eitaa logo
روزنه
6.4هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
264 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع از مرجعیت به گروه خون شما نمی‌خورد! حسین شریعتمداری [صفحه ۱ از۲] ۱-«عملیات فریب» همانگونه که از اسمش پیداست به عملیاتی گفته می‌شود که هدف اصلی آن با آنچه به ظاهر اعلام شده و یا نشان داده می‌شود، متفاوت است.عملیات فریب منحصر به جنگ سخت و آوردگاه نظامی نیست بلکه کاربرد آن در جنگ نرم بارها بیشتر و گسترده‌تر از جنگ سخت است.در این وجیزه اما، برای مثال به نمونه‌ای از عملیات فریب در عرصه نظامی اشاره داریم. فرض کنید که دشمن قصد حمله به یکی از نقاط حساس و استراتژیک جبهه خودی را دارد و برای فریب نیروهای خودی و دور کردن ذهن آنها از فلان نقطه حساس و استراتژیک به نقطه‌ای حمله می‌کند که هدف اصلی نیست!در این حالت، اگر نیروهای خودی از اهمیت فلان نقطه استراتژیک غافل باشند و از مقایسه بین نقطه مورد حمله دشمن و فلان نقطه حساس ارزیابی دقیقی نداشته باشند، این احتمال وجود دارد که حساسیت خود را از نقطه استراتژیک دور ساخته و عملیات فریب را واقعی تلقی کنند و همه توان خود را برای خنثی کردن آن به کار گیرند.حالا تصور کنید که دشمن دست به یک عملیات فریب زده و شما به مقابله برخاسته و در حال تعقیب دشمن هستید. همین جا صبر کنید و از بالا به صحنه نگاه کنید!تصور شما این است که حمله را دفع کرده و درحال تعقیب دشمن هستید!ولی این سکه روی دیگری نیز دارد و آن، اینکه دشمن شما را فریب داده و به دنبال خود کشانده و از هدف اصلی دور کرده است! ۲- این روزها، سخنان حضرت دردیدار آقای قالیباف با ایشان به موضوعی پُر تنش تبدیل شده است.آیت‌الله صافی در این دیدار فرموده بودند «توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم. اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید... امروز یکی از راه‌های اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد». درپی انتشار این خبر، یک جریان سیاسی بدنام که سابقه‌ای سیاه در مقابله با مرجعیت و برخی از مبانی اسلام و انقلاب دارد به گونه‌ای هماهنگ با رسانه‌های غربی و عبری و عربی، ضمن تقدیر از حضرت آیت‌الله صافی(که از جانب آنها باورکردنی نبوده و نیست) اعلام کردند که نظر ایشان برقراری ارتباط با آمریکا(و حتی اسرائیل) است! بدیهی است که این اتهام با مواضع و عملکرد ایشان فاصله‌ای پر ناشدنی دارد مخصوصاً آنکه حضرت آیت‌الله‌صافی در سخنانی که از ایشان نقل شده نیز بر حفظ منافع کشور، عقلانیت، عزت و تعامل سازنده تاکید داشته‌اند.آیت‌الله‌صافی به خوبی می‌دانند که ساز مخالفت با جمهوری اسلامی ایران از جانب دشمنان تابلو‌دار اسلام و انقلاب کوک شده و با کینه‌توزی و باج‌خواهی ادامه یافته است.دشمنان ایران اسلامی بارها به صراحت اعلام کرده‌اند که تنها در صورت تسلیم کامل و تمام عیار ایران اسلامی و تحویل کشور به آنان از دشمنی با ایران اسلامی دست برمی‌دارند.از این‌روی، به یقین می‌توان گفت حضرت آیت‌الله‌صافی که عمری را در خدمت به اسلام گذرانده‌اند هرگز نمی‌توانند با تسلیم کشور به دشمنان اسلام و مردم مسلمان این مرز و بوم موافق باشند و بی‌تردید نه فقط قهر، بلکه دشمنی و خصومت ایران با دشمنان یاد شده را ضروری می‌دانند. ۳- ایران در سیاست خارجی خود از رابطه با آمریکا که صدها نمونه از قتل و غارت و خونریزی و توطئه علیه ایران را در کارنامه خود دارد، پرهیز کرده و می‌کند و نابودی و محو رژیم جعلی، کودک‌کش و جنایتکار صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان را، ضروری می‌داند. بدیهی است که حضرت آیت‌الله صافی با این دو فقره از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز کمترین مخالفتی ندارند. و اما از سوی دیگر، سیاست خارجی ایران نسبت به سایر کشورهای جهان تابع قوانین و روال تعریف شده بین‌المللی است و مانند هر کشور دیگری در برخی از موارد تحفظ‌های خاص خود را دارد. این بخش از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم نمی‌تواند با دیدگاه حضرت آیت‌الله‌صافی‌گلپایگانی منافاتی داشته باشد. تا اینجای ماجرا هیچ نمونه‌ای را نمی‌توان یافت که با روال شرعی، قانونی و منطقی ناسازگار بوده و باعث نگرانی حضرت آیت‌الله صافی شده باشد. پس ماجرا چیست و از کجا شروع شد؟! ۴- شبکه عنکبوتی دشمن که متاسفانه رشته‌های درهم تنیده‌ای در داخل کشور دارد و کسانی که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل» یاد می‌کرد مدیریت داخلی این شبکه را برعهده ‌دارند بلافاصله بعد از اظهارات آیت‌الله صافی دست به کار شده و سخنان ایشان را اعتراض به قطع رابطه با آمریکا و بعضاً کنار گذاشتن مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی قلمداد کردند! یعنی آرزوهای برزمین مانده خود و دنباله‌های داخلی خویش را به حضرت آیت‌الله صافی نسبت دادند! @rozaneebefarda
بی‌توجهی به توصیه پیرامون آیا توصیه ایشان به هاشمی به خاطر گرایش او و همفکرانش(به محوریت ) به بود؟ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۶ چنین می‌نویسد: به ملاقات آیت‌الله [سیدمحمدرضا] گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. 25 روز آنجا بوده‌اند. خودشان گفتند تشخیص اطباء این بوده که سرطان نیست. سنگ در کیسه [صفرا] تولید شده. سن زیادشان اجازه عمل نمی‌دهد و [سنگ را] خورد هم نمی شود کرد. ممکن است وارد خون شود. به ناچار با دارو آن را تحت کنترل می‌گیرند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند. معتقدند مسلمین جهان، فقط خواستار هستند و از برداشت‌های نواندیشانه پرهیز دارند و نتیجه سفر را راسخ تر شدن در همان خط فکری می‌گرفتند و ما را توصیه به آن می‌کردند؛ مخصوصاً آقای [لطف‌الله] صافی [گلپایگانی]. نخواستم در این بحث درگیر شوم. ▫️کتاب «دفاع و سیاست»، خاطره روز شنبه 9 خرداد 1366 | 2 شوال 1407 | 30 می 1987 🔶حاشیه روزنه کارگزاران و سیاست‌مدارانی که پایه فکری آنان است اساسا در عرصه فهم و تحقق دین، هیچ نسبت روشنی با جریان فقهی اصیل حوزوی ندارند و اگر در برخی بزنگاه‌ها جانب مراجع را می‌گیرند، اغلب ریشه در منافع سیاسی دارد! اساسا حذف جریان اصیل حوزه از برخی عرصه‌ها و مناسبات حکمرانی توسط همین جریان سیاسی رقم خورده است. امام خمینی همواره بر روش تأکید داشتند و نظر به تحرکات فقهی برخی طیف‌های روشنفکرزده در حوزه، در اواخر عمر شریف خود با دیگر بر جایگاه و اهمیت آن صحه گذاردند و امروز در نزاع (عرف‌زده) و ، مبنای امام خمینی برای بدنه حوزه و جریان انقلابی فصل الخطاب است و این مسئله موجب شده جریان اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها که اغلب به فقه نگاه ابزاری دارند، به شدت عصبانی شوند و با تولید حاشیه برای ایجاد انشقاق بین جریان اصیل و سنتی حوزه با حاکمیت دینی، عصیان کنند! به لطف خدا بدنه حوزه و جریان انقلابی بیدار است و تیرهای توطئه افتراق‌طلبان به سنگ می‌خورد! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
روزنه
تفسیر مغرضانه از مواضع ناصحانه مرجعیت! #ویژه/مهم اخیرا فردی معمم به نام #سروش_محلاتی در سخنانی س
؛ از تفسیر مغرضانه از بیانات تا تئوریزه کردن و نقدِ نخست [صفحه ۱ از ۲] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای سروش محلاتی در روز 11 آبان 1400، اقدام به ارائه تفسیری سست و گزینشی از آیات و روایات پرداخته، تلاش کرد برداشت‌های سیاست‌زده خود از منابع دینی را به آیت‌الله صافی نیز نسبت دهد! سخنانی که بیش از پیش مصداق تفسیر به رأی آیات قرآن کریم گشت. وی مدت‌هاست در کنار دیدگاه‌های علمای دین، با طرح برخی مطالب شبه‌علمی برای رسانه‌های غربگرا و تسلیم‌طلب، خوراک تهیه می‌کند! عرضه برداشت‌های ناصواب سروش محلاتی به روایات شریفه و تفاسیر معتبر قرآن کریم، سست بودن مدعاهای شبه‌دینی وی را اثبات خواهد کرد. در یادداشت ذیل به برخی تناقض‌ها و برداشت‏های ناروای او از منابع دینی اشاره می‌گردد. جنابِ محلاتی، در سخنان اخیر خود رسما و صریحا خواستار پذیرش سلطه و ولایت کفار شده و علت آن را ترس از دشمن و در مضیقه قرار گرفتن مردم (و لو در آینده) دانسته است! عجیب آنکه او سخنان مرجع معظم آیت‌الله العظمی صافی را نیز حمل بر همان برداشت‏های ناروای خویش کرده است! لیبرال‌های داخلی (اعم از اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها) که از سال‌های گذشته با عنوان شناخته می‌شوند، مدتی است ملاحظات را کنار گذاشته، ترسو بودن خود را منشأ تئوری‌بافی قرار داده‌اند! رویه‌ای که اکنون امتداد آن به حوزه علمیه قم نیز کشیده شده است. اینان از دشمن و تصمیم خود را گرفته‌اند تا شوند و برای رسیدن به این هدف به آب و آتش می‌زنند. این قبیل سخنان نشانه آن است که شاید برخی آقایان تصمیم گرفته‌اند در لفافه سخن گفتن و تمسک به (بخوانید دورویی رسانه‌ای) را کنار گذارده و ما فی الضمیر خود را بی‌پرده عیان کنند. غافل از آنکه مردم هوشمند و متدین ایران با شناخت عمیق نسبت به معارف دینی، در تشخیص سره از ناسره عاجز نیستند. 🔹سروش محلاتی گفت: «اگر ولایت کافر را نپذیریم ممکن است به حرج بیفتیم. اینجا باید چه کرد؟ حمایت از مظلوم وظیفه است و شرع هم گفته است. باید از مظلومی که در جامعه ما نیست هم حمایت کرد اما این سیاست ممکن است برای مردم مسمان خودمان مشکل ایجاد کند.. نباید تحت ولایت کفار رفت، به تعبیر امروزی سلطه آنها را نباید پذیرفت. ولی از عجائب این است که همین دستور بلافاصله یک استثنا خورده است. می گوید مگر اینکه از آنها نگران باشید. تقیه اینجا به معنای خوف است و به معنای تقیه مطرح نیست. این تقیه مربوط به خوفی است که مسلمانان درباره عدم پذیرش ولایت کفار دارند. مربوط به ضرر بالفعل نیست.. در قرآن نسبت به دو موضوع حساسیت وجود دارد، یکی قبول ولایت کفار است. در عین حال در همین موضوع شدید بلافاصله مساله خوف مطرح می شود. اگر خوف و ترس است که ضرر و آسیبی به شما وارد می شود منع برداشته می شود.. پذیرش ولایت کفار سقف رابطه با آنها است. خدا گفته نباید سلطه کفار را پذیرفت، این سقف در رابطه با کفار است. اینجا را باز خدا استثناء می زند» 🔹ولایت در قرآن کریم🔹 رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌های ماه رمضان سال 53، بحثی بسیار جالب و خواندنی پیرامون ولایت قرآنی دارند که در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» منتشر شده است. ولایت در قرآن به معنای صرف محبت داشتن نیست. معنای ولایت به بیان مقام معظم رهبری که به آیات متعدد قرآن مستند شده است، آن است که: ولایت به معنای به همپیوستگی و هم جبهگی داخلی میان اهل ایمان (گرد حاکم مشروع) و نفی وابستگی و دنباله رو بودن و عدم استقلال و هضم شدن نسبت به قدرتهای خارجی است. تنها در این صورت است که رشد و پیشرفت حقیقی حاصل شده، از هرز رفتن استعدادها جلوگیری شده و همه ظرفیت‌ها شکوفا می‌گردد. محلاتی تلاش کرده، راهی برای کنار زدن این حقیقت قرآنی بیاید و پذیرش ولایت و سلطه کفار را تئوریزه کند و در واقع جامعه اسلامی را به سوی پذیرش طاغوت بکشاند! او مدعی شده با تسلیم و زیر پرچم ولایت کفار رفتن، مضیقه‌ها و حرج‌های اقتصادی برطرف خواهد شد! البته او بدون ذکر دلیل، یک استثنا هم می‌زند: تنها در صورتی باید حرج و سختی را تحمل کرد که ببینیم شخصی آمده که می‌خواهد کعبه و قرآن را ویران کند و اصل دین را نابود سازد! این یعنی اگر بسیاری از احکام الهی بر باد رود، مانعی ندارد و نیازی نیست مردم مسلمان خود را به زحمت بیندازند! البته این افراد مدعی، هیچ گاه پاسخ نمی‌دهند چرا قرابت کشورهایی مثل مکزیک، مصر و... با آمریکا باعث نشده مشکلات آنان حل شود؟ آیا اوضاع مصر از ایران بهتر است؟ چرا فقر در این کشورها بيداد مي‌كند؟ یا کشورهای متعدد دیگر که بعضا دارای ثروت‌های طبیعی نیز هستند، اما به دلیل بی‌کفایتی کارگزاران، به انحطاط کشیده شده‌اند! @rozaneebefarda 👇
؛ از تفسیر مغرضانه از بیانات تا تئوریزه کردن و نقدِ نخست [صفحه ۲ از ۲] 🔹تمسک محلاتی به قاعده لاحرج و نقد آن🔹 قاعده نفی عسر و حرج که به‌ عنوان‌ مستمسک اصلی مدعاهای محلاتی واقع شده، به این معنا است که در دین اسلام به عنوان دینی سهل و دارای گشایش، احکامی که موجب تنگنا و عسر و حرج در زندگی انسان‌ها شوند، قرار داده نشده است. اما سوال این‌جاست که آیا این قاعده شامل همه ادله شرعی که اموری را واجب یا حرام دانسته‌اند، می‌شود؟ برای روشن شدن موضوع، مثالی که در برخی کتب ذکر شده را بیان می‌کنیم. در بیشتر گناهان کبیره، افرادی هستند که ای بسا ترک این گناهان برای‌شان حرجی است، آیا فقیهی وجود دارد که به برداشته شدن حرمت این موارد فتوا بدهد؟ از قضا یکی از اشکالات -البته غیر وارد- به این قاعده که در برخی کتب قواعد فقهی ذکر شده، همین است که این قاعده دارای تخصیص‌های فراوانی است. مثلا قطعا جهاد همیشه دارای سختی است، آیا این قاعده آن را یک سره تعطیل می‌کند؟ به همین جهت وجوب جهاد از این قاعده خارج دانسته شده است، یا حرمت فرار از جنگ یا وجوب تسلیم نفس برای اجرای حدّ و قصاص و... خارج از این قاعده است، با این که حرجی هستند. هیچ فقیهی ملتزم نیست که لزوما هرجایی که تکلیف موجب حرج بود، با این قاعده رفع می‌شود بلکه کاربست این قاعده، خود ضوابطی دارد. برخی علمای معاصر برآن‌اند که الزام به اموری که عقلائی هستند از ابتدا مشمول این قاعده نیست تا بخواهد با آن رفع شود، بلکه اموری که حفظ نظام و مصالحی بر الزام آن‌ها وجود دارد، قابل رفع کردن نیستند، چرا که این بر خلاف عقلائی بودن آن‌هاست. (ر.ک: ایروانی، القواعد الفقهیه، ج1، ص177) مرحوم بجنوردی تصریح می‌کند فقها به عموم این قاعده، معتقد نیستند و سرّ آن را در این نکته می‌داند که رفع حکم حرجی در همه موارد، خلاف لطف و امتنانی است که پایه و مبنای شکل‌گیری قاعده رفع حرج بوده است. اگر پدری که کمال عطوفت و مهربانی بر فرزند خود دارد، به او دستور دهد تا کارهایی که به مصلحت اوست را انجام دهد و سراغ کارهایی که مفسده دارد نرود، سپس به او بگوید اگر تکالیفی که به تو کردم، باعث شد در سختی و مضیقه قرار بگیری، آن‌ها را از عهده تو برداشتم و ما بدانیم پدر این جمله گشایش‌بخش را به خاطر مهربانی و رحمت به فرزند خود گفته است، آیا از این جمله می‌فهمیم که پدر همه محدودیت‌ها را برداشته؟ آیا به فرزند رخصت داده هر آنچه مفسده‌ای عظیم دارد را انجام دهد و می‌تواند هر مصلحت الزامی عظیمی را ترک کند؟ هرگز و هرگز: «فهل نفهم منه أنّه رخصة في كلّ ما فيه مفسدة عظيمة، أو ترك كلّ ما فيه مصلحة ملزمة عظيمة؟! كلّا، ثمَّ كلّا.»(القواعد الفقهية، ج‌1، ص 264) ایشان در ادامه ضمن بیان مثال‌های متعدد که ذیل قاعده رفع حرج قرار نمی‌گیرند، مثل فرار از میدان جنگ و قمار و معامله ربوی و... و چه مفسده‌ای عظیم‌تر از به تعبیر جناب محلاتی: زیر سلطه دشمن کافر رفتن؟ از مومنان گسستن و به جبهه کفار پیوستن که به گفته علامه طباطبایی موجب نابودی تدریجی ایمان خواهد شد و یک جامعه با اهداف مشخص ایمانی و رو به سعادت را، از هم خواهد پاشید. (المیزان، ج3، ص175، ذیل آیه مبارکه 28 آل عمران) اموری که امثال سروش محلاتی به راحتی آن را مصداق قاعده لاحرج قرار می‌دهند و مجاز اعلام می‌کنند! محلاتی تصریح می‌کند: «خدا می‌گوید ما در دین حرج قرار ندادیم. نگفته فقط در عبادات حرج نیست. بلکه از اول دین تا آخر دین حرج ندارد.. ما یک قلمرویی خارج از این قاعده لاحرج نداریم.. (قرآن می‌گوید) حق جهاد را به جا بیاورید. بعد می‌گوید در دین حرج نیست..» این یعنی هرآنچه در دین است با حرج برداشته می‌شود، به همین راحتی و کلیت! آیا این ادعا با کلمات فقها سازگار است؟ محلاتی در ابتدای بحث می‌پرسد "آیا قاعده لاحرج شامل همه احکام، حتی امور سیاسی و اجتماعی هم می‌شود؟ این نکته معمولا در بحث‌های قاعده لاحرج بحث نشده ولی در زمان ما باید بحث شود." با توجه به آن‌چه گذشت روشن شد عدم عمومیت این قاعده در کتب فقها مطرح و تبیین شده است و تمسک شاذ و غیرضابطه‌مند سروش محلاتی به قاعده لاحرج برای ارائه برداشت‌های جهت‌دار از منابع دینی، وجهی ندارد. 🔘یادداشت مرتبط: 👇 https://eitaa.com/rozaneebefarda/10054 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
ردیّه بر تفسیر از آیه ۷۸ سوره حج! برگی از گسل‌های فکری و تناقض‌های درونی ! || قابل تأمل @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹اخیرا یک به نام سروش محلاتی /از ارکانِ اربعه حلقه مطبوعاتی روزی‌نامه جمهوری اسلامی و ایضا از مریدانِ دوآتشه هاشمی رفسنجانی/ در سخنانی جنجالی و عجیب، علنا به تئوری‌بافی در جهت پذیرش و پرداخت و احیانا برای رسیدن به اغراضِ سیاسی جریان سیاسی ورشکسته خود، به مصادره و تفسیر به رأی ناروا از بیانات ناصحانه پرداخت! که البته این قبیل تحریفات، در سایه سکوت معنادار دفتر معظم له، جز ضربه به دیدگاه‌های ولایت‌مدارانه و کفرستیزانه و کارنامه انقلابی آن مرجع عالی‌مقام نتیجه‌ای دربر ندارد و ممکن است موجبات سوءبرداشت‌های برخی جریان‌های ناآشنا به پیشینه و مبانی معظم له را فراهم سازد. ▫️و از این زننده‌تر آنکه او همچون گذشته به تحریف آرای بزرگان بسنده نکرد و برای القای ذهنیات سیاست‌زده خویش، به تفسیرهای بی‌مبنا و سطحی از آیات قرآن و سیره نبوی متوسل شد! 🔹 محلاتی در بخشی از سخنان اخیر خود تفسیری مخدوش از آیه ۷۸ سوره حج ارائه کرده، تلاش می‌کند، تسلیم شدن در برابر سلطه کفار را به خیال خام خود تئوریزه کرده و را به مسئله جهاد و مقاومت در برابر دشمنان پیوند بزند و برای گفتمان ترس و هراس و تسلیم‌طلبی و سازشکاری، دلیل قرآنی و فقهی بتراشد! 🔹محلاتی یکی از مریدان فکری و سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی و از مروجان محسوب می‌شود، که علاوه بر سخنرانی‌ها و مقالات آکنده از اغراق در تجلیل از هاشمی، کتاب «آیت درایت» را با ادبیاتی تملق‌آمیز و در تأیید و ترویج کارنامه و افکار هاشمی نگاشته است. 🔹تفسیرِ محلاتی از این آیه نه تنها با اتفاق‌نظر مفسران و فقهای بزرگ شیعه بر خارج بودن موضوعی مسئله جهاد از قاعده لاحرج منافات دارد، بلکه با کتاب نیز که منتسب به مرادِ فکری او (هاشمی رفسنجانی) است، دارد. جالب‌تر اینکه سروش محلاتی قبلا با همان ادبیات غلوآمیز خود به ستایش از تفسیر راهنما پرداخته، چنین می گوید: 👇 «وقتی شما این تفسیر [راهنما] را با تفاسیر دیگر مقایسه می کنید. یکی از ویژگی هایش، این است که قرآن را از آن تنگناهایی که برخی از مفسرین در فهم و تفسیر آیات قرار دادند و شخص را در هنگام مطالعه با مشکل مواجه می کنند آزاد می‌کند. آیت الله هاشمی، یک بیان روشن و ساده از آیات قرآن ارائه می کند. البته سادگی را با سطحی بودن نباید اشتباه کرد. برای نمونه، افرادی مفاهیم قرآن را ساده اما سطحی ارائه می کنند. وی سادگی را توام با دقت و توجه به ظرافت های آیات قرآنی مطرح می کرد. اینکه ما چرا در اصل دین و شریعت دچار مشکل می شویم؟»(سایت جماران، ۱۳۹۶/۱۰/۲۰) 🔹در تفسیر راهنما، در ذیل آیه ۷۸ سوره حج تفسیری معارض با برداشت سطحی محلاتی آمده که دقیقا نشان می‌دهد که تفسیر محلاتی از آیه مزبور تا چه اندازه دور از آبادی است و حتی با برداشت‌های قرآنی آقای هاشمی نیز سازگاری ندارد!!! 🔹تفسیر هاشمی رفسنجانی از آیه ۷۸ سوره حج را در ذیل بخوانید و خودتان قضاوت کنید: 👇 «جمله‌های «هو اجتباکم» و « و ما جعل علیکم فی الدین من حرج» ظاهرا تعلیل برای جمله‌ی «وجاهدوا فی الله حق جهاده» است؛ یعنی، بدان جهت که شریعت اسلام، شریعتی سهل و آسان و پیراسته از هرگونه عسر و حرج است، پس باید در راه عمل به آن نهایت کوشش را نمود و در راه حفظ آن، تمام توان خود را به کار بست و از ایثار جان و مال در پاسداری از آن دریغ نکرد. لازمه این معنا این است که حکم جهاد همه جانبه - که قطعا عسر و حرج آفرین است - از قانون نفی حرج بیرون باشد.» تفسیر راهنما، ج ۱۱، ص ۵۰۰ ▫️تناقضات آشکار در آثار و مواضعِ مروجانِ حوزویِ سابقه‌ی تاریخی دارد و آنان هیچ‌گاه پاسخگوی تناقض‌گویی‌ها و تذبذب‌های فکری و سیاسی خود نبوده‌اند و متأسفانه بیشتر به دنبال تفسیرهای عوام‌پسند و ژورنالیستی از منابع دینی و سخنان بزرگان دین هستند که امری ناپسند و غیرقابل پذیرش است. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از روزنه
بی‌توجهی به توصیه پیرامون آیا توصیه ایشان به هاشمی به خاطر گرایش او و همفکرانش(به محوریت ) به بود؟ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۶ چنین می‌نویسد: به ملاقات آیت‌الله [سیدمحمدرضا] گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. 25 روز آنجا بوده‌اند. خودشان گفتند تشخیص اطباء این بوده که سرطان نیست. سنگ در کیسه [صفرا] تولید شده. سن زیادشان اجازه عمل نمی‌دهد و [سنگ را] خورد هم نمی شود کرد. ممکن است وارد خون شود. به ناچار با دارو آن را تحت کنترل می‌گیرند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند. معتقدند مسلمین جهان، فقط خواستار هستند و از برداشت‌های نواندیشانه پرهیز دارند و نتیجه سفر را راسخ تر شدن در همان خط فکری می‌گرفتند و ما را توصیه به آن می‌کردند؛ مخصوصاً آقای [لطف‌الله] صافی [گلپایگانی]. نخواستم در این بحث درگیر شوم. ▫️کتاب «دفاع و سیاست»، خاطره روز شنبه 9 خرداد 1366 | 2 شوال 1407 | 30 می 1987 🔶حاشیه روزنه کارگزاران و سیاست‌مدارانی که پایه فکری آنان است اساسا در عرصه فهم و تحقق دین، هیچ نسبت روشنی با جریان فقهی اصیل حوزوی ندارند و اگر در برخی بزنگاه‌ها جانب مراجع را می‌گیرند، اغلب ریشه در منافع سیاسی دارد! اساسا حذف جریان اصیل حوزه از برخی عرصه‌ها و مناسبات حکمرانی توسط همین جریان سیاسی رقم خورده است. امام خمینی همواره بر روش تأکید داشتند و نظر به تحرکات فقهی برخی طیف‌های روشنفکرزده در حوزه، در اواخر عمر شریف خود با دیگر بر جایگاه و اهمیت آن صحه گذاردند و امروز در نزاع (عرف‌زده) و ، مبنای امام خمینی برای بدنه حوزه و جریان انقلابی فصل الخطاب است و این مسئله موجب شده جریان اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها که اغلب به فقه نگاه ابزاری دارند، به شدت عصبانی شوند و با تولید حاشیه برای ایجاد انشقاق بین جریان اصیل و سنتی حوزه با حاکمیت دینی، عصیان کنند! به لطف خدا بدنه حوزه و جریان انقلابی بیدار است و تیرهای توطئه افتراق‌طلبان به سنگ می‌خورد! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053