✒در همه لحظات تحویل سال و در تمامی عمرم، تنها در خانه بودم و پای تلویزیون، مانند بسا دیگر. امسال اما دست تقدیر در چنان لحظهای، مرا خَسی خواست افتاده به سیل خلقالله، که درون و برونِ آستانرضوی(ع) را از خویش مملو کرده بودند، تا سال خود را به صاحب آن گره بزنند! از هر نقطه از ایران و جهان بودند، این را لباسها و گویشهایشان می نمود. تمامی رواقها و صحنها، از حدود دو ساعت مانده به سال تحویل، بسته شده بودند و جماعت به فضای خالی بیرون و حتی خیابانها دلالت می شدند! من و همراهان در فضای مقابل بابالجواد حبس شده بودیم و به ناچار، همانجا بر زمین نشستیم. رفقای خادم، جمعیت امسال را، فراوانتر از سالیان قبل می دانستند.
برنامه های آستان برای چنین همایشی اما، در خور و جذاب بود. در یک مورد و با ابتکار گروه سرودی بزرگ و در حال اجرا، کُل جمعیت به پا برخاست و سرود جمهوری اسلامی را خواند! اگر تصاویر این رویداد از صدا و سیما پخش شود، شکوه آن را همگان حس خواهند کرد.
و کلام آخر آنکه، جوهره دوام و پائیدن انسان امید است و ردِّ امید را، در چنین مجامعی می توان یافت و دید. آرزو می کنم در سالی که می آید، پیروزی های بزرگ از این مُلک و ملّت سراغ گیرد و بدخواهان دیرپا و نشاندار آنها را، مایوس سازد. آغاز بهار طبیعت و معنویت، بر شما مبارک باد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در واپسین روزهای سال گذشته، درگذشت شاعر و ادیب پرآوازه زنده یاد جواد محبت، بسا دوستداران وی را تلخکام کرد. او با شعرِ خوشفرم و نیکمضمون خویش، در ادوار پیش و پس از انقلاباسلامی، آرمان ها و دردهای جامعه را واگویه می کرد. از سوی دیگر از سر تواضع و به دلیل تجارب زیسته خویش، هماره با مهر و گشادهرویی، داشتهها و تجربیات خویش را، به جوانانِ جوینده ارزانی می داشت. این قلم نیز در ادوار گوناگون فعالیت خویش، بارها مورد لطف و تشویق وی قرار گرفت، که خاطره آن را هرگز فراموش نخواهد کرد.
از اشارت به این مهم نیز نباید گذشت، که به رغم حضور محبت در عرصه فرهنگ و ادب، سفر نوروز هزار و سیصد و چهل و هشت زنده یاد جلال آل احمد به کرمانشاه و قصرشیرین، نقطه عطفی در زندگی او قلمداد میشد. شاعرِجوان در آن موسم، برشی از منظومه بلند "فصلی از یادها" را برای آل احمد خواند و از او شنید: "اینهایی را که خواندی، بنویس و به من بده، می دهم برایت چاپ کنند، حق التالیف هم برایت می گیرم!..." به واقع در این سفر، محبت از سوی آقای نویسنده کشف شد و این حمایت آنچنان در کام وی شیرین آمد، که می توان دوران زندگی شعری وی را، به پیش و پس از دیدار با جلال تقسیم کرد.
روح استاد محبت در این موسم رحمت و غفرانی الهی، آرام و آمرزیده باد.
✔پ ن: شرح تصویر فوقآمده، نوروز ۱۳۴۷، کرمانشاه، از راست تقی رشیدی احمدی، جواد محبت، جلال آل احمد و ایرج جاسمی.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
🖊عکسنگاشت تاریخی/۷۴
ضیافت افطار، چه در میانه نماز جماعت مغرب و عشاء و چه پس از نماز عشاء، از سنن حسنهای بود که هنوز در برخی از مساجد کشور، در جریان است. در تصویر فوقآمده، زنده یاد آیت الله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی پس از هجرت به قم در پایان دهه هفتاد و تصدی امامت مسجد آیتالله حاج سید صادق روحانی، در ماه مبارک رمضان و ساعتی پیش از فرارسیدن اذانمغرب، در حال آماده کردن افطار برای نمازگزاران است. فقید سعید چون پدر ارجمندش، در ادوار اقامت در نجف، تهران و قم، در ایجاد ارتباط صمیمانه با بدنه جامعه به ویژه جوانان، بس توانمند و موفق بود و تشییع پرشکوه وی در تهران و قم، شاهدی بر این مدعاست. در باره خصال آن بزرگ، در آینده بیشتر خواهم نوشت.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒هماره بر این باور بوده ام که براندازان سال هزار و چهارصد و یک، به لحاظ رویکرد، دستاویزگزینی، خلاقیت و حتی درک سیاسی، حتی نتوانسته اند یک گام از براندازان هزار و سیصد و پنجاه و هشت فراتر نهند! سوژهها و مستمسکهای ایشان، عموما تکراری، آزمون شده و البته به در بسته خورده می نماید. تنها با این تفاوت که این بار، پول و رسانه هاینوین آنها را در بوق کردهاند. نمونه اش موضوع "کردستان" که خودمختاریخواهی در آن، از آغازین تحرکات ضدانقلاب بود. با این همه به محض برآمدن این نغمه شوم، در آغاز فروردین پنجاه و هشت، آیتالله سید محمود طالقانی اعلام کرد که برای گفت و گو با مردم کُرد، به سنندج خواهد رفت. آیتالله سید محمد بهشتی، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر نیز از شورای انقلاب، او را همراهی کردند. از اولین نتایجی که این هیات آن را اعلام نمود، بی میلی بدنه کردستان به خودمختاری از ایران و انحصار این بیماری، به برخی جریانات سیاسی از قبیل حزب دموکرات است، که از زبان کُردها سخن میگویند. طالقانی در این سفر، هر چه با بدنه کُرد به مهر و دوستی بود، با چهره هایی چون عزالدین حسینی با اخم و اُشتُلُم. کار به جایی رسید که همزمان دولت موقت برای کمک به آرامشِ کردستان، ولو به اشتباه، سپهبد محمدولی قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش را کنار گذاشت! در نهایت اغلب کردها رسما گفتند: به طالقانی اعتماد کامل دارند! این همه اما، جداییطلبان را به وانهادن اغتشاش سوق نداد و آنان چندی بعد، از پاوه سر برآوردند و دکتر مصطفی چمران، اصغر وصالی و یارانش را در محاصره مرگ گرفتند، که البته تنها با چند خط پیام امام خمینی تار و مار شدند! پس از چندی طالقانی در خطبههای نماز عید فطر در شهریور پنجاه و هشت، دموکرات ها را به محاکمه گرفت که: عده ای هستند که تنها از دولت بودجه و امکانات می خواهند، اما پروای فرمانبری از آن را ندارند...یک عده جوان احساساتیِ سی ساله، تصور می کنند که قیّم کردها هستند... کسانی که رهبر انقلاب را که سراپا دلسوزی برای مستضعفان است به خشم آوردند، جزای خود را بچشند...(نقل به مضمون). این خطبه متولیان استفاده ابزاری از نام طالقانی را، بس ملول و برافروخته ساخت، تا جایی که بعدها، این سخنان را از مجموعه خطبه های او حذف کردند!
می بینید که قصه کردستان آن هم با سپری گشتن چهل و چهار سال، تغییر چندانی نکرده است. دموکرات های جوان و احساسی آن روز، مستظهر به حمایت خارجی، همچنان بوق تجزیه و خودمختاری به دست دارند، در حالی که بدنه کرد تنها به دنبال حل مشکلات معیشتی خویش است و در فردای جدایی از ایران، آینده روشنی برای خویش نمی بیند. این مهم، تکلیف نظام در حل معضلات این منطقه را، دوچندان ساخته است.
✔پ ن اول: این اشارت، در سالروز سفر اعضای شورای انقلاب به کردستان، در فروردین پنجاه و هشت قلمی گشت.
✔پ ن دوم: در تصویر منتشر نشده فوق آمده -که از آثار میشل ستبونِ فرانسوی است- یکی از نخبگان کرد، با آیت الله طالقانی سخن می گوید.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒قاب های معوجِ "تلهویزیون" نامی، که به رغم آنچه در خارج میگذرد، سعی دارند به مخاطب تحمیل کنند که در اسرائیل، اثری از جنگ و فرسایش شدید داخلی نیست، اعتصاب گسترده وجود خارجی ندارد، تا اطلاع ثانوی مدارس به تعطیلی کشیده نشده اند، فرار از فلسطین شدت فزاینده نگرفته و یا فی المثل شهرهای فرانسه در امن و امان است و نیروهایامنیتی و مردم به نوازش هم نیستند و هیچ زنی نه جمجمه اس می شکند و نه به سبُعیت دست و پایش و تنها از این صحنه ها باید در ایران سراغ گرفت، مخاطب را به کلاس اول حماقت ارجاع دادهاند! عجب آنکه این خودزنی فکری، در میان اندکی نیز خریدار دارد! آنان نه آنکه ندانند پاتیل نظام سرمایه داری مدتهاست دررفته و این نارسانهها هستند که می خواهند خلق الله را، بلکه لَختی بیشتر در قرنطینه خوشخیالی حبس کنند، بل از این بیمناکند که در شلتاق داخلی، دیگر قرار است به کدام مدینه فاضله ارجاع دهند؟ و از آن بهشتنمایی کنند؟ فرهنگ، اقتصاد و سیاستی که هر از چند در یک گوشه از جهان، از جوهره و ذات خود رونمایی می کند، از چه روی باید تمنایِ جماعتی در داخل باشد؟
دیروز از اندیشمندی شنیدم، که گفت: آنچه امروز در اسرائیل می بینید، هم واقعیت آمریکاست و هم کشورهای اروپایی و حتی عربستان. تصور بردهای که از چه روی و پس از مدت ها کینه شتری، اینگونه رامِ رابطه با ایران شده است؟
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒مساله حجاب، منطق روشن ما، منفعت آشکار دشمن
آنان که نگاشتههای این قلم را در پیج معدومشدهاش پیجو بودند، شاید با این کمترین همداستان باشند که او، بیشترین حساسیت را در فقره "کشفحجاب" نشان داده است. (یادداشتها در کانال هست). علت نیز روشن بوده و هست: قطاری از هرزهپوشی، برهنگی و سایر به اصطلاح گرایشات جنسی، از جمله شنیعترین آنها، در نوبت رخ نمایی است! نگفتم هرکس بیحجاب یا حتی برهنه شد، از کلیت این ایستگاهها خواهد گذشت، سخن این است که اگر به نقطه آغاز رسمیت دهیم، دیگر در برابر بعدی ها باید وا داد! مخصوصا که داستان، به توطئه خارجی نیز آلوده شده و معروفههایی از آن سوی آب، به تحریک دمادم مشغولند و اساسا این را به ممَرِ درآمد مبدل ساختهاند! سخن ما در این وسط، روشن بوده و هست: بی حجابی (به مفهوم جامع آن)، آزادی را از جامعه می گیرد و افراد را، به بردگان اسافل اعضا تبدیل می کند! از خروجی فعالیت اجتماعی می کاهد و بخش مهمی از توان مفید آن را، در خدمت غریزه قرار می دهد. ناامنی ایجاد می کند و برای طایفه نسوان خاطراتی میسازد، که عمری در واگویه آن لب می دوزند! کافی است که نظری به آمار تجاوز ثانیه ای به زنان در غرب داشته باشیم، که به اذعان صاحبنظرانِ همان خراب آباد، آسیبدیدگانِ آن معمولا به سکوتند، چه در ورای آن اقدامی درخور نمی بینند. غرب در پس این ظاهر سربهراه و سربهکار، باطنی عَفِن دارد.
پرسش اینجاست که نظام و مردم، از چه روی باید هویت، فرهنگ، دین و تاریخ خود را فرو نهند و تسلیم شلتاق عده ای مواجببگیر در آن سوی آبها شوند؟ جماعتی که هر چه آشوب کنند و از مردم ایران کشته بگیرند، ترفیع رتبه می یابند و حسابهای بانکی خویش را فربهتر می سازند! آیت الله سید محمود طالقانی در مصاحبه معروف خود در باره حجاب -که جز جمله ای تفسیربردار، کسی به محتوای آن توجه نکرد- نکتهای گفت که کماکان پس از چهلوچهار سال، صادق می نماید: "این تفاله های رژیم گذشتهاند، که زن های جامعه ما را تحریک می کنند!" امروزه سرویس های اطلاعاتی غرب و احیانا جمعی فریبخورده ولو با فطرتی پاک، به مدد همان تفاله ها آمده اند و با بهره گیری از حربه برهنگی، به بازگرداندن آب رفته به جوی می اندیشند. آنان اگر دلسوز زنان و مردم این دیار بودند، از داروی بیماران سرطانی و پروانه ای دریغ نمیکردند. به هوش باشیم.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
محمدرضا کائینی
✒این قلم به مقتضای کنجکاوی خویش در مسائل انقلاب و نظام، از سالها قبل و مانند بسا دیگر، از فرجام خونین حاج احمد متوسلیان و اطرافیانش اطلاع داشت. فکر میکنم که برای نخستین بار، در دهه هفتاد بود که ماوقع را، از مرحوم سید علیاکبر محتشمیپور سفیر وقت ایران در سوریه شنیدم. مراوده با دوستان مخلص و صادقی چون حمید داودآبادی نیز، به خودی خود آدم را به ماجرا حساس میکرد. اینکه در طول این چهاردهه، از چه روی ماهیّت ماجرا و گمانههای احتمالی در باره آن، شفاف نشده، پرسشی نیست که پاسخ آن با من باشد، سخنم در این مقام، معطوف به امری دِگر است.
همیشه پی جو بودم که حاج احمد، در چه دوره ای با پیشوند "شهید" به گفتمان رسمی ما بازخواهدگشت؟ باور داشتم که نام او، انرژی و هیجانی شگرف در خویش دارد و روزی ققنوسوار، از خاکستر غفلتها و تغافلهای ما برخواهد خاست! او در همه این سالها، خروشی به ظاهر خاموش داشت، اما کاملا قابل حس بود، بر شلتاق و تعدّی دشمن، بر کژکرداری خودیها، بر در لاک ترس فرورفتن و خموشی گزیدن خواص، بر ندیدن حقوق عوامِ بیتریبون. او روزی در افق محو گشت، اما کمتر کسی گمان می بُرد که گم شده است، همه فکر می کردند که جایی در حوالی ماست، می بیند و می شنود و احتمالا به عادت مالوف، حرص می خورد!
