🌷
#طنز_جبهه4⃣8⃣
💠دیگ تدارکات
🔸در ایامی که در
#چزابه بودیم، معمولا حواسمان به دو جانور بود. یکی
#گرازهای وحشی🐗 منطقه که همیشه در جاهای مرطوب و کثیف سکونت داشتن و دیگری هم
#مارهایی 🐍که در خشکی خیلی خطرناک می شدند.
🔹حمید هم که
#سنگرش🎪 در کنار سنگر ما بود و انبوه ریخت و پاش های تدارکاتی و تغذیه و. ..
🔸توصیه ما به ایشان
#تمیز نگهداشتن اطراف سنگر بود و جلوگیری از جمع شدن
#جانوران مختلف. ولی این کار با توجه به حجم کارها آسان نبود.
🔹یک روز بعد از
#ناهار که طبق معمول غذا توزیع شد و دیگ غذا که هنوز مقداری خورش
#قیمه 🍞در آن مانده بود در جلو راهرو ورودی سنگر گذاشته شد تا مصرف شود.
🔸حاج حمید هنوز درب سنگر مشغول کار بود که با
#حمله یک فروند گراز 🐗زبان نفهم مواجه شد که به دنبال ایشان افتاده بودند. آقا حمید که بشدت
#هول شده بود به درون سنگر فرار کرد🚶و ناخواسته با سر به درون دیگ غذای خود افتاد😂😂 و اسباب سربسر گذاشتن ما را تا آخر ماموریت فراهم کرد. خداییش با این کارهاش نفهمیدیم کی این
#ماموریت تمام شد.😂
از سلسله خاطرات من و حمید 😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh