در اتاق نشسته بودم كه از سوراخ شيشه شكستهاى زنبورى به درون آمد و سپس پروازهاى اكتشافى را شروع كرد و بعد هم براى بازگشت آماده شد، اما به هر طرف كه مىرفت با شكست روبهرو مىگرديد. به شيشه مىخورد و به زمين مىافتاد تا اين كه ضربهى كفشى راحتش كرد. اين درس من بود كه هنگام گرفتارى خود را به هر طرف نكوبم، بلكه به راه بازگشت فكر كنم و آن را بيابم و خود را خلاص كنم.
استاد علی صفایی حائری
📚 مسؤوليت و سازندگى، ص۱۰۹
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚
@dastanak_ir