📣
#فرزند_ایران
👈 امیرِ امین
🌷 شهید سردار امیرعلی حاجیزاده
🖼 تکنگاریهایی از زندگی شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونی
✍️ سمانه اعتمادیجم
🔹 پانزده روز گذشت. خانه در سکوتی پرانتظار، نفس میکشید. علیرضا پس از دفاع از حرم در سوریه، با کولهای خاکگرفته به خانه بازگشت. آرام وارد اتاق شد: «سلام باباجان، برگشتم.»
سردار با دیدن پسرش لبخندی زد و چشمانش از مهر تابناک شد. پس از احوالپرسی کوتاه، گفت: «بنشین پسرم. هزینههای سفرت را بنویس.»
علیرضا جا خورد: «هزینهها؟ من برای دفاع رفته بودم.»
سردار برگهای سفید جلو کشید: «بلیط، غذا، اقامت... همه را. بیتالماله بابا، باید برگرده.»
علیرضا که به حساسیتهای پدر واقف بود، هزینهها را یکییکی نوشت. میدانست مردی که او را پرورش داده، نهتنها در نام، که در امانتداری نیز علیوار زیسته است.
سالها بعد، سحرگاه غدیر سال ۱۴۰۴، هنگامی که رژیم متجاوز صهیونیستی ساختمان فرماندهی را هدف گرفت، فرقش چون مقتدایش شکافته شد. با خون بر پیشانی و زمزمۀ «یا امیرالمؤمنین» آرام پر کشید. این، گواهی روشن بود که امیرعلی حاجیزاده در مسیر ولایت زیست و در راه ولایت، با دلی مطمئن به دیدار معبود شتافت.
📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید.
🖼 روزنامه
#صدای_ایران
📱
@sedaye_iran_newspaper