امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر (ع) و ایشان نیز از امام صادق (ع) در مورد کلام خداوند در آیه ١٩ سوره نمل «فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا؛ [سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود» نقل میکنند:
هنگامی که مورچه گفت «یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ؛ آن گاه که به وادى مورچگان رسیدند، مورچهاى [به زبان خویش]گفت: اى مورچگان، به خانههایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش -ندیده و ندانسته- شما را پایمال کنند.» باد صدای او را به سلیمان که در هوا گذر میکرد و توسط باد جا به جا میشد، رساند. پس ایستاد و گفت: آن مورچه را نزد من بیاورید.
هنگامی که مورچه را نزد حضرت سلیمان (ع) آوردند، ایشان گفت: ای مورچه، آیا میدانی که من پیامبر خدا هستم و به هیچ کس ظلم نمیکنم؟ مورچه پاسخ داد: آری. سلیمان گفت: پس چرا سایر مورچهها را از ظلم من بر حذر داشتی و گفتی: «ای مورچگان به خانه هایتان داخل شوید؟» مورچه پاسخ داد: ترسیدم که به زینت تو بنگرند و فریفته آن و از ذکر خداوند متعال دور شوند.
سپس مورچه گفت: ای سلیمان تو بزرگتری یا پدرت داوود؟ سلیمان (ع) گفت: پدرم داوود. مورچه گفت: پس چرا تعداد حروف اسم تو یکی بیشتر از اسم پدرت است؟ سلیمان گفت: آگاهی و علمی به این موضوع ندارم. مورچه گفت: چرا که پدرت داوود زخمش را با دوستی و محبت مداوا کرد؛ پس داوود نامیده شد. و تو ای سلیمان امیدوارم که در این زمینه به پدرت ملحق شوی.
آن گاه گفت: آیا میدانی چرا از میان فرمانروایان سایر سرزمینها باد فقط برای تو مسخّر گشته است؟ سلیمان گفت: در این باره نیز علمی ندارم.
مورچه گفت: منظور خداوند عزّوجلّ از این کار این بوده که اگر تمام سرزمینها مانند این باد مسخّر فرمان تو گردند، زوال و نابودی آنها مانند زوال و نابودی این باد است؛ در این هنگام سلیمان از این سخن مورچه به خنده افتاد.
📚عیون الاخبار: ۲۳۳
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b