همین که عثمـان بن حنیف از بصـره بیرون آمـد، طلحه و زبیر درهـای بیت المـال را گشودنـد و چون به سـیم و زری که در آن بود نگریستند، گفتند: «اینها غنیمت هایی است که خداوند وعده داده بود که برای ما به زودی فراهم خواهد ساخت.»
ابو الاسود دوئلی میگویـد: این سـخن و رفتار را از طلحه و زبیر شـنیده بودم و بعـد از آن علی(ع) را دیـدم که وارد بیت المال بصـره شـد و همین که آنچه در آن بود دیـد، گفت: «ای زردها وسپیدها! کس دیگری غیر از مرا فریب دهید. مال، پیشوای ظلمت و تاریکی است و من پیشوای مؤمنانم.»
به خـدا سوگند! که علی نه به آنچه در بیت المال بود توجه کرد و نه درباره آنچه دید اندیشـید و من آن اموال را در نظرش همچون خـاك بی مقـدار دیـدم و از آن قوم تعجب کردم و بـا خود گفتم آنان از کسانی بودند که دنیا را می خواستند و این از کسانی است که آخرت را می جوید و بینش و اعتقاد من درباره او افزون و قوی شد.
📚نبرد جمل، شیخ مفید(ره)
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚
@dastanak_ir