🟡 پس از پایان جنگ صفین، یکی از اهالی کوفه سوار بر شتر نر خود به دمشق رفت. یکی از مردم دمشق با او به نزاع برخاست و ادعا کرد: «این ناقه (شتر ماده) متعلق به من است و تو این را در جنگ صفین از من گرفته‌ای». آن دو نفر برای قضاوت نزد معاویه رفتند. شخص دمشقی پنجاه شاهد آورد و همه آنها شهادت دادند که این ناقه از آن اوست. پس معاویه به ضرر شخص کوفی حکم داد و دستور داد تا شتر را به آن دمشقی بدهند. آن شخص کوفی گفت: «خدا خیرت دهد؟ این شتر نر است، نه ماده». معاویه گفت: «این حکمی است که صادر شده است و برگشت ندارد». پس از آنکه مردم پراکنده شدند، معاویه شخص کوفی را فراخواند و قیمت شتر او را پرسید و دو برابر آن را به او داد و گفت: «به «علی» بگو: من با صد هزار نفر که شتر ماده را از نر تشخیص نمی‌دهند، با او می‌جنگم» 📚 مروج الذهب، ترجمه پاینده، ج ۲، ص ۳۳ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir