشکل بود. ساعتی بعد تعداد زیادی از بعثیا با کابل و چوب وارد اردوگاه شدن و به بچه‌ها حمله کردن، بچه‌ها هم متقابلا با سنگ به طرف اونا حمله کردن و باشون درگیر شدند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: رحمان سلطانی
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: رحمان سلطانی 💢 قسمت دویست و هفتاد و نهم شورش در اردوگاه (۱) برای اولین بار بود که ما به عراقی‌ها می زدیم. تعداد ما چند برابر بود. بعثیا عقب‌نشینی کردن و پا به فرار‌گذاشتن و بچه‌ها دو سه نفرشون رو با سنگ زدن. اردوگاه در قرق ما بود و بعثیا بیرون و پشت سیم خاردارا منتظر دستور فرمانده شون بودن. بوی خون میومد و هرآن احتمال داشت با وخیم‌تر شدن اوضاع فرمان آتیش صادر بشه و بچه‌ها قتل و عام بشن. بعثیا برای حفاظت از جون خائنین، در اردوگاه رو باز کردن و اونا هم با همون سر و وضع درب و داغون و خون آلود در پناه بعثیا به بیرون از اردوگاه رفتن و دیگه هیچ‌وقت اونا رو ندیدیم. شایعاتی بعدًا منتشر شد که دو سه تاشون بعلت شدت جراحات وارده به درک واصل شدن و بقیه هم بعنوان پناهنده تحویل منافقین شدن. با عملیات مجازات خائنین و دخالت بعثیا و شهادت پیراینده، اوضاع داشت بحرانی و از کنترل خارج می‌شد که با دخالت بزرگترا و روحانیون اردوگاه و افراد شاخص و دعوتِ بچه‌ها به آرامش کم‌کم اوضاع آروم شد. از این می‌ترسیدیم تو این روزای پایانی تعدادی از بچه ها شهید بشن. با هر زحمتی بود جوِّ ملتهب اردوگاه فروکش کرد. شهید پیراینده رو بردن بهداری. حفظ جون بچه‌ها دغدغۀ اصلی ما شده بود و تموم تلاشمون این بود که دیگه کسی شهید نشه و خونواده‌های چشم انتظار تو این روزهای پایانی عزادار بچه‌هاشون نشن. با هر زحمتی بود، بچه‌ها به داخل آسایشگاها هدایت شدن و جلسات شور و مشورت داخل آسایشگاه برای مدیریت کردن بحران شروع شد. بعثیا که اوضاع رو نسبتا عادی دیدن با تعداد زیادی وارد شدن و بدون درگیری مجدد با بچه‌ها در آسایشگاها رو قفل کردن و همه رفتن بیرون اردوگاه و کسی داخل نموند. عراقیا نگران سرایت شورش اردوگاه کوچیک ما به سوله‌هایی بود که ۵۰۰۰ اسیر روزهای پایانی جنگ در اونجا نگهداری می‌شد. اگر این اتفاق میفتاد و فاجعه‌ای رخ می‌داد و تعداد زیادی از اسرا کشته می‌شدن، قضیه برای عراق مشکل می‌شد و با رسیدن این خبر به ایران احتمال شعله‌ور شدن مجدد جنگ بود. صدام می‌خواست از ناحیه ایران خیالش راحت باشه و تبادل اسرا هم شروع شده بود و اونا نمی‌خواستن، بین عراق و ایران مشکل جدیدی پیش بیاد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 3 📿 5 📿 8 📿 9 📿 10 📿 11 📿 13 📿 14 📿15 📿16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