๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 🔺 بحران کتاب و تفکر در عصر هوش مصنوعی ✍🏻 سید علی روح الامین 🔎 https://varastegi.ir/3625 ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 در میان هیاهوی شگفت‌انگیز پیرامون هوش مصنوعی و انقلاب دیجیتال، افول تدریجی کتاب به‌عنوان مأوای اندیشه و جایگزینی آن با پاسخ‌های آنی الگوریتم‌ها، بیش از آنکه یک تحول فناورانه باشد، نشانگر دگرگونی در «نسبت» بنیادین ما با جهان، آگاهیو حقیقت است. 🔹 تبدیل شدن جهان به یک انبار عظیم اطلاعات، پژواک مستقیمی از اندیشه هایدگر درباره ماهیت تکنولوژی مدرن است. هایدگر هشدار می‌دهد که خطر اصلی تکنولوژی، نه در ماشین‌ها و ابزارهای آن، بلکه در «گشتل» (Gestell) یا «صورت‌بندی» آن نهفته است. گشتل، یک شیوه وجودی است که همه‌چیز را، از طبیعت گرفته تا انسان و خود دانش، به مثابه «ذخیره آماده‌به‌کار» فرامی‌خواند و به چالش می‌کشد. در این نگاه، رودخانه دیگر یک پدیده طبیعی با زیبایی و رازهای خود نیست، بلکه صرفاً منبعی برای تولید برق است. جنگل، انباری از چوب برای بهره‌برداری است و انسان، منبعی از نیروی کار یا داده‌های قابل تحلیل. 🔸 هوش مصنوعی، این چارچوب را به کمال خود می‌رساند. این فناوری، قهرمان بی‌رقیب در گردآوری، پردازش و مصرف «اطلاعات» است. اطلاعات، همان داده‌های قابل‌اندازه‌گیری و آماده‌به‌کاری هستند که می‌توانند به سرعت برای رسیدن به یک خروجی کارآمد مورد استفاده قرار گیرند. اما در این میان، آنچه به حاشیه رانده می‌شود، «دانایی» است. دانایی، برخلاف اطلاعات، کیفیتی است که از «تفکر تأملی» (تعبیری که هایدگر در کتاب گلاسنهایت به کار می‌برد) برمی‌خیزد. این نوع تفکر، مستلزم درنگ، سکوت، زیستن با یک پرسش و گشودگی در برابر آن چیزی است که به سادگی قابل محاسبه نیست. 🔹 در اینجاست که سرنوشت «کتاب» با سرنوشت «تفکر» گره می‌خورد. کتاب، به‌ویژه در فرم فیزیکی‌اش، صرفاً یک حامل اطلاعات نیست؛ بلکه مأوا و محملی برای تفکر تأملی است. کُندیِ ورق زدن، سنگینی کتاب در دست، امکان حاشیه‌نویسی، و سکوتی که برای خواندن لازم است، همگی شرایطی را برای درنگ، گفتگو با نویسنده و تعمیق اندیشه فراهم می‌کنند. در مقابل، اسکرول کردن بی‌پایان در صفحه نمایشگر و دریافت پاسخ‌های آنی و خلاصه‌شده از هوش مصنوعی، ما را در منطق «تفکر محاسبه‌گر» غرق می‌کند. این تفکر، تنها به دنبال سریع‌ترین پاسخ و کارآمدترین راه‌حل است و مجالی برای پرسش از خودِ پرسش باقی نمی‌گذارد. 🔸 خطر واقعی همین‌جاست: تغییر تدریجی در ماهیت بودنِ ما؛ گذار از انسانی که می‌اندیشد، به انسانی که صرفاً پردازش می‌کند. ادامه یادداشت در پست بعدی... ‌ ‌ ‌ ‌