🟡 در مشهد امام رضا علیه‌السلام دعاگوی دوستان و همراهان کانال داناب هستم. به همین دلیل حکایتی از بزنطی که یکی از یاران امام رضا علیه‌السلام تقدیم شما می‌کنم که هم حاکی از لطف شدید ایشان به دوستان خود است و هم حاوی تذکری که این الطاف موجب غرور شیعیان نگردد. ✍️ حجت‌الاسلام دکتر 🟢 احمد بن محمد بزنطی یکی از بهترین یاران امام هشتم (علیه‌السّلام) که افتخار شاگردی سه امام را داشته است: امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیه‌السّلام). در برخی روایات از وی با عنوان «صاحب الرضا» یاد شده است. 🔹 بزنطی می‌گوید یک بار که به مدینه رفته بودم، در ابتدای شب خادم امام به اقامت‌گاه من آمد و گفت: امام این مرکب را فرستاده و می‌خواهد تو را ببیند. بزنطی افتخار می‌یابد تا پاسی از شب میهمان امام باشد. اواخر شب امام می‌فرماید: فکر نمی‌کنم در این موقع بتوانی به مدینه باز گردی، امشب را نزد ما بمان و صبح به یاری خدای ـ‌عزّ و جلّ‌ـ حرکت کن. آنگاه امام کنیز خود را صدا می‌زنند و به او می‌گویند: بستر خواب مرا برای وی بگستران، و ملحفه مرا که در زیر آن می‌خوابم بر آن بستر بیفکن، و مخدّه و بالش مرا زیر سر او بگذار. بزنطی که از این همه موهبت و لطف امام بهت‌زده می‌شود،‌ اندکی به خود مغرور می‌شود. او می‌گوید: در ذهن خود گفتم: کیست که این مقدار مقام و منزلت که اکنون نصیب من گشته او را نصیب شده باشد؟! خداوند در نزدش مقامی به من عطا فرمود که به احدی از اصحاب ما عطا نکرده است: امام مرکب خود را فرستاد تا سوار شدم، فراش خود را گسترد تا در لحاف و بالش او شب را به روز آوردم، و احدی از اصحاب ما را نصیبی این چنین نشده است. نشسته بودم و این خیالات را در دل می‌گذراندم و آن بزرگوار در کنار من بود که ناگهان رو به من فرمود: ‌ای احمد! امیر مؤمنان علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) از صعصعه، عیادت کرد و به او گوشزد کرد که این عیادت را سبب فخر و مباهات خود بر خویشانت نگیر و تواضع پیشه کن تا خداوند مقام تو را بلند کند. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir