eitaa logo
سلمان رئوفی
4.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
338 ویدیو
188 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط https://eitaa.com/srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 گاهنامه تحقیقی تبیینی مناهج 📰 پرونده شماره ۱۲؛ «معضل مسکن طلاب» 🔹 شهرک مهدیه سایز: A3 نوع: رنگی کیفیت: چاپ 💠 محتوای مهم‌ترین مطالب این شماره: 📝 وقتی طلاب جوان از قم اخراج می‌شوند 📝 مهدیه و انبوه منازل خالی از سکنه 📝 طوفان در مهدیه 📝 اطلاعات کامل اراضی و منازل شهرک مهدیه 📝 طرح ایده برای تکمیل شهرک مهدیه 📝 و دیگر مقالات 📌 دانلود گاهنامه در کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/3159949328Ce4657829f7
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
1.pdf
حجم: 3.52M
🌀 گاهنامه تحقیقی تبیینی مناهج 📰 پرونده شماره ۱۲؛ «معضل مسکن طلاب» 🔹 شهرک مهدیه سایز: A3 نوع: رنگی کیفیت: چاپ 💠 محتوای مهم‌ترین مطالب این شماره: 📝 وقتی طلاب جوان از قم اخراج می‌شوند 📝 مهدیه و انبوه منازل خالی از سکنه 📝 طوفان در مهدیه 📝 اطلاعات کامل اراضی و منازل شهرک مهدیه 📝 طرح ایده برای تکمیل شهرک مهدیه 📝 و دیگر مقالات 📌 نشر حداکثری http://eitaa.com/joinchat/3159949328Ce4657829f7
10 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ با ورود این قواعد به اصول مدرسین و مجتهدین علم اصول مجبور شدند به فرا گیری و نقد این مبانی یا توضیح و تشیید آن بپردازند چرا که کتاب کفایه مدار درس و تدریس و نقد و تبیین قرار گرفته بود و از آنجا که تحصیل فلسفه در آن زمان حوزه نجف جرم محسوب میشده بزرگان معمولا به طور پنهان به تحصیل این علم می پرداختند یا در حوزهای دیگر مثل اصفهان این علم را فرا گرفته و بعد در نجف رحل اقامت می افکندند مثلا صاحب عروه به طور پنهانی از فیلسوف شهیر عصّار پدر فلسفه را فرا گرفته اند و آیة الله بروجردی در اصفهان در این علم متبحر شده اند البته حکمت متعالیه در این عصر در سبزوار توسط محقق سبزواری ترویج و تحصیل میشده و در اصفهان توسط عارف بید آبادی قبلا رواج یافته بود و آیة الله بروجردی بیشتر حکمت مشاء را فرا گرفته بودند و به ذوق این حکمت متمایل بودند تا ذوق حکمت متعالیه . ▪ این تحصیل پنهانی و عدم رواج فلسفه باعث شد بیشتر بزرگان بعدی خصوصا در عصر آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی که شهریه مدرسین و محصلین فلسفه را قطع کردند با توجه به قریحه و استعداد ذاتی خود به کتب فلسفی مراجعه کنند و به طور خود خوان به تحصیل این علم روی آورند و این خود خوانی و خود فهمی باعث شد که قواعد را در غیر جایگاه خود و اصطلاحات را در غیر موضوع له استفاده کنند و با تحلیل های خاص خود به نقد و ابرام بپردازند به طوریکه میتوان گفت ما در این مباحث مثل فلاسفه غرب شدیم که هر فیلسوف مبانی اصطلاحات و قواعد خود را دارد و به رد فلاسفه دیگر میپردازد بر خلاف فلسفه اسلامی که هر فیلسوف مبانی و مطالب فیلسوف دیگر را پیگیری کرده و به استحکام آن مبانی نظر دارد . ▪ برای اثبات این مطلب کافیست نگاهی به اصول امام خمینی و علامه طباطبائی بیندازیم ما در این مقام به یک مثال که شهید صدر اشاره فرموده اند ا کتفا میکنیم . ▪ در بحث موضوع علم اصول شهید صدر متذکر شده اند که : برای ضرورت وجود موضوع عام برای هر علمی به دو دلیل استدلال شده: ⏪ 1- اینکه هر علمی غرضی دارد که دو نوع غرض هم داریم که توضیح میدهند . ⏪ 2- تطبیق کبرای فلسفی قاعده الواحد لا یصدر الا من واحد بعد از اینکه آنرا به واحد نوعی تعمیم داده اند بعد نقض و ابرامهایی که در این مقام صورت گرفته نقل میکنند و در آخر میفرمایند حقیقت این است که این قاعده که هر علمی موضوع واحدی دارد که مسائل آن علم دور آن میچرخد یک امر ارتکازیست که با کمترین تامل روشن میشود ا گر در نتیجه دو امر اشتباهی رخ ندهد : ⏪ 1- تخیل اینکه منظور از موضوع ، موضوعیست که در مرحله تالیف و تصنیف موضوع قرار گرفته ، در حالیکه مقصود از موضوع علم ، محور بحوث علم به حسب مناسبات واقعیه و اقتضائات آن علم است . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📚 7- فی الغیبه للنعماني، باسناده عن بريد بن معاوية العجلي، عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (عليه السلام)، في قوله: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا.» قال: «اصبروا على أداء الفرائض، و صابروا عدوكم، و رابطوا إمامكم المنتظر .» ▪ در کتاب غیبت متعلق به نعمانی آمده ؛ امام باقر درباره آیه : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا فرمودند : اصبروا : یعنی بر اداء فرائض صبر کنید و صابروا یعنی در صبر بر دشمنانتان چیره شوید و رابطوا یعنی تجهیز سپاه کنید برای امام منتظرتان . 🔅🔅🔅 📚 8- فی البحار عن عيون أخبار الرضا عليه السلام باسناده عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ : « سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ‏ مَنْ أَحَبَّ عَاصِياً فَهُوَ عَاصٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُطِيعاً فَهُوَ مُطِيعٌ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ خَذَلَ‏ ظَالِماً فَهُوَ عَادِلٌ إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ وَ لَا يَنَالُ أَحَدٌ وَلَايَةَ اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ايتُونِي بِأَعْمَالِكُمْ لَا بِأَحْسَابِكُمْ وَ أَنْسَابِكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خالِدُون 10‏» ▪ در نقل بحار از عیون اخبار الرضا آمده ؛ ابراهيم بن محمد همدانى گفت: از حضرت رضا شنيدم مي¬فرمود هر كس گنه‏كارى را دوست داشته باشد گنه‏كار است و هر كه شخص مطيع را دوست داشته باشد او نيز مطيع خدا است كسى كه به ظالم كمك كند ظالم است و هر كه ظالمی را خوار كند عادل است11 همانا بين خدا و احدى قرابت و خويشاوندى نيست هيچ كس به ولایت الهی نمی¬رسد مگر با اطاعت و همانا رسول خدا به فرزندان عبد المطلب فرمود: اعمال خود را بمن نشان دهيد نه خويشاوندى و خانواده‏تان را خداوند بزرگ ميفرمايد:« و آنگاه كه در صور دميده شود، هيچگونه خويشاوندى و پيوندى بين آنها نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى همراهى و كمك نمى‏كنند (چون هر كس به فكر نجات خويش است)كسانى كه كفّه‏ى ترازوى اعمال نيك آنها سنگين باشد، آنها همان رستگارانند. و كسانى كه كفّه‏ى ترازوى اعمال نيكشان سبك باشد، آنها همانهايى هستند كه به خود ضرر رسانده‏اند و براى هميشه مقيم جهنّم خواهند بود. » 📝 پی نوشت: 10.بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏93 ؛ ص221. 11. مسلما انقلاب و گرفتن دولت از ظالمین خوار کردن آنان است . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
11 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ⏪ 2- تفسیر جمعی از عرض ذاتی به اینکه : عرض ذاتی آن چیزیست که عارض بر شیء یا حمل بر آن میشود بعد از فراغ از ثبوت آن که این تفسیر باعث مشکل شدن تطبیق قاعده بر بسیاری از بحثهای علوم شده . ایشان میفرمایند بعد از تصحیح این دو نقطه میتوان گفت که برای هر علمی موضوعیست که بحوث آن علم را حول محور واحدی سوق میدهد . ▪ سپس ایشان به تعاریف و اشکالات و پاسخهایی که در تفسیر عرض ذاتی آمده میپردازد در ابتدا به تفسیر خاصی که محقق عراقی از عرض ذاتی داده و با همه اصولیون و حکما مخالفت کرده میپردازد و نظر ایشان را مطرح میکند سپس سه اشکال به ایشان وارد میکند و در اشکال سوم میفرماید : بین شیء و آنچه عارض آن میشود دو نسبت وجود دارد ✅ 1- نسبت محلیت که منظور از آن اینستکه شیء محل و موضوع برای عَرَض باشد ✅ 2- نسبت منشئیت که منظور از آن این استکه شیء سبب برای وجود عَرَض باشد و این دو نسبت گاهی متطابق و گاهی مفارقند مثلا آتش برای حرارت هم محل است هم منشاء در حالیکه برای آب فقط محل است و اگر مجاورت را محل حرارت فرض کنیم آتش فقط برای حرارت منشاء است . ▪ بعد میفرمایند چون محقق عراقی ذاتیت عروض را به این تفسیر کرده که معروض حقیقتا محل برای عَرَض باشد در کیفیت تطبیق چنین معنایی برای عارض بواسطه امر مساوی آنطور که در کلمات حکما آمده متحیر شده اند در حالیکه منظور حکما از عرض ذاتی به منشئیت آن بوده نه محلیت آن . سپس به توضیح دو اقسام واسطه در عرض ذاتی میپردازند و در آخر عارض شدن بواسطه امر مباین را توجیه میکنند و به اشتباه اصولیون در تفسیر عروض به محلیت اشاره میکنند و میفرمایند : ▪ آنها ( اصولیون ) بعد از اینکه عروض را به محلیت تفسیر کردند مساوات و اعم و اخص بودن را به لحاظ عالم صدق و اتحاد خارجی در نظر گرفتند در نتیجه صورت تباین واسطه از ذی الواسطه در وجود خارجی شامل تعریف نشد پس آن را به قسمی از اقسام عرض غریب اضافه کردند . اما بعد از آنکه واضح شد که منظور از عروض منشئیه حقیقیست نه محل بودن همچنین واضح شد که : منظور از مساوات و اعمیت و اخصیت آن چیزیست که به حسب مورد خارجی منشا باشد فرقی نمیکند که با موضوع متحد در وجود باشد یا نه ، چرا که منشئیت و در پی آمدن فرقی نمیکند که منشا متحد در وجود با ناشی باشد یا مباین با آن و بر این اساس عارض بواسطه امر مباین قسم جدیدی برای عرض غریب نیست بلکه اگر واسطه در پی اش نفس موضوع باشد عرض ذاتیست و گرنه عرض غریب است . ▪ ملاحظه میکنید که فهم اشتباه محقق عراقی و تفسیر اشتباه اصولیون از عَرَض ذاتی باعث شده که شهید صدر چندین صفحه را به تصحیح این مطلب اختصاص دهند و همچنین تصریح کنند که موضوع داشتن یک علم که امری ارتکازی است بواسطه دو اشتباه که یکی از آنها مربوط به فهم اشتباه از عرض ذاتی میشود که نکته ای فلسفی است مورد شک قرار گرفته 8. 📝 پی نوشت: 8.(بحوث فی علم الاصول ص37 تا ص49 ). ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
12 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ لذا باید گفت این طرز تحصیل فلسفه و برخورد با مسائل آن باعث شده خلط و پیچش عجیبی در مباحث بوجود آید و وقت زیادی برای اثبات و نقض این قواعد گرفته شود حتی میتوان گفت که این سنخ دخالت اصولیون در مباحث فلسفی باعث شده شاهد فلسفه ای مختص به علم اصول باشیم چرا که قواعد فلسفی را در غیر جایگاه خود استفاده میکنند و برای اثبات جریان آنها به فلسفه پردازی و استدلالات فلسفی روی آورده اند و این خود یکی از مسائلیست که باعث شده تورم و آماس در مباحث اصولی بوجود آید . ▪ اشکال علمی ورود فلسفه به علم اصول : هر علمی فضای علمی خاص خود را دارد و سنخ تحلیلات خاص خود را میطلبد اصولا عدم تداخل سنخ تحلیلات یک علم در علم دیگر از نشانه های سلامت ذوق یک عالم است تحلیل علمی این مطلب از کارهای مشکلیست که بیانی واضح و تحلیلی دقیق میطلبد آنچه در این زمینه به ذهن میرسد این است که : 🔹 مباحث این علم در ابتدا مربوط به مباحث الفاظ است که این مباحث قطعا عرفی و عقلائی است و سنخ تحلیلات فلسفی با سنخ تحلیلت عرفی عقلائی متفاوت بوده و نگاه فلاسفه به مباحث الفاظ از زاویه فلسفی است نه از زاویه عقلائی و عرفی به عنوان مثال نگاه اندکاک لفظ در معنی باعث شده تا عده ای استعمال یک لفظ در چند معنی را محال بدانند اما با نگاه و تحلیل عقلائی و عرفی این امر نه تنها ممکن است بلکه واقع شده و همانطور که مشهور است لفظ (عین) چندین معنای مختلف دارد . به عبارت علمی و دقیقتر باید گفت ملا ک صدق قضایای اصولی در اینجا با ملاک صدق قضایای فلسفی متفاوت است و سنخ تحلیل نیز تفاوت دارد. 