اینم امروز برای خودم اتفاق افتاد
این مثال ها رو در مورد گفتگو با بچه ها می نویسم
داشتم آیس لته میخوردم که به نظرم از خوشمزه ترین نوشیدنی هاست.( چیز خاصی هم نیستا، من دوست دارم خیلی)
آخراش بودم که زهرایاس پرسید مامان خوشمزه است؟
دیدم دلش میخواد امتحان کنه( با اینکه بچه های من چای و قهوه اصلا نمیخورن. ته خلافشون کاکائوست)
چشمک زدم و گفتم خیلی😋 بیا بخور.
یه کوچولو ازش خورد که قیافش رفت توهم و گفت نه نمیخوام
پرسیدم دوست نداشتی؟
گفت نه
همونجا یه جمله به ذهنم رسید و گفتم زهرا یاس میدونی به اینا میگن تفاوت سلیقه.
ممکنه من یه چیزی رو خیلی دوست داشته باشم، اما تو نه. یکی دوتا مثال براش زدم از تفاوت سلیقه خوراکیمون و بعد گفتم
ممکنه تو مهد هم بچه ها یه خوراکی بخورن از اونا که ما اجازه نداریم و بگن خیلی خوشمزه است و ما هم دلمون بخواد امتحان کنیم.
ولی باید حواسمون باشه هرچی برای دیگران خوشمزه است یا شکلش خوشگله لزوما خوشمزه نیست مثل همین خوراکی من!
پس الکی دلمون نسوزه
یه اره سر سری گفت و روش کرد سمت تلوزیون و مشغول کارتون دیدن شد 😅
همیشه قرار نیست نصیحت ها و گفت و گوهامون خیلی ایده آل و صدا سیمایی پیش بره. ولی همین تکرارش در موقعیت های مختلف اثر تجمعی داره (اگر افراط نکنیم البته).
کانال
#دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
انتشار مطلب فقط با ذکر منبع