یه چند وقتیه سر این کرونا و کارایی که داره انجام میشه، خصوصا کاری که خودمون داریم انجام میدیم خیلی ذهنم درگیر شده... همش با خودم فکرای مختلف میکنم، میگم اصلا این سختی ها و کارهایی که با بچه ها داریم میکنیم نتیجه داره؟؟ اونم‌ نه فقط صرف یکی دو نفر ادم! فقط از مسجد ما شاید هر شب حدود بیست تا سی نفر اونم نه یک ساعت بلکه چهار پنج ساعت درگیر این کار شدن....!! حالا نتیجه اش یه طرف ماجراست ؛ اصلا این حرکت ادامه دار میشه یا این کارهم مثل کلی پروژه ی ناقص نصفه نیمه رها میشه؟؟ نتیجه و ادامش هم به کنار ؛ ایییین همه انرژی و تلاش و فکر و نیرو اصلا " دیده " میشه ؟؟؟ با ای کاش ای کاش و امید و آرزو هی به خودم دلداری میدادم که هدف ما بالاتر از این چیزاست ؛ غصه ی این چیزاشو نخور " دیده " میشه... ولی این فکر ها مثل خوره افتاده بود به جونم و ول کنمم نبود! . . . این فکرا با من همراه بود تا امشب .... امشب تلفنم زنگ خورد ؛ نفر پشت خط بعد سلام و احوال پرسی گفت : (( فلانی، خواب دیدم مشهد بودم ؛ توی صحن حرم حضرت رضا همه منتظر نشسته بودن ؛ نمیدونستم چه خبره تا اینکه درهای صحن باز شد و یه عده جوون تو هیبت خادم های حضرت با کلی بسته وارد صحن شدن و شروع کردن به پخش کردن بسته ها بین جمعیت.... تو رو هم بینشون دیدم! جدیدا کاری نکردی که به این خواب مربوط بشه؟؟ )) . . . حالا دیگه راحت شدم ... مطمئنم اونی که باید ببینه ، میبینه...!! السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) ✍🏻 حمید حمیدیان