🔹 نوع دیگر مباحث که در اصول مطرح است مباحث ملازمات عقلیست چرا که گاهی عقل حکم به ملازمه بین یکی از احکام خود با احکام شرع میکند که به مباحث مستقلات و غیر مستقلات عقلی تقسیم میشود آنچه حجت است مستقلات است که نوعا باز گشت به حسن عدل و قبح ظلم میکند در این مباحث هم صرفا آنچه عقل میفهمد حجت است و تحلیلات فلسفی اگر هم حکمی در زمینه عدل باری تعالی داشته باشد از این زاویه است که آنچه به ظاهر ظلم دیده میشود ظلم نیست بلکه در نظام احسن این عالم اصولا ظلمی وجود نداشته و امور عدمی ظلم یا نقص محسوب نمیشود و لذا زاویه بحث وجود یا عدم وجود ظلم است نه حکم فقهی ملازم با حسن عدل یا قبح ظلم علاوه بر اینکه حسن عدل و قبح ظلم به مباحث کلامی بیشتر شبیه است تا فلسفه . ▪ به بیان دیگر در این مباحث زاویه بحث اصولی و فلسفی متفاوت است . 🔹 مباحث دیگر علم اصول شامل اصول عملیه است که این مباحث هم چه عقل به آنها حکم کند چه شرع ، فلسفه ارتباطی به این مباحث پیدا نمیکند چرا که اگر عقل حکم کند فهم فلسفی و غیر فلسفی دخالتی ندارد و حجت است البته در مباحث فلسفی به تحلیل نظام عالم می پردازند تا تحلیل مبانی و نظام تشریع و در علم کلام بیشتر به مبانی نظام تشریع پرداخته میشود تا در فلسفه و اگر شرع حکم کند از احادیث فهمیده میشود که این فهم هم باید عرفی باشد نه فلسفی . 🔹 به بیان دیگر هیچ سنخیت و تطابقی در اهداف علم اصول و فلسفه در این بحث دیده نمیشود و در این مباحث هیچ ارتباطی با هم ندارند ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
8 🔅🔅🔅 📚 1- فی السرائر عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ قَالَ: « نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ فَقَالَ الْمَقْتُولُ فِي اللَّهِ وَ الْمَصْلُوبُ فِي أُمَّتِي وَ الْمَظْلُومُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَمِيُّ هَذَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ فَقَالَ ادْنُ مِنِّي يَا زَيْدُ زَادَكَ اسْمُكَ عِنْدِي حُبّاً فَأَنْتَ سَمِيُّ الْحَبِيبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏ .12» ▪ در سرائر از حذيفة بن يمان آمده ؛ پيامبر اكرم نگاهى به زيد بن حارثه‏ نموده فرمود همنام اين است اشاره بزيد كرد كسى كه در راه خدا كشته مى‏شود و بدار آويخته‏ ميگردد و مظلوم از خانواده من است. آنگاه بزيد بن حارثه فرمود بيا پيش من اين نام باعث محبت بيشترى از تو در دل من شد تو هم نام حبيب و دوست خانواده منى 13. 🔅🔅🔅 📚 2- في كتاب الفتن بإسناده : « أنّ أمير المؤمنين صلوات اللّه عليه وقف بالكوفة في الموضع الذي صلب فيه زيد بن علي، فبكى حتى اخضلّت‏ لحيته، و بكى الناس لبكائه، فقيل له: يا أمير المؤمنين ممّ بكاؤك؟ فقد أبكيت أصحابك، فقال: «أبكي إنّ رجلا من ولدي يصلب في هذا الموضع لا أرى فيه حسّه‏ من رضي أن ينظر إلى عورته .» ▪ سلیلی در کتاب فتن با اسنادش آورده : همانا امیرالمومنین صلوات الله علیه در کوفه در جایی که زید بن علی به صلیب کشیده شد ایستاد پس گریه کرد تا ریشش از گریه خیس شد ، و مردم به خاطر گریه ایشان گریه کردند ، پس به آن حضرت گفتند : ای امیر المومنین گریه شما از چیست ؟ به تحقیق که اصحابت را به گریه انداختی ، پس فرمود : گریه می¬کنم همانا مردی از پسرانم در این جا به صلیب کشیده می¬شود هر که راضی شود که به عورتش نگاه کند نمی-بینم در او رحم باشد. 📝 پی نوشت: 12.. السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات) / ج‏3 / 638 . 13. این روایت و روایات بعدی در مورد زید و کسانی¬که که علیه دولتهای ظالم قیام کرده¬اند است که با توجه به دفاع ضمنی ائمه از آنان دلالت دارد که قیام و انقلاب علیه دولتهای ظالم جایز بلکه تحقیقا ادای حق جهاد است طبق آیه ای که امام علیه السلام به آن اشاره کرده¬اند. 14. التشريف بالمنن في التعريف بالفتن / 244 / الباب 31 . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
13 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ▪ مطلب دیگر اینکه مباحث فلسفه به سه نوع اساسی بازگشت میکند ⏪ 1) طبیعیات : بعضی از این مباحث صحیح و بعضی هم صحت و سقمشان قابل تحقیق است و بدون شک با رشد علوم طبیعی ثابت شده که بعضی از مباحث فلسفی مردود است به هر حال صحت یا عدم صحت آنها ارتباط و دخالتی در مباحث اصولی ندارد. ⏪ 2) مباحث معقولات ثانیه: مثل مواد ثلاث ،علت ومعلول و مقولات عشر این مباحث حاصل تجریدات عقلی و تحلیلات فلسفی مختص به فلاسفه اسلامیست و سنخ این تحلیلات هم با علم اصول تناسبی ندارد چرا که بحث رابطه علت و معلول در تکوین با تشریع متفاوت است و احکام علوم اعتباری با علوم تکوینی متفاوت لذا در احکام طهارت و نجاست با آسان گیری خاصی از شارع مواجه میشویم حال آنکه شارع دست از نجاست آنها هم بر نداشته مثل جواز نماز خواندن با لباسی که کمتر از یک درهم به خون آغشته است . ⏪ 3) مباحث الاهیات به معنی الاخص : این مباحث مرتبط با مبدا و معاد است در این مباحث هم فلسفه از زاویه اثبات فلسفی ، مبانی فلسفی این مسائل ، کیفیت ، مراحل و چگونگی این مسائل به آنها می پردازد و از این جهت که این مباحث پایه چه قوانینی در تشریع قرار میگیرند مسائل را بررسی نمیکند لذا زاویه تحلیلات فلسفی باز متفاوت است . ✅ نتیجه: مسائل مباحث اصولی و سنخ تحلیل آنها و همچنین مسائل مباحث فلسفی و سنخ تحلیل آنها و همینطور اهداف و زوایای مباحث فلسفی و مباحث اصولی تناسب و تشابهی با هم ندارند و لذا همانطور که ذوق سلیم اقتضا میکند برهان علمی هم اقتضا دارد که قواعد و سنخ تحلیلات فلسفی و مسائل و سنخ تحلیلات اصولی را از هم جدا کنیم تا علم اصول راه صحیح و علمی خود را طی کند . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
14 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ✅ 2)علم منطق : بحث از احتیاج و عدم احتیاج به منطق در مباحث بعض بزرگانی که به علوم مقدماتی اجتهاد پرداخته اند به چشم می آید اما نوع دیگری از منطق که به تازگی در دنیا مورد توجه بسیار قرار گرفته و تاثیر این نوع منطق در اجتهاد فقیه مبحث جالب و تاثیر گذاریست که مورد غفلت قرار گرفته لذا در این مبحث به این نکته خواهیم پرداخت . ▪ منطقی که در حوزهای علمیه رواج دارد منطق ارسطوئیست این منطق به گزاره های ارائه شده را به دو قسم صحیح و غلط تقسیم میکند و به بیان دیگر نگاهی رایانه ای و صفرُ و یکی به مسائل دارد اما در حدود هفتاد سال اخیر منطق دیگری به مباحث علمی جهان توسط یک محقق ایرانی وارد شد که به منطق فازی معروف است در نگاه این منطق گزاره ها به صحیح و غلط تقسیم نمیشوند بلکه به طور نسبی به آنها نگاه میشود و مثل معروف این منطق در مورد گزاره ها این است که بین سفید و سیاه خاکستری وجود دارد این نگاه گرچه در مورد علوم طبیعی مثل شیمی کاربرد پیدا کرده ولی در فضای علوم نقلی هم بسیار راه گشاست به طور مثال گر چه احادیث یا صحیحند یا ضعیف اما درجه صحت و ضعف آنها نیز متفاوت است و ضعف بعضی از احادیث را میتوان با قرائن دیگری جبران کرد این روش در بین بعضی فقها رائج بوده و هست اما با ورود علمیِ منطق این نوع مباحث میتوانیم مبانی این روش فقاهتی را متقن تر و مستدل تر ارائه کنیم . ▪ نکته دیگر این که فضای کاربردی این منطق بسیار وسیع است و شامل علم اصول و فقه و رجال هم میشود به عنوان مثال امروزه بحثی در مباحث اصولی وارد شده که آیا تجمع ظنون حجت است یا نه ؟ با این منطق حجیت ظنون متراکم که به حد ظن متآخم به علم یا به تعبیر دیگر اطمینان برسد اثبات میشود چرا که همه حجج در یک رتبه از حجیت قرار ندارند بلکه حجیت امری مقول به تشکیک است . ▪ در روشهای فقه الحدیثی به اصطلاحی که گذشت و نیز نگاههای رجالی بعضی فقها چنین سیره ای داشته اند یکی از محققین در زمینه وثوق به روایت و روش فقه الحدیثی و روش رجالی آیة الله بروجردی چنین نوشته است : یاد آوری این نکته لازم است که بنای اولیه سید در اصل پذیرش روایات بر مناقشه سندی نبود ، زیرا مبنای وی این بود که روایت را با جمع شواهد و قراین بپذیرد ؛ یعنی روایاتی که وثوق به صدور آنها از معصومان پیدا میکرد ، اگرچه صحیح – به اصطلاح متاخران – نمی بود و در روایاتی که به صدور آنها وثوق حاصل نمیکرد – اگر چه تمام رجال سند آن ثقه بودند – درنگ می نمود . ▪ با این حساب ، بررسی سندی و رجالی از نظر وی تنها برای این نبود که با دست یابی به صحت اصطلاحی متاخران روایت را معتبر بداند و بدون آن روایت را ساقط کند ، بلکه از نظر وی همه این تلاشها در کنار قراین دیگر بایست راهی به وثوق به صدور می گشود . بنا بر این ، دقت در اسناد و احوال راویان در بررسی های روایی وی جایگاهی بلند در قرینه سازی داشت . این بود که صرف وثاقت راوی خصوصیتی نداشت ، بلکه تامل تام در مجموع متن و سند میتوانست موجب وثوق به صدور شود . آنچه او میکرد – از جمله تلاش برای اثبات وثاقت راوی – کوششی برای دست یابی به این اطمینان بود . برای همین ، نظر وی را در مورد هیچ یک از مواردی که در روشهای رجالی متاخران اماره وثاقت شمرده میشودیا از این حیث فاقد اعتبار است ، نمیتوان به طور مکانیکی اعلام کرد . چرا که راه وی در ارزیابی روایت دیگر گونه است و بنا بر این بحث در اینکه آیا کدام مورد واقعا اماره توثیق اند بی ثمر است . از دید وی هر یک از این موارد تا حدی میتواند شاهد صدور روایت باشد و شکی نیست که قدر و ارج آن چه اماره وثاقت بودنش نزد دیگران محل بحث است ، در تلاش قرینه یابی وی یکسان نیست . ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
9 🔅🔅🔅 📚 11- فی كشف الغمة ؛ قَالَ الصَّادِقُ ع لِأَبِي وَلَّادٍ الْكَاهِلِيِّ : « رَأَيْتَ عَمِّي زَيْداً قَالَ نَعَمْ رَأَيْتُهُ مَصْلُوباً وَ رَأَيْتُ النَّاسَ بَيْنَ شَامِتٍ حَنِقٍ وَ بَيْنَ مَحْزُونٍ مُحْتَرِقٍ فَقَالَ‏ أَمَّا الْبَاكِي فَمَعَهُ فِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الشَّامِتُ فَشَرِيكٌ فِي دَمِهِ‏ .15» ▪ در کشف الغمه آمده آن حضرت أبى ولاد كاهلى‏ را فرمود كه: عموی من زيد را ديدى كه بردار بود؟ گفت: بله ديدم كه بردار بود و مردمان را ديدم بعضى او را شماتت مي¬كردند و خوشحال بودند و بعضى گريان و حزن داشتند ، فرمود كه: گريندگان با او در بهشت خواهند بود، و شماتت‏ كنندگان شريكند در خون او. 📝 پی نوشت: 15.بحار الأنوار ؛ ج‏46 ؛ ص193. ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
