💡چرا جمهوری اسلامی آلترناتیو ندارد؟
✍مهدی افراز
🔸آلترناتیو شخص نیست. ایده ای بنیادین برای تغییر است که مورد سرکوب واقع شده است. آلترناتیو راهکار آزموده نشده و میدان ندیده ای است که در عین برخورداری از سرمایه اجتماعی، می تواند تضمینی برای عبور از وضعیت موجود باشد. پس از گذشت ۴۶ سال، عدم بروز جایگزین به مهم ترین چالش برای معارضین جمهوری اسلامی مبدّل شده است.
🔹تضاد پارادایمی و ناسازگاری سیاسی جمهوری اسلامی با دو جریان رسمی امروز یعنی؛ سرمایه داری و مدرنیسم، می توانست مستعدترین زمینه برای ظهور فوری و بی دردسر گزینه های بدیل در نهاد علم و جامعه باشد. اما هرچه از ماه ها و سال های ابتدایی انقلاب گذشته، جستجو برای یافتن جانشین آن بیشتر به بن بست کشیده شده است.
🔸جمهوری اسلامی معدل فرهنگی - فکری، جامعه ایران است. همه دارایی ها و کاستی های ملت ایران، بروزش در پهنه مدیریتی کشور اعم از سیاست ها و مدیریت ها انعکاس دارد. جمهوری اسلامی در لحظه تأسیس خود، در میانه دو وضعیت انحصارگرایانه یعنی استبداد و استعمار بنیان گذاری شد و با دانش اندوزی از مقطع مشروطیت و ملی شدن نفت، بنای وجودی خود را در واگذاری حداکثری امور به اراده های عمومی و قدرت های داخلی قرار داد و هویت این نظام، با تسهیم و میدان دادن به همه ایده های کلانِ داخلی معنادار شد.
🔹بخش مهمی از روندهای زیگزاکی و چرخه های درجا زننده امروز محصولِ همین رویکرد ضد انحصارگرایانه جمهوری اسلامی است. شاید دیگران شاخص هایی را برای کارآمدی و افق هایی را برای موفقیت در نظر گرفته اند اما انقلاب، بزرگترین دستاورد خود را نگهداشتِ ایران در همین بستر می داند و دستیابی به آرمان های دیگر همچون عدالت، آزادی و پیشرفت را بیرون از مسیر مردم سالاری نه دنبال می کند و نه اساساً ممکن می پندارد.
🔸آلترناتیو نداشتن به معنای مخالف یا معارض نداشتن نیست بلکه برآمده از فقدان ایده معارض است. مساله آتوریته یا رهبری شخصی نیست مساله جریان کلانی است که در عرض ایده جمهوری اسلامی حرف قابل توجهی برای امروز ایران داشته باشد.
🔹جمهوری اسلامی آلترناتیو ندارد چون همه اراده های ممکن برای تغییر ایران، در آن مشارکت داشته اند. جریانی می تواند در نقش بدیل ظاهر شود که در جامعه امروز موجود و در حاکمیت مفقود باشد، در شرایطی که هیچ جریان و ایده قابل اعتنایی بیرون از دایره حاکمیت باقی نمانده است. عمده کلنی های خلّاق از راست ترین تا چپ ترین و از اسلام گرا ترین تا غرب گراترین در عرصه های اداره پسا انقلاب، تجریه زیسته داشته و رویکردهای متضاد خود را هم به جامعه ارائه کرده و هم در موقعیت اجرا به کار بسته اند. چرخش های معنادار در نظام مسائل اجرایی کشور در یکسال گذشته نمونه عینی از همین رویکرد است.
🔸تحمل این وضعیت از کشورداری برای بسیاری ناگوار و به سان یک تراژدی در عقلانیت اداره محسوب می شود. در حالی که تعیّن این رویکرد در قانون اساسی، سیاست های کلی و رفتارهای عاقله نظام، نه از روی تشویش حکمرانی و نه از بابت بازی چینی سیاسی بلکه مساله به فهمی از مقوله قدرت بازمی گردد که قائل است حرکت پایدار و واقعی کشور بدون عزیمت و تشریک عمومی معنادار نیست.
@afrazmahdi