🗞 هدفمند و بابرنامه
🌷 شهید آرمین باکویی
🔹️ مرد عکس چهار نفرهی آرمین، پدر، مادر و خواهرش را روی میز میگذارد. شمعِ مشکیِ کنارِ قاب عکس با نوری لرزان و بیقرار روشن است. مرد روی مبل مینشیند. دستهایش را در هم قلاب میکند و میگوید: « آرمین، خواهرزادهام شانزده ساله بود. دانشآموزِ نخبهی رشته تجربی که داشت برای کنکور آماده میشد. میخواست کنکور پزشکی شرکت کند. میگفت: میخواهم جراح بشوم. در کارهایش جدی و مصمم بود. در کنار درس، فوتبال را هم خیلی دوست داشت. مدالهای زیادی در فوتبال گرفته بود. مدالهایش را در کیفی گذاشته و به دیوار اتاقش نزده بود. میگفت: میترسم جلوی چشمم باشند و دچار غرور بشوم.» چشمهای مرد میدرخشند. اشک در چشمهایش حلقه میزند. لبش را میگزد. بغضش را فرو میخورد و میگوید: «رابطهی دایی و خواهرزادهای خیلی خوبی با هم داشتیم. خیلی با هم صحبت میکردیم. آرمین خیلی شبیه پدرش بود؛ منضبط، هدفمند و با برنامه. به او میگفتم خیلی به تو غبطه میخورم که از این سن، هدفت را پیدا کردهای و تکلیفت با زندگی و برنامههایت مشخص است. هرچند سرنوشت در ۲۳ خرداد تقدیر دیگری برایش رقم زد.» مرد پوستری از عکس شهید آرمین باکویی را به همراه شاخهای گل رز به مهمانها هدیه میدهد.
🖼
#فرزند_ایران؛ تکنگاریهایی از زندگی شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونی
✍ سیده اعظمالشریعه موسوی
📥 نسخه PDF را از
اینجا دریافت کنید.
🖼روزنامه
#صدای_ایران
📲
@sedaye_iran_newspaper