10 🔅🔅🔅 📚 12- فی البحار باسناده ِ عَنْ عُمَيْرِ بْنِ الْمُتَوَكِّلِ بْنِ هَارُونَ الْبَجَلِيِّ عَنْ أَبِيهِ الْمُتَوَكِّلِ بْنِ هَارُونَ قَالَ: « لَقِيتُ يَحْيَى بْنَ زَيْدٍ بَعْدَ قَتْلِ أَبِيهِ وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى خُرَاسَانَ فَمَا رَأَيْتُ مِثْلَهُ رَجُلًا فِي عَقْلِهِ وَ فَضْلِهِ فَسَأَلْتُهُ عَنْ أَبِيهِ فَقَالَ إِنَّهُ قُتِلَ وَ صُلِبَ بِالْكُنَاسَةِ ثُمَّ بَكَى وَ بَكَيْتُ حَتَّى غُشِيَ عَلَيْهِ فَلَمَّا سَكَنَ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا الَّذِي أَخْرَجَهُ إِلَى قِتَالِ هَذَا الطَّاغِي وَ قَدْ عَلِمَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ مَا عَلِمَ فَقَالَ نَعَمْ لَقَدْ سَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ سَمِعْتُ أَبِي ع يُحَدِّثُ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَدَهُ عَلَى صُلْبِي فَقَالَ يَا حُسَيْنُ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ زَيْدٌ يُقْتَلُ شَهِيداً فَإِذَا كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَتَخَطَّى هُوَ وَ أَصْحَابُهُ رِقَابَ النَّاسِ وَ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَكُونَ كَمَا وَصَفَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ رَحِمَ اللَّهُ أَبِي زَيْداً كَانَ وَ اللَّهِ أَحَدَ الْمُتَعَبِّدِينَ قَائِمٌ لَيْلَهُ صَائِمٌ نَهَارَهُ يُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّ جِهَادِهِ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَكَذَا يَكُونُ الْإِمَامُ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ أَبِي لَمْ يَكُنْ بِإِمَامٍ وَ لَكِنْ مِنْ سَادَاتِ الْكِرَامِ وَ زُهَّادِهِمْ وَ كَانَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَمَا إِنَّ أَبَاكَ قَدِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ وَ خَرَجَ مُجَاهِداً فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ جَاءَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِيمَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ كَاذِباً فَقَالَ مَهْ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ أَبِي ع كَانَ أَعْقَلَ مِنْ أَنْ يَدَّعِيَ مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ وَ إِنَّمَا قَالَ أَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَنَى بِذَلِكَ عَمِّي جَعْفَراً قُلْتُ فَهُوَ الْيَوْمَ صَاحِبُ‏ الْأَمْرِ قَالَ نَعَمْ هُوَ أَفْقَهُ بَنِي هَاشِمٍ‏ .16» ▪️ در بحار از متوكل بن هارون نقل شده ميگويد : پس از شهادت زيد پسرش يحيى را موقعى كه متوجه خراسان بود ديدم مردى بسيار شايسته از نظر عقل و دانش بود از پدرش پرسيدم گفت او را كشتند و در زباله دان كوفه به دار آويختند ، چنان شروع به گريه كرد كه من هم گريه‏ام گرفت بالاخره غش كرد. 🔹 پس از به هوش آمدن گفتم يا ابن رسول الله چه چيز باعث خروج پدرت شد؟ با اينكه به تجربه مردم كوفه‏ را شناخته بود. يحيى گفت من هم از پدرم همين سؤال را كردم گفت من از پدرم شنيده ‏ام كه او از پدرش حسين‏ بن على عليه السلام نقل مي¬كرد كه پيامبر دستش را روى پشت حضرت حسين قرار داده فرمود از نژاد تو مردى به وجود مى‏ آيد به نام زيد كه او را شهيد مي¬كنند روز قيامت او و دوستانش از روى شانه ‏هاى مردم مي¬گذرند و داخل بهشت ميشوند پدرم فرمود خواستم همان طور كه پيامبر مرا توصيف نموده باشم. آنگاه يحيى گفت: خدا پدرم را رحمت كند يكى از پارسايان بود شبها شب زنده دار و روزها روزه داشت به واقع در راه خدا جنگ كرد. گفتم اين صفاتى كه گفتى صفات امام است. فرمود نه پدرم امام نبود ولى از سادات بزرگ و پارسايان و پيكاركنندگان اين خانواده بود. 🔹 از پيغمبر نقل شده كسانى كه امامت را به ناحق ادعا كنند چگونه اشخاصى هستند پدرم بزرگوارتر از آن بود كه به ناحق ادعاى چيزى را بكند او مي¬گفت شما را دعوت مي¬كنم به نفع پسنديده‏ترين شخص از خانواده پيامبر منظورش عمويم حضرت صادق عليه السلام بود. گفتم امروز او امام است. گفت آرى بخدا قسم او فقيه‏ترين فرد بنى هاشم است. 📝 پی نوشت: 16.بحار الأنوار ؛ ج‏46 ؛ ص199 و ص200. ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 توضیحات آیت‌الله شب زنده دار از روند بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس پرونده‌های کثیر، وقت محدود 🔹 مساله انتخابات، مشکلات فراوانی دارد. یکی از مشکلات مهمش این است که قانون انتخابات، قانون پر مشکلی است. ان‌شاءالله مجلس آتی بتواند با قوانین بهتری که وضع می‌کند این مشکلات را کمتر کند. عده فراوانی از سراسر کشور ثبت نام کردند؛ در یک مدت محدود همه اینها باید بررسی شود. در این 14 روز اعضای محترمی که آنجا بودند حقیقتا شبانه روز نداشتند. همین دیروز جناب کدخدایی شنیدم گفتند 45 دقیقه من توانستم بخوابم. 🔹 این پرونده های کثیر (برخی پرونده ها خیلی قطور است؛ برخی چند جلد است) و افراد مختلف، به ملاحظه و بررسی احتیاج دارد. اینها وقت فراوانی می‌خواهد. بنظرم روند انتخابات حداقل باید باشد که به مرور بتوان اینها را بررسی کرد. خیلی از این عدم احرازها در اثر این است که احتیاج به یک منابعی دارد در یک مدت اندک -ولو خیلی زحمت کشیده شده است- گاهی مواردی که شبهه ناک است باز اگر وقت بود تک تک افرادی را که شبهه ای درباره آنها هست را فراخوان می‌کردیم و می‌آمدند توضیح می‌دادند شاید نتیجه فرق می‌کرد؛ اما فرصت چنین اموری نیست. البته آقایانی که الان نماینده مجلس هستند را تک تک خواستند و با آنها صحبت کردیم و مطالبشان را گفتند و با ایشان مصاحبه شد. حتی برخی از ایشان را نه یک بار بلکه چند بار [خواستیم]. اما آحاد کسانی که ثبت نام کردند و آمدند چنین فرصتی نبود. تفسیر عدم احراز 🔹 بنابراین اگر عزیزی خورده است هم خودش باید بداند هم مردم بدانند -اینکه برخی ناراحتند که آبروی ما می‌رود- نه این «آبرو رفتن» نیست؛ معنایش عدم شناخت [شورای نگهبان] است. یک دُرّی گاهی هست که ما نشناخته ایم. یک بزرگواری است که گاهی ما نشناخته ایم. معنای عدم احراز این نیست که آن فرد واقعا صلاحیت ندارد؛ حتی این فرد شاید از آنهایی که شناخته‌ایم بالاتر باشد. معنای اینکه کسی قبول نشده است این نیست که حتما صلاحیت ندارد شاید صلاحیت داشته و شرایط بگونه‌ای بوده که ما نتوانسته‌ایم احراز کنیم. وظیفه ما احراز است. شرایط حداقلی، مشکل قانون انتخابات 🔹 البته این شرایطی که برای داوطلب‌ها گذاشته شده است واقعا شرایط اندکی است. خدمت رهبری دام ظله هم عرض کردم ایشان هم تصدیق فرمودند که این مقدار شرایطی که گذاشته شده است که التزام به اسلام را قبول داشته باشد و التزام عملی داشته باشد، فوق لیسانس هم داشته باشد تابعیت ایران هم داشته باشد! آیا این برای [نمایندگی] مجلس کفایت می‌کند؟ بینش سیاسی نمی‌خواهد؟ اطلاع از امور نمی‌خواهد؟! اینها شرط نشده است ما هم عده‌ای که تایید کردیم را یقین داشتیم به درد مجلس نمی‌خورند؛ اما چاره‌ای نیست. وقتی قانون گفته است این مقدار؛ تخطی از قانون که نمی‌توانیم بکنیم. حقیقتا شرایط، شرایطی کافی نیست؛ کسی که می‌خواهد به مجلس برود اطلاعات وسیعی باید داشته باشد؛ شناخت درستی از امور مختلف داشته باشد. 📌 ادامه در پست بعد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/3159949328Ce4657829f7