اخلاق و عقاید؛ ضرورت لشکرهای سایبری جریان انقلابی
#تلنگر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
اصطلاح لشکر سایبری چند سالی است مدام شنیده میشود و منظور از آن ظاهرا جمعی از نیروهای انقلابی هستند که به صورت سازماندهی شده در فضای مجازی فعالیت دارند.
از حق نباید گذشت که اصل این حرکت بسیار پربرکت بوده و در مقابله با تهاجم سایبری دشمن، بسیار موفق عمل کرده است و از این جهت اصل این پدیده را میتوان یکی از ضرورتهای خللناپذیر دوران جدید دانست.
در کنار توجه به خدمات و مجاهدتهای شبانهروزی این عزیزان، گاه و بیگاه اشکالات و ایراداتی به چشم میآید که قابل اغماض نیست و با هیچ ملاکی نمیتوان آن اقدامات را در چارچوب انقلاب اسلامی به رسمیت شناخت!
راهاندازی #رسانههایسیاه، درگیری شدید و گسترده برخی از این لشکرها با همدیگر، حمله به مخالفان بدون لحاظ اخلاق و ادب، بیان مطالب اثبات نشده و...
اگر عدالتخواهان را هم یک لشکر مجزا در داخل جریان انقلابی بدانیم، حداقل ۴ لشکر سایبری بزرگ هماکنون مشغول فعالیت هستند که علیرغم خدمات و برکات شان، ایرادها و اشکالاتی متوجه کارهای آنان که با توجه به حجم اقدامات، این اشکالات ضریب پیدا میکند و کاملا به چشم میآید و اصلا زیبنده جریان انقلابی نیست.
اما چرا چنین شده و چه باید کرد؟!
واقعیت آن است که شکلگیری لشکرهای سایبری بنا به ضرورت و اقتضائات زمانی، با نوعی شتابزدگی همراه بوده و لذا نیروها و بعضا لیدرهای آن از حیث آشنایی و التزام به چارچوبهای فقهی، اخلاقی و عقیدتی، چندان تجهیز نشدهاند!
این نقیصه بسیار بزرگی است که لازم است در اسرع وقت تدارک شود وگرنه هر روز باید جریان انقلابی در این مسیر هزینه بدهد یا آنکه برای کنترل و مقابله با یک جریان یا لشکر رسانهای غیرملتزم به چهارچوبها، دوستان مجبور میشوند یک لشکر جدید ایجاد کنند یا به یم جریان مأموریت بدهند که با دیگری مقابله کند!
نتیجه این سوتدبیر هم معلوم است؛ جنگ سایبری داخلی!
و البته تجربه هم نشان داده که این درگیریها برنده هم ندارد؛ چنانکه در مورد خردهجریان موسوم به عدالتخواهی هم نتیجه نداد!
نکته اصلی و اساسی البته به آنجا بازمیگردد که برخی از این فعالان مجازی یاد میگیرند به جای آنکه با #حجتشرعی کار کنند، با #کد کار کنند!
این امر بچههای ناب و نازنین را به مرور به آدمآهنی تبدیل میکند و لشکرهای سایبری را به مرور به لشکر آدمآهنیها تبدیل میکند و آدمآهنیها گاه از کنترل ممکن است خارج شوند! اگر نگوییم اساسا تبدیل آدم به رباط، عقلانی نیست.
عملزدگی و عملگرایی نیز مزید بر علت شده است؛ محاسبات غلط نیروهای عملگرای جبهه انقلاب موجب میشود تذکرات و نصایح را ناشنیده بگیرند و اشکالات اساسی برخی عناصر را نادیده بگیرند و نتیجه آنکه خرابکاریهای آن عناصر فاسدالمسلک هم به پای کل جریان انقلابی نوشته میشود! به همین راحتی!
اینکه امثال امید دانا و فرید مدرسی و محمد مهاجری و محمد قوچانی و هدایتالله بهبودی و عبدالرضا داوری و حسین دهباشی، گاه و بیگاه در دل جریان اصولگرایی سر در میآورند، نتیجه همین عملگرایی غیرعقلایی است!
چه کسانی و با چه دیدگاهی به این عناصر #پروژه میسپارند؟!
وقتی پروژه سپرده میشود، بالاجبار باید هم از اقدامات شان دفاع کنند و هم از #خودی بودن آنها(لا اقل در آن مقطع همکاری)!
بله این منطقی است که گاهی از ظرفیت مخالفان و عناصر بدسابقه نیز استفاده شود اما با کدام الگو؟ توسط چه کسی؟ در چه محدودهای؟
حاج قاسم سلیمانی که الگوی خیلی در این زمینه بود؛ با حفظ حریمهای عقیدتی و اخلاقی و مرزبندی شفاف سیاسی، افراد مختلف را به خدمت میگرفت و البته اجازه نمیداد آنها او را به بازی بگیرند یا محاسبات غلط القا کنند، یا نیروهای ناب جبهه انقلاب را با انگ و برچسب و طعنه، از میدان بیرون کنند یا آنکه بالانشین و پرچمدار باشند!
این چالش البته امر جدیدی نیست؛ در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی نیز در جریان مبارز طرفدار امام، با دو طیف مواجه بودیم؛ طیفی معتقد بود با همه باید کار کرد؛ از جریانهای غیرانقلابی مانند دارالتبلیغ تا جریانهای انقلابینمای التقاطی مثل مجاهدین خلق تا انقلابیهای الحادی مانند تودهایها و کمونیستها!
در قم مرحوم علامه مصباح یزدی دقیقا به دلیل صیانت از چارچوبهای عقیدتی و سیاسی بود که از #نشریهبعثت (که برخی کارگزاران آن به جریان دارالتبلیغ شریعتمداری وابسته بودند) جدا شد و #انتقام را راه انداخت!
در نجف هم پرچمدار مرزبندیهای سیاسی و عقیدتی مرحوم آیتالله شهید آقا مصطفی خمینی بود.
این دو عزیز البته به جرم آنکه بر #سیاستورزیمومنانه و حرکت در چارچوبهای فقهی و عقیدتی اصرار داشتند، در قم و نجف مظلوم واقع شدند!
پیشنهاد مشخص آنکه #آسیبشناسیفعالیتهایفضایمجازی، #فقه_و_اخلاقفضایمجازی و #مبانی_فکری_معرفتی را جدی بگیریم.
@rozaneebefarda
ماجرای مذاکره در جمهوری اسلامی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
مذاکره به معنای مصطلح آن در فضای عمومی رابط بینالملل با بده بستان قرین است اما در فرهنگ غرب استعماری به معنای وادار کردن طرف مقابل به #تسلیم و #سازش و در واقع فتح کشورها و تسخیر منابع و منافع ملتها بدون شلیک گلوله تفسیر میشود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی غرب وحشی، همزمان با برنامهریزی همه جانبه برای مقابله سخت [تحمیل جنگ و کودتا و فتنه و ترور و...] و همزمان با تهاجم فرهنگی برای تغییر باورها و استخدام ذهنها و قلبها، تلاش گستردهای در میدان دیپلماسی در پیش گرفت تا بلکه بتواند با کمترین هزینه بیشترین دستاوردها را تحصیل کند.
در داخل کشور نیز از ابتدای پیروزی عدهای در همین فضا سیر میکردند و خط سازش و تسلیم را دنبال میکردند.
روزگاری دولت موقت پرچمدار این فضای سیاسی بود. آنهم در آن فضای حماسی و انقلابی سال ۵۸.
بعدها که تشت رسوایی دولت موقت به زمین افتاد عدهای از نیروهای سیاسی در لباس #خودی و برخی معممین، همان شعار و مسیر غلط دولت موقت را در پیش گرفتند و به زعم خود گمان کردند میتوانند از این راه کاری پیش ببرند.
در چند مرحله آمریکاییها سر دولتمردان ما کلاه گذاشتند. مذاکرات لبنان نمونه بارز آن بود که آقای هاشمی در مقابل آمریکاییها دست بسته و متحیر ماند.
در ماجرای مک فارلین نیز رسوایی به بار آمد. امام همزمان با دشمن آمریکایی، به عناصر داخلی طراح و مجری مذاکرات مخفیانه با آمریکاییها، سیلی محکمی زد و آقای هاشمی وادار شد خودش برود علیه مذاکراتی که قبلا خودش در طراحیاش شریک بود، #افشاگری کند!
این یعنی درس و عبرت تاریخی برای آنها که #مسیر_موازی با نظر و منویات ولایت را راه نجات میپنداشتند!
متأسفانه در این مذاکرات آقا محسن هم با آقای هاشمی همراه شده بود و در جریان مذاکراتی همراهی داشت که امام از آن بیاطلاع بود! و بعدا معلوم شد با اساس آن مخالف است!
البته حساب او حتما از سیاسیون جدا بود و هست و ای بسا ضرورتهای جنگ و وعدههای کاذب عناصر سیاسی پای او را به ماجرا باز کرده بود اما بالاخره او هم یک پای ماجرای مذاکرات شده بود!
در بحث پذیرش قطعنامه هم که محاسبات کارگزاران با محاسبات امام و تصریحات امام تفاوت و تعارض داشت و البته امام نهایتا بخاطر #اجماع_کارگزاران_سیاسی، جام زهر را سر کشیدند.
در دوران رهبری آقا نیز #سودای_مذاکره_با_آمریکا و حتی #مذاکره_مستقیم، بارها و بارها مطرح شد و وقیحانهترین شکل آن در مجلس ششم بود که جام زهر به ایشان تعارف شد!
بعدا هم این فضا ادامه یافت و به #برجام نا فرجام و خسارتبار انجامید! که امروز مایه عبرت و از عوامل اصلی عقبماندگیهای اقتصادی دهه نود است.
حالا امریکا دوباره دام مذاکره را پهن کرده و اینبار در زیر سایه تهدید مستقیم از مذاکره مستقیم و #لیبیشدن ایران سخن میگوید!
در داخل هم عدهای #دستپاچه و #عجولانه و از روی استیصال به این فضا گرایش دارند و البته مذاکراتی در حالهای از ابهام در حال انجام است...
حتما این تجربه هم شکست خواهد خورد و نتیجه ندارد و البته اگر برای زمان خریدن هم طراحی شده باشد، در مقابل ذهنیت منفی جبهه جهانی مقاومت در مورد ایران مقاوم، هیچ به حساب میآید.
مذاکره با آمریکا هیچ وقت شرافتمندانه و عاقلانه نبوده و نیست؛ و با این وجود همیشه عدهای بوده و هستند که حامی دوآتشه مذاکره باشند!
حزبالله عزیز با وجود نعمت ولایت نباید نگرانی به خود راه بدهد.
فقط گوش به فرمان و آماده میدان باید بود و البته باید مراقب باشیم ویروس ترس و تردید توسط #مرجفون و #خط_نفوذ و #خطسازش به جان جامعه رخنه نکند که اگر چنین شود، تکرار تجارب تلخ تاریخی هیچ بعید نیست.
@rozaneebefarda