eitaa logo
رحا بانو
775 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
13 فایل
🌱رحابانو؛ روایتی زنانه، بر مدار ایمان و بیداری سفر از دل حوزه تا افق آگاهی… اینجا صدای خواهران طلبه یکی می‌شود؛ تا رسالتی از جنس هدایت، چون ریسمانی از نور، جهان تاریک را روشنا بخشد. 👈🏻ادمین کانال @Ae139365
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️خورشیدی در سایه.... به او که فکر می‌کنم، مردی با موهای به هم ریخته بر شقیقه و چشمانی خسته و نگران در ذهنم می‌نشیند. تصویری از شجاعت و استقامت که، داستانی از فداکاری و تعهد را روایت می‌کند. مردی که در سایه و به دور از هیاهو و تشریفات، بار سنگین مسئولیت‌ها و دغدغه‌های انقلاب را بر دوش کشید. چشمان خسته‌اش، گواه شب‌های بی‌خوابی و روزهای پرکار بود. او با تمام وجود در کنار پدرش ایستاد و در مسیر انقلاب، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. نگرانی‌هایش برای آینده کشور و مردم، او را به مبارزی خستگی‌ناپذیر تبدیل کرده بود. سید احمد خمینی، مردی که در میان طوفان‌های سیاسی و اجتماعی، همچون فانوسی روشن، راه را برای دیگران نمایان می‌کرد. به او که فکر می‌کنم، مردی را می‌بینم که با تمام وجود به مردم و کشورش عشق می‌ورزید. او با قلبی پر از امید، اراده‌ای آهنین و سینه ای که اسرار انقلاب بود، در مسیر سخت و پرپیچ و خم انقلاب قدم گذاشت و تا آخرین نفس، برای آرمان‌هایش جنگید. چشمان خسته و نگران او، هنوز هم از آسمان‌ها به راه پر پیچ و خم انقلاب و راهبر فرزانه ی آن دوخته شده است. یاد و خاطره فرزند برومند امام عزیزمان، سید احمد خمینی، همواره در دل‌ها زنده خواهد ماند و نام او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فرزندان انقلاب، در تاریخ ایران جاودانه خواهد ماند. ▪️سالروز رحلت این بزرگ‌مرد را به همه ی امت انقلابی تسلیت عرض می نمایم. ✍🏻 ✅️ https://eitaa.com/joinchat/3157918277Cde3f56c11d
رمضان رفت... و ما دوباره به روزهای معمولی بازگشته‌ایم. همان روزهایی که ساعت چهار صبح، چیزی جز سکوتِ خواب‌آلود ندارد. همان شب‌هایی که در نبودِ فانوس‌های دعا، تاریکی‌شان سنگین‌تر شده است. افطار، دیگر یک لحظه‌ی آسمانی نیست؛ فقط یک وعده‌ی ساده میان دیگر وعده‌های روزمره. رمضان بی‌هیچ هیاهویی رفت... بی‌آنکه بپرسد که آمادگی وداع داریم یا نه. و ما هنوز گیجیم. هنوز با شنیدن زمزمه‌ی "ربّنا" قبل از اذان، دلمان پر از تمنای نگاه پروردگار می‌شود… هنوز در عطر نعناداغِ روی آش، به دنبال ردپای آن شب‌های نورانی می‌گردیم. هنوز باورمان نشده که شب‌های قدر تمام شده‌اند و دعای جوشن کبیر، با "الغوث الغوث"هایش، دوباره تا سال بعد، میان طاقچه‌های زنگار‌گرفته‌ی زندگی بی‌رنگ‌مان جا خوش کرده است. چه زود رفتی، ماه عزیزم! انگار تازه یاد گرفته بودیم که نیمه‌شب‌ها، می‌شود با آرامشی وصف‌ناپذیر، در لحظات سحر، حین تدارک غذای خانواده، با خدای رحیم حرف زد. تازه فهمیده بودیم که بی‌خوابی‌های سحر هم نوعی عاشقی‌اند... که افطار، تنها خوردن نیست؛ بلکه غوطه‌ور شدن در دریای رحمت است. و حالا، چه کنیم با این روزهای معمولی؟ چگونه شب‌ها را بدون زمزمه‌ی دلنشین "اللهمّ إنّی أسألک..." به صبح برسانیم؟ رمضان عزیزمان! ای کاش لااقل یک یادگاری در جان و دل‌مان گذاشته باشی، چیزی که میان روزمرگی‌های زندگی و درهم و برهم روزها، حضور تو را زنده نگه دارد… نشانه‌ای که در هجومِ لحظات بی‌رنگ، یادمان بیاورد که: "یادت هست؟ ما یک ماه، مهمان خدا بودیم..." ✍🏻 ✅️ https://eitaa.com/joinchat/3157918277Cde3f56c11d
🔴 ایران، قلعه‌ ای استوار در برابر طوفان ‌ها ♨️در پس پرده‌ی غبارآلود رسانه‌های غربی، که در پی ترسیم چهره‌ای ناتوان از ایران‌اند، حقیقتی رخ می‌نماید که هیچ طوفانی توان فروپاشی آن را ندارد؛ حقیقتی که ریشه در تاریخ دارد و با خون شهیدان و ایستادگی ملت عظیم ایران آبیاری شده است. ✅️ رهبر حکیم جهان اسلام محمدی، ولی‌فقیه فرزانه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، نه در برابر فشارها سر خم کرده و نه در مسیر خویش تزلزل روا داشته است. بلکه همچون صخره‌ای مقاوم در برابر امواج پرتلاطم سیاست‌های خصمانه، استوار ایستاده و قوم خویش را به قله ی پرشکوه ابرقدرت جهان شدن در سایه ی حکومت مهدوی، پیش خواهد برد. 📌یکپارچگی دولت و ملت، ملت غیور و دولت مقتدر، همانند دو بال قدرتمند، ایران را به سوی عزت و اقتدار هدایت می‌کند. وحدت این مردم، پژواکی است که در سرتاسر جهان طنین‌انداز شده و نشان داده است که جمهوری اسلامی ایران، خانه‌ی استواری است که هیچ تزویر و فریبی توان رخنه در آن را ندارد. 📌نیروهای مسلح، با صلابت و شکوه، همانند سپاهی از فولاد، در دفاع از خاک پاک ایران ایستاده‌اند. بازدارندگی نظامی و پیشرفت‌های شگرف در عرصه‌ی دفاعی، گواهی است بر این که این سرزمین، هرگز تسلیم تهدیدها نمی‌شود. شمشیر عدالت و استقلال در دست سرداران شجاع ایران، آماده است تا هر دستی که به سوی تضعیف این کشور دراز شود را کوتاه سازد. 📌دولت جمهوری اسلامی ایران، با سیاست‌های حکیمانه‌ی خود، در میدان مذاکرات نه منفعل که مقتدر و هوشمندانه عمل می‌کند. هر تلاش مذبوحانه‌ی رسانه‌های غربی برای نمایش ضعف، جز سرابی بیش نیست که با یک حقیقت روشن در هم می‌شکند: ایران، نه در سایه‌ی فشارها، بلکه در پرتو اقتدار خود مسیر خویش را رقم می‌زند. آن‌که چشم به افول ایران دوخته است، بر سراب امید بسته است. ✅️ بی شک، ایران، این دژ مستحکم، با ایمان، علم، اراده‌ی پولادین و رهبری خردمندانه ی موسای عصر حاضر، مسیر عزت و سربلندی را می‌پیماید و همچنان، پرچم اقتدار خویش را بر فراز قله‌های بلند تاریخ به اهتزاز درخواهد آورد. ✍🏻 ✅️ https://eitaa.com/joinchat/3157918277Cde3f56c11d
☄️پسرِ همان علی که درِ خیبرِ درهای بسته را گشود، این بار آمده تا صفحه‌ای از تاریخ را ببندد. 👊دست عدالت، طومار ظلمی را درهم خواهد پیچید که روزی خود را جاودانه می‌پنداشت. تاریخ گواه است که آن علی چگونه بنیان ستم را درهم شکست و این علی آمده است تا همان راه را ادامه دهد تا زمین را از نام ظالمان تهی کند و طومار ستم را برای همیشه ببندد. ✍🏻 ✅️ https://eitaa.com/joinchat/3157918277Cde3f56c11d
🚀پدافند تک‌نفره در میانه‌ی آژیرها و آشوب، آن‌گاه که دشمنِ غاصب با تجاوزی کور، ساختمان صدا و سیما را نشانه رفت تا سکوت بر رسانه بنشاند، او ایستاد. نه در سنگر، که در قاب زنده‌ی پخش، میان انبوه نگاه‌ها و در خط مقدم جنگی بی‌چهره. شیرزن میدان شناخت، بی‌هراس و استوار، روایت را حفظ کرد؛ نه جمله‌ای لرزید، نه نگاهی خم شد. تجاوز آمده بود تا صدا را خاموش کند؛ اما صدایی بلندتر برخاست. صدایی که نه از گلو، که از ایمان ریشه می‌گرفت. او گزارشگر حادثه نبود، خود پدافند بود؛ با واژه‌هایی به قدرت سپر و صدایی به صلابت خاک‌ریز. وقتی دشمن به رسانه حمله کرد، این زن نشان داد که رسانه اگر در دست اهلش باشد، سنگر است؛ و سنگر، حتی با یک نفر، اگر استوار باشد، سقوط نمی‌کند. ✍🏻 https://eitaa.com/HamQalam
💢رهبر مقتدر نوشتن از ابرمرد جهان اسلام بسیار دشوار است. مردی که سال ها، سرباز تحت تعلیم خمینی کبیر بوده؛ نگاهش، تفکراتش، جهت گیری هایش، رفتارش، عین به عین، همان، اوست. مسلط و دانشمند در تمام مسائل روز، با نگاهی وسیع و جهانی. او که عمق توحید و یکتاپرستی اش باعث شده از هیچکس و هیچ چیز نهراسد. استکبار جهان را با یک سرانگشت به لرزه در می آورد. یک دستش متصل به عرش و دست دیگرش به سکان هدایت کشتیِ جهان اسلام است. وجودش موجب آرامش و طمآنینه در امت اسلام و دشمنانش خبیث ترین موجوداتی هستند که جهان مادی به خود دیده است. وجود قدرت نامتناهی خدا و عظمت امام معصوم را می توان از قدرت بی نظیر او فهمید. ✍🏻 https://eitaa.com/HamQalam
🕊️ خداحافظ سردار حاجی‌زاده‌ی عزیزم... خداحافظ ای پژواک غرور در تپش‌های این خاک! ای سینه‌چاک عهد و آتش که نامت از تبار طوفان بود و نگاهت زلال بصیرت! تو رفتی اما عطر غیرتت هنوز در شیارهای این سرزمین جاری‌ست. صدایت لحن حماسه بود و گام‌هایت ضربان امنیت . قسم به آن لحظه‌ی ملتهبی که ایستاده بر لبه‌ی عدالت، پا بر شریان آبرویت گذاشتی و گفتی "گردن من از مو نازک‌تر است". قسم به آن دم روشن که از خویشتن گذشتی تا پرچم حرمت این ملت بر زمین نیفتد. ما از جان، از قرار، از آرامش، از تمام بود خویش، خواهیم گذشت تا عدالت را بر پیکر نامردمان فرود آوریم. تو افسانه نبودی... حقیقتی بودی که در میدان مبارزه زلال ایمان را به رخ همگان کشیدی. و امروز این داغ نه خاموشی می‌پذیرد نه تسلی... خداحافظ سردارم... اما این پایان نیست... ما ایستاده‌ایم با چشمانی سوخته از اشک و دستانی گره‌خورده به عهد. و سوگند به خون تو و همه‌ی سرداران مقتدر و مظلوم سرزمینم انتقام‌تان، پایان شوم استکبار جهانی خواهد بود ان شاالله ✍🏻 https://eitaa.com/HamQalam
«قنداق و قلم» 🍃گاهی چشم‌هایم را می‌بندم و فقط نفس می‌کشم... نه برای آرامش، که برای شنیدن صدای تپش دو دل؛ دل من و دلِ شیرخواره‌ام. دو مسئولیت، دو عهد، دو راه. 👩🏻‍🍼یکی آغوش گرم مادری‌ست، با صدای گریه و لبخند شیرین کودکم. 📣و دیگری راهی‌ست با واژه‌ها، تحلیل‌ها، رسانه و دردِ جامعه. و من ایستاده‌ام میان این دو، نه با شک، که با دلهره‌ای آمیخته با عشق. کدام اولویت دارد؟ کدام را از زمین بردارم؟ قلبم می‌گوید «فرزندت را»، و جانم زمزمه می‌کند: «مردمت را». 📿من یک مادر طلبه‌ام؛ سطرهای دغدغه‌ام میان سطرهای درسم جاری‌ست. 📱در دل شب، نوری از صفحهٔ گوشی چشمم را گرفت؛ تصویری باز شد: مادری، در دل آتش، کودک بی‌جانش را در آغوش داشت... نه فریاد زد، نه نفرین کرد. تنها نگاهش، هزار صفحه سخن گفت. من ماندم، با دست‌هایی که هر دو توان دارند. توان آرامش دادن و توان روایت ساختن. توان بستن قنداق و توان گشودن عقده‌ها. و آن‌جا بود که تصمیم گرفتم: نه ترکِ مادری و نه انکارِ رسالتم. بلکه یکی را با دیگری معنا کنم. ✍🏻و قلم را برداشتم... ✨ این‌جا بود که «قنداق و قلم» با هم آشتی کردند. تردیدم به پایان رسید. اینک هر سطرم، بوی آغوش دارد. و هر بوسه‌ام بر پیشانی فرزندم، رنگ ایمان. ✍🏻 https://eitaa.com/HamQalam
کودکی نشسته، بی‌اشاره، بی‌کلام. ظرفی در دست دارد، پر است از خالی؛ پر از درد، پر از گرسنگی... خالی از غذا... خالی از امید... پیرمردی در صف غذا،‌ می‌افتد، نه از تیر، از گرسنگی. زنی نجوا می‌کند، به سختی: «پنج روز است چیزی نخورده‌ام…» اما صدایش در شلوغی دنیا گم می‌شود؛ چون دنیا صدای گرسنگی را بلد نیست، فقط صدای سود و سیاست را می‌شنود. خبرنگاری نوشته: «امروز از شدت گرسنگی نتوانستم از جا برخیزم. دیگر خبری را پوشش ندادم؛ نه از بی‌میلی، بلکه از ناتوانی. ما در حال مردن هستیم.» و آن دندان‌پزشک غزه‌ای که بر جهانیان اتمام حجت می‌کند: «اگر تا چهل و هشت ساعت دیگر، غذا، شیرخشک و آرد نرسد، با چشمِ خودتان بزرگ‌ترین قتل‌عام تاریخ را خواهید دید.» این فاجعه، بزرگ‌ترین جنایت، گرسنگی‌ست؛ وقتی انسان با نگاهی بی‌رمق، با قلبی نیمه‌جان، فقط زنده‌بودن را تجربه می‌کند، نه زندگی‌کردن را. و آن مبارز، آن مرد بی‌قرار که ندا داد: «ای سران امت اسلامی، ای نخبگان و علما، شما طرف شکایت مایید در پیشگاه خدا، گردن‌هایتان از خونِ قربانیان سنگین است… آیا توان ندارید، فقط اندکی غذا و آب برسانید؟ فقط اندکی امید؟ فقط اندکی انسانیت؟» ما پیرو پیامبری هستیم که خداوند درباره‌اش فرمود: «به رنجِ شما سخت آزرده می‌شد…» و او فرمود: «اگر کسی فریاد کمکِ مسلمانی را بشنود و پاسخ ندهد، از ما نیست» اما امروز، مظلوم دارد خاموش می‌شود، در صف‌های کمک، در پناهگاه‌های شکسته،در چشم‌هایی که دیگر گریه ندارند؛ چون اشک هم تمام شده است. ✍️ https://eitaa.com/rahaa_banu