🔰نتایج پیمایش ایپسوس در مورد نگرش مردم لبنان نسبت به آتش بس با اسرائیل
۱. بیش از ۷۰ درصد به آینده لبنان امیدوارند.
۲. فقط ۴ درصد از خانه ها کامل تخریب شده است.
۳. ۸۳ درصد هزینه بازسازی توسط صاحب خانه یا مستاجر پرداخت می شود.
۴. فقط ۳۸ درصد به توانایی دولت جدید جهت بازسازی اطمینان دارند.
@afrazmahdi
💡آیا شنبه، سومین ناکامی ترامپ آغاز می شود؟
✍️مهدی افراز
🔸جمهوری اسلامی مذاکره دو جانبه با آمریکا را پذیرفته است، اما تحت شرایط و ضوابطی که خودش مشخص می کند. این تصمیم به عقلانیت و رویه ای باز می گردد که از آن با عنوان "مقاومت تطبیقی" یا "Adaptive Resistance" یاد می شود.
🔹مقاومت تطبیقی اصطلاحی است که در ادبیات استراتژیکِ امریکایی (۱) برای توصیف پیشران های اصلی در نفوذ راهبردی ایران، ابداع شده است. در این توصیفات به توانائی هوشمندی ایران برای انطباق با چالش های بیرونی در حالی که اهداف اصلی خود را حفظ می کند، اشاره دارد. مطابق این مفهوم، جمهوری اسلامی به جای ایستادگی صرف در برابر فشارهای خارجی، استراتژی هایی را به کار می گیرد که بتواند با تغییرات در محیط بین الملل سازگار شود. یعنی تغییر در روش ها بدون این که از اصول کلی خود فاصله ای بگیرد. این نوع مقاومت انعطاف پذیر است و به کشور اجازه می دهد که در مواجهه با فشارها، راهبردهایی را انتخاب کند که همچنان مقاومت در برابر تهدیدات را حفظ کند اما به شکلی که امکان تقویت مواضع خود را داشته باشد.
🔸پیش فرض در الگوی مقاومت تطبیقی این رهیافت است که ایران بهترین مسیر برای تغییر در نظم کنونی عالم را بازی در زمینِ همین نظم می داند. همه می دانند که انقلاب ۵۷، تنها برای سرنگونی پهلوی و نظم سیاسی او نبود، بلکه تکانه ای اساسی در پایه های بنیادین ایالات متحده و هژمونی منطقه ای آن قلمداد می شود. اما انقلابیون ایران برای پیگیری این ایدئال، با تکیه بر عقل و هویت تاریخی خود به زودی انتخاب کردند که ما در یک جهان آمریکایی با آمریکا مبارزه خواهیم کرد. ایران، ایستادگی در برابر آمریکا را در درون استانداردهایی تعبیه نموده است که آن ها در همین منظومه امریکایی معنادار شده اند. به این جهت مقاومت، صرفاً یک رویه زیر میززننده مطلق نیست. مقاومت یک وضعیت هوشمندانه و آداپته شده در دنیای آمریکایی برای تداوم و تصاعد درگیری با دنیای آمریکایی است.
🔹ایران با تکیه بر مقاومت تطبیقی، چشمش را بر تهدید واقعی نمی بندد، در برابر آن ها با تکیه بر ثبات ایدئولوژیک و آرمانی، سیاست های خود را با شرایط جدید تطبیق داده و صبورانه در انتظار بهترین زمان برای تبدیل این تهدیدات به فرصت و اقدام مؤثر برای پیشبرد اهداف اساسی خود مترصد می ماند. تقریباً تمامی پیشروی های اساسی جمهوری اسلامی در منطقه در قالب همین عقلانیت صورت پذیرفته است.
🔸در هفته های گذشته مجموعه از رویدادها رقم خورده است که نشان دهنده جلوه ای تازه از مقاومت تطبیقی در سیاست های جمهوری اسلامی است. در دوره جدید سیاسی در نسبت ایران و ایالات متحده که مهم ترین آن به حوادث مابعد از طوفان الاقصی بازمی گردد و طی آن مقاومت به رهبری ایران در رخدادی بی بدیل برای بیش از ۱۸ ماه، تهدیدات امنیتی - نظامی خود در مقابل امریکا و قلعه خاورمیانه ای آن یعنی اسرائیل را به صحنه ای کاملاً آتشین تبدیل نمود و در برابر آن هزینه هایی را هم متحمل شد. در این وضعیت ویژه اما در مواجهه با دعوت همراه با تهدید به مذاکره، به جای تشدید تنش و تقابل مستقیم و یا عقب نشینی غیراصولی ، ضمن پذیرش اصل مذاکره دوجانبه، تمامی پیش شرطها را نفی، گفتگوی مستقیم را طرد و بر ماهیت صرفاً هسته ای آن تحفظ نموده است، در عین حال آمادگی های وسیع نظامی خود را ابراز کرده و رجزخوانی های دائمی را توسط نیروهای مسلح در دستور قرار داده است. همگی این رفتارها را می توان در بستر همان سازگاری هوشمندانه و عقلانیت مقاومت تطبیقی قابل درک دانست و البته طبیعی است که این نوع رفتار به جهت وارونگی های ظاهری، همواره ابهامات متعددی را برای دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی پدید می آورد.
🔹ترامپ پس از ناکامی در پایان دادن به جنگ غزه و سامان دادن به بحران اوکراین، اینبار با لشگرکشی های هوایی و دریایی بی سابقه، بی محابا به تقابل با قدرتی آمده است که بیش از چهار دهه است با مجموعه ای از تدابیر خود را به حریفی غیرمغلوبه مبدّل کرده است. روندی که از شنبه برای ترامپ آغاز می شود از دو حال خارج نیست؛ یا از خواسته ها و پیش شرط های طمع ورزانه خود دست کشیده و وارد فضای جدی توافق می شود یا بر شروط خود می ایستد و دامنه مناقشه با ایران را بالا می برد که در هر دو صورت احتمال چالش برانگیز شدن وضعیت برای او با توجه درگیر بودنش در پرونده های دیگر بیش از همه احتمالات دیگر خواهد بود و این می تواند به دروازه ای برای ورود او به سومین ناکامی سیاسی در دوره جدیدش بدل شود.
————————————————————
(۱) و. آ . ریورا در کتاب نفوذ استراتژیک ایران؛ درباره مقاومت و فرهنگ مقاومت، مقاومت تطبیقی (Adaptive Resistance) و افزونگی طراحی شده (designed redundancy) را دو محرک اصلی در نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه برشمرده و به تحلیل ساختاری آن در داخل ایران می پردازد.
@afrazmahdi
💡چرا رفتار امریکا تغییر کرده است؟
✍️مهدی افراز
🔹فصل جدید مذاکرات هسته ای، به محملی برای ظهور تغییراتی در رفتار استکباری آمریکا تبدیل شده است. در ظاهر تحولات این گونه وانمود می شود که؛ هیات امریکایی در حال دور زدن اسرائیل است، ترامپ برخلاف خواست اولیه اش سیاق گفتگو را به شیوه غیرمستقیم پذیرفته، به درخواست ایران از رفیق راهبردی خود برای وساطت دست کشیده، استانداردهای ایران برای عدم فعالیت رسانه ای حین مذاکره را رعایت می کند، ادبیات و مناسبات برابر را مراعات می کند، مفاد گفتگوها هیچ مدخلیتی به موضوعات موشکی و منطقه ای ندارد و ... این رفتارسنجی و مقایسه آن با فصول قبلی مذاکرات، حکايت از وضعیتی دارد که آمریکای ترامپ را راغب به حصول یک توافق فوری ولو با قبول پیش شرط ها و خط قرمزهای ایران، به چشم می آورد.
🔸طبیعی است با پرسشی مواجه باشیم که آیا این تغییر رفتار واقعی است و حاکی از تغییر رویه در مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی است؟ اگر چنین باشد، ضروری است تا عاقله انقلابی در رویکردهای بدبینانه و مأیوسانه نسبت به رفع خصومت ها از طریق گفتگو تجدیدنظر داشته باشد و پیش بینی های خود منبعث از تجربیات گذشته را رها کرده و مبتنی بر واقعیات امروز از دست رفتن این فرصت تاریخی را تماشاگر نباشد. برای راستی آزمایی این تغییر، مناسب است تا سناریوهای احتمالی که برای فهم اراده امریکا وجود دارد مرور شود:
🔹سناریوی اول؛ امتیاز در رقابت داخلی
ترامپ پس از ناکامی های متوالی در تحقق وعده هایش به لحاظ داخلی در وضعیتی است که شدیدا به دستاوردی نیاز دارد تا پیش از انتخابات کنگره در برابر جریان رسمی قدرت و لایه عمیق حکمرانی امریکایی دست برتری داشته باشد. لذا تمام ملاحظات گذشته و پروتکل های تعاملی خود با ایران را رها کرده و صرفا برای حصول یک پیروزی سیاسی تلاش می کند. بر این اساس تغییر رفتار آمریکا موضعی بوده و در پی توافق احتمالی خبری از گشایش های اقتصادی برای ایران نخواهد بود.
🔸سناریوی دوم؛ دست خالی ترامپ
هژمونی منطقه ای آمریکا در دوره جدید افول محسوسی داشته است و تعمیق اختلافات با اتحادیه اروپا و تمایل کشورهای حاشیه خلیج فارس به حصول توافق موجب شده است تیم ترامپ برگ های زیادی برای فشار و بازی در برابر ایران در اختیار نداشته باشد. تحریم ها کارکرد سابق خود را از دست داده و برخلاف همه فشارها و تنبیه ها در ماه های اخیر عدد فروش نفت ایران تغییر محسوسی پیدا نکرده است. همه این شرایط موجب شده است تا آمریکا در موقعیت نباشد که بتواند از موضع استیلا وارد مذاکرات شود و لذا حاضر است ضمن جدی گرفتن روند توافق، در برابر شروط ایران متواضع باشد.
🔹سناریوی سوم؛ خروج ایران از اولویت
مساله اصلی ترامپ احیای قطبیت آمریکا در جهان، جبران کسری تجاری و منازعه خشن اقتصادی، تکنولوژیک و ژئوپلتیک با چین است و به همین جهت او به دنبال آرام کردن وضعیت تنش در خاورمیانه است تا با تجمیع ظرفیت های خود بر نزاع اصلی خود متمرکز شود. ایران در دوره کنونی آمریکا از اولویت سیاسی برخوردار نیست. همه تنش های سابق مابین ایران و آمریکا به صورت حل نشده صرفا برای مدتی فریز خواهد شد.
🔸سناریوی چهارم؛ ضلع سوم آشوب
آمریکا در حال نقش بازی کردن برای راغب کردن ایران به مذاکره، شرطی سازی ادراک عمومی، ایجاد تلاطم کاهشی در بازار ایران و سپس ایجاد تنش در روند نهایی توافق و متهم سازی رهبری انقلاب برای جلوگیری از حصول توافق است که زمینه اول برای آشوب داخلی را فراهم کند و در کنار دو ضلع دیگر یعنی نارضایتی های عمومی و حمله محدود نظامی و اقدام تروریستی اسرائیل بتواند پروژه بهم ریختگی و ثبات سیاسی جمهوری اسلامی را وارد مرحله بحرانی کند. لذا رفتارهای متفاوت این روزهای دیپلمات های امریکایی فریبی برای برساخت امید در مردان جمهوری اسلامی و ترغیب آنان به نادیده گرفتن کارشکنی های سابق است.
🔹سناریوی پنجم؛ مدیریت رفتار ایران
طوفان الاقصی و حوادث متعاقب آن، دینامیک منطقه ای ایران را به سختی به چشم آورد. نفوذ چندجانبه در کنار برون داد نظامی گسترده، وضعیت غیرقابل تحملی را برای آمریکا رقم زد. در اوضاع کنونی تقابل سخت و مستقیم با تهران منجر به افزایش وفاق داخلی و برهم زدن طراحی ها برای بحران های درونی ایران می شود لذا در این شرایط آمریکا به دنبال مهار ایران و مدیریت رفتار آن از طریق کشاندن او به زمین تعامل با خودش و گره زدن اراده ایرانیان به سرنوشت توافقاتی می باشد که قرار است متنی هسته ای اما فرامتنی منطقه ای و امنیتی - نظامی داشته باشد.
🔸مرور زمان از اراده واشنگتن پرده برخواهد داشت اما در شرایطی که نسبت به این انگیزه و اهداف تردیدهای جدی وجود دارد، ضرورت و عبرت تاریخی به ما می فهماند؛ ضمن استفاده از فرصت های احتمالی اما آمادگی های خود را برای مواجهه با بدبینانه ترین سناریوها در بالاترین سطح مهیّا نماییم.
@afrazmahdi
22.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡انقلابی گری های تاریخ سوز
🔸این ۱۰ دقیقه از معدود مواردی است که رهبر انقلاب، بُرش خود از بازخوانی دوران امامت را به آسیب شناسی رفتاری جریان نزدیک به امام یا همان حزب اللهی های اُمت اختصاص دادند.
🔹به زعم ایشان اشتباهاتی چون افشاگری، دهن لقی، بی صبری، تحلیل غلط از اوضاع، اعتراضات بیجا، خالی کردن میدان و ... در کنشگری سیاسی برخی اصحاب - که در یک کلمه می توان از آن ها به "انقلابی گری غیرمسئولانه و مبتدیانه" تعبیر کرد - واجد پیامدهای دشواری است که موجب شده است، مسیر تاریخ اساساً تغییر پیدا کند.
🔸جریان انقلابی در ایران در دوران گذار از نظم سابق به نظم جدید به سر می برد، نظم گذشته که در دهه ۷۰ پایه گذاری شد و خاستگاه اجتماعی، مراجع معرفتی، الگوی سیاست ورزی، چارچوب های نقش آفرینی میدانی، مناسک ارتباطی، هرم فضیلت مندی، مناسبات اخلاقی، نمادهای هویتی، اسطوره ها و نوستالژی های خاص خود را داشت، امروز در سیر تطور و تکامل خود به طور نسبتاً کاملی دگرگون شده و منتظر است تا در فُرم جدیدی تعیّن خود را بازیابی کند.
🔹تا آن زمان ما در دوران گذار به سر می بریم و یکی از اقتضائات وضعیت گذار بروز انقلابی گری های غیراستاندارد و مبتدیانه هم خواهد بود. باشد که هزینه های این دوران پیامدهای نامطلوبی را برای نهضت خمینیِ ایرانیان در پی نداشته باشد...
@afrazmahdi
💡آیا جامعه ایران کم حافظه است؟
✍️مهدی افراز
🔸پس از آغاز دور جدید مذکرات هسته ای با امریکا و عکس العمل های بازار به این گفتگوها، این تلّقی بر برخی زبان ها جاری شد که؛ "چقدر ملّت ایران کم حافظه است؟!" هنوز یک دهه هم از تجربه عبرت آموز او در برجام نگذشته است که با پیگیری لحظه به لحظه اخبارِ عمان، عمده فعالیت های سرمایه گذارانه خود در بازارهای تولیدی و زیرساختی را متوقف کرده و ضمن نوسان گیری های روزانه، با هیجان در انتظارِ گشایش های بزرگ اقتصادی ایران توسط تیم ترامپ است. معامله با همان طرفی که مشغول جدال بی رحمانه با نزدیک ترین دوستان و همسایگان دیرین خود است، چگونه می تواند امیدآفرین باشد؟! همان فردی که از راه نرسیده برنامه جامع اقدام مشترک را زیر پایش انداخت، چطور می تواند راهگشای معیشت و زندگی ما باشد؟!
🔹در هفته گذشته دو پیمایش ملّی توسط دو مرکز معتبر افکارسنجی با موضوع مذاکرات هسته ای صورت گرفته است. در نتایج هر دو کار، یک شبه تناقض در ذهن مردم ایران احساس می شود. بیش از ۵۰ درصد از پاسخ دهندگان در برابر این مضمون که؛ "آیا با ادامه یافتن مذاکرات فعلی موافقید؟" یا "برای پیشرفت اقتصادی کشور باید با امریکا به توافق برسیم؟" اعلام موافقت کرده اند ولی در عین حال همین جامعه آماری در پاسخ به این مضمون که؛ "در صورت حصول یک توافق، تا چه میزان امریکا به تعهداتش پایبند خواهد بود؟"، حدود ۶۰ درصد امیدی به پایبندی امریکا به مفاد توافق و در نتیجه اثر اقتصادی آن ندارند. جامعه به صورت تؤامان هم به مذاکرات امیدوار و هم نسبت به نتیجه آن ناامید است.
🔸حالا مجدد این سوال را مطرح می کنیم که "آیا تجربه ناموفّق و بینتیجه مذاکره با آمریکا در دهه نود شمسی، مایه عبرت تاریخی مردم ایران نشده است؟" در پاسخ به این پرسش مهم میتوان گفت هم آری و هم خیر! از یک سو مردم ایران در تجربه دهه نود به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا قابل اعتماد نیست و دیگر آن دلخوشیِ ابتدای دهه نود را به آمریکا ندارند؛ حتّی کارگزاران و فعّالان سیاسی علاقهمند به مذاکره با آمریکا، آن امیدواریها و دلخوشیهای سابق را به مذاکره با آمریکا ندارند، تا چه رسد به مردم. تجربه تحوّلات جهانی طی یک دهه اخیر و برخوردی که آمریکا با کشورهای همسو مانند اوکراین، کانادا و اروپا اتّخاذ کرده، برای مردم روشن ساخته است که با دلگرمی و امیداوری نمیتوان به استقبال مذاکره با آمریکا رفت. امّا چرا با وجود شکلگیری چنین عبرت تاریخی، هنوز مذاکره با آمریکا در جامعه ایران جذّاب است؟ علّت را باید در تبیین نشدن یا تبیین نارسا و نادرست گفتمان و ادبیات مقاومت جستجو کرد. مردم به مذاکره با آمریکا امیدی ندارند، اما هنوز اطمینان ندارند آن راه دیگر یعنی مقاومت، بتواند حل مسائل مالی و تولیدی کشور را در پی داشته باشد و در نتیجه به منادیان ایده مقاومت هم برای تحول اقتصادی کشور اعتماد ندارند.
🔹جریان انتقادی اگر بتواند روایتی از مقاومت ارائه دهد که هم دستاوردهای ایران در راه طی شده را و هم پیشرفت ایران در راه پیش رو را در افق مقاومت معنادار کند، گره ذهنی و روانی که مانع عبور کامل از گفتمان مذاکره است، مرتفع خواهد شد. جامعه ایران به لحاظ هویت تاریخی و ملّی، پذیرای تسلیم در برابر قدرتهای جهانی نیست و احساس عمومی جامعه ایران نسبت به مقاومت مثبت است؛ امّا در عین حال مبهم است که آیا میتوان با تکیه بر نظریه مقاومت، افزون بر صیانت از امنیت و استقلال کشور، مسیر پیشرفت و توسعه را هم دنبال کرد یا خیر.
🔸حال در این شرایط القای دلواپسی و تکرار دائمی بی فایده بودن و بی ثمر بودن روند توافق، بدون ارائه دادن آلترناتیو واقعی، محسوس و زنده، هیچ اثر پیش برنده ای برای جامعه ندارد. تداوم کنشگری سلبی و نقّادانه فارغ از افق گشایی با مسیرهای بدیل داخلی، جامعه را به انسداد خواهد کشاند و تصویر نامطلوبی از منتقدین، به عنوان مخالفانِ توسعه ایران و یا منتفعین از وضعیت تحریم، برای بدنه ای از جامعه خواهد ساخت.
🔹بر این اساس به نظر می رسد جامعه ما به قدر وُسع خود و به اندازه کافی از عبرت های مدرسه برجام آموخته و آن را در حافظه خود هم خوب حفظ کرده است اما آیا جریان انتقادی هم از سبک مراوده خود با افکار عمومی در دهه ۹۰ به اندازه کافی تجربه کسب کرده و تکاملی در رفتارهای خود ایجاد نموده است؟!
@afrazmahdi