💠 سیاستگُریزان دینی
1️⃣دلایل فلسفی_کلامی
♦️ از نظر این جریان حکومت یعنی الزام، قانون، زندان، برخورد خشن، جریمه و غیره، امّا دین یک چیز لطیف است. دین یعنی حبّ، محبت قلبی و لااکراه فی الدین، امّا حکومت همهاش اکراه و الزام و قانون و خشونت و برخورد است و اساسا حکومت با دین قابل جمع نبوده حکومت دینی امری است پارادوکسیکال! در نقد این ادعا باید گفت «لا اکراه فیالدین» در مورد پذیرش اصل دین است. تکلیف پیامبران ابلاغ حق و باطل به مردم و برخورد با آنانی است که خلاف قوانین شریعت عمل میکنند؛ امّا دیگر آنها مسؤول این نیستند که مردم حتما در دل نیز ایمان بیاورند. البته اگر قوانین حکومتی و اجتماعی را نقض کنند، باید با آنها برخورد شود و در جایجای قرآن بر این امر تأکید شده و این فقط مخصوص حکومتهای دینی نیست، در حکومتهای لائیک نیز همینطور است.
2️⃣دلایل دینی
♦️ یکی از دلایل دینی مورد تمسک مخالفین اختلاط دین و سیاست، وجود روایات منهی از تشکیل حکومت در زمان غیبت معصوم است. بديهى است اين طايفه از اخبار هيچگونه دلالتى بر نهى از اقامه حكومت اسلامى قبل از ظهور حضرت مهدى(عج) ندارد بلكه تنها پيام اين اخبار آن است كه منتظر فرصتها باشيد؛ و قبل از رسيدن فرصت مناسب، دست به اين كار نزنيد؛ چرا كه تلفات و ضايعات فراوانى خواهيد داد و نتيجهاى نخواهيد گرفت.
3️⃣دلایل تاریخی و اجتماعی
♦️ یکی از استدلالهای مورد تمسک قائلین به این جریان، حتمیبودن بهابتذال کشیدهشدن مومنین در بطن سیاست است. به نظر ایشان از آنجایی که سیاست عرصه دروغگویی، نیرنگ و فساد است، ورود دینداران به این عرصه نتیجهای جز بهابتذال کشیدهشدن خود آنها ندارد. اگر منظور ایشان از سیاست همان سیاست مدرنی است که بر مبنای انسانشناختی هابزی استوار است و فقط با نیرنگ و حیله میتوان آن را اداره کرد، این حرف درست است؛ اما در مدل سیاستورزی اسلامی و دین، حاکم به دنبال سعادت شهروندان است و شهروندان نیز از این بابت به او عشق میورزند و همکاری میکنند. ثانیا حتی برفرض قبول این مسأله که عرصه سیاست عرصه سالمی نیست، شاید این نتیجه گرفته شود که این فساد بخاطر عدم حضور مومنین در آن عرصه بوده و لذا فقها باید به آن ورود کرده و این عرصه را نیز به سمت هدایت بشر سوق دهند.
📖نشریه دیدهبان شماره 35
🆔 @didebane_andisheh