فکر میکنم که مرد روزهای سخت، از قضا زمان خوبی را برای بازگشت انتخاب کرده است، بخشی از همگنانش که سالهاست خونینجامه به بر کرده اند، بخش دیگری نیز از دنیای او رفته اند و سازی دگر کوک می کنند، عدهای هم که از آغاز نبودهاند که بخواهند بمانند! او اما آمده، که برای همیشه حضورش را به رخ ما بکشد، جاودانه بودن و ماندن را لونی دِگر بخشد و شاید از نسلی دستگیری کند، که هزاران از آنها، دو دهه پس از کوچ او پای به وجود نهاده اند، اما دوستش دارند! آری، بوی پیراهن خونین کسی می آید. مقدمش مبارک باد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در هنگامه فردای جنگتحمیلی، که عدهای مست توسعه وارداتی، تغییر ذائقه عمومی، ترک فرهنگ جهاد و ...الخ بودند، او یکی از معدود کسانی بود که می دانست این طاعون وحشی، چه بر سر دین و فرهنگ این مرزوبوم خواهد آورد! اگر فیلمِ عروس بهروز افخمی را دیده باشید، ردِّ دغدغه های سید مرتضی آوینی در آن را، تشخیص خواهید داد. او در روزهای دفاع، که جوانان این مرز و بوم را سرخوش از خودیابی و خدایابی میدید، از درون طربی قُدسی را تجربه می کرد و نشاطی که در روایتهای فتح موج میزند، اما در پسِ آن، امروزِ ما را به نظاره و دریغ نشسته بود. سید در فردای جنگ، میتوانست در ذیل عناوین پرطمطراقِ انقلابی، دکان تَکسّب باز کند، افاضات صدمن یکغاز بپراکند و حتی توان خود را در قالب انتقاد به سیستم بفروشد و نام و نانش را دائمی سازد، اما به قول خودش ترجیح داد که بر دامنه آتشفشان منزل گیرد، میز و سمت فرونهد و دوربین به دست به سوی دشتهایی شود، که هنوز جنازههایش کاملا به استخوان مبدل نشده بودند و حتی مینهایش همچنان کار می کردند! در صبحگاه بیستمین روز از فروردین هفتاد و دو، یکی از همان مین های عمل نکرده، او را به بزم یارانِ رفته رساند و از تحمل رنج ماهها و سالیانِ بعد معاف کرد!...عجب، سی سال شد!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
🖋اشاراتی در باب واپسین مرحله از جنگ ترکیبی
محمدرضا کائینی
بنا بر اعلام فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، هفتهای را که آغاز کرده ایم، آغاز مواجهه این نیرو با پدیده بی حجابی (به مفهوم جامع این کلمه) و ایضاً برهنگی است. در اینباره، نکاتی مهم در خور تذکار مینماید، که لازم است بدان توجهی ویژه مبذول شود.
۱. حجاب در اسلام، فلسفهای روشن دارد. جعل این حکم از آن روی بوده است که فضای حاکم بر روابط اجتماعی را، کاملاً انسانی قرار دهد و ارتباطات عاطفی و جنسی افراد را، به حیطه زندگی شخصی و منازل ایشان سوق دهد، فعالیت اجتماعی سالم و مثمر را توسعه و تثبیت بخشد و از همه مهمتر، مانع از آسیب به قشر ارجمند و فعال زن گردد و از ابزارانگاری آن جلو بگیرد. مثال نقض این قاعده، جامعه غرب است. خوشبختانه حیلت و افسونگری آن بخش از عالم، هنوز نتوانسته بر این حقیقت آشکار سرپوش بگذارد که در آن خرابآباد آمار تجاوز ثانیهای وجود دارد، بخش زیادی از انرژی مردان در جامعه صرف ارضای غریزه اصلی و نیرومند جنسی میشود و زنان را به لطماتی دچار میسازد که عمری از سوی آنها واگویه نمیشود، چه اینکه رسیدگی محتوم و قطعیای در پس آن وجود ندارد! آری غرب در پی این ظاهر فریبنده و بی تفاوت در روابط اجتماعی، چهرهای زشت را پنهان داشته است! از این گذشته حجاب حکمی اجتماعی است و مقابله با آن در واپسین مرحله از فریضه امر به معروف و نهی از منکر -که مستلزم اقدام عملی است- به اذعان کثیری از فقهای شیعه، در شأن حکومت اسلامی است.
۲. بی نیاز از تذکار است که بخش مهمی از مرتکبان به کشف حجاب در مقطع کنونی را، نوجوانانی کم مطالعه، تحت تأثیر رسانههای بیگانه یا فضای مجازی و البته پاک طینت و حقپذیر تشکیل میدهند، که نوع مواجهه با ایشان باید بس دقیق و حساب شده باشد، که البته امید میبریم که دستگاههای مسئول از جمله نیروی انتظامی، حساب آن را کرده باشند. نگارنده خود در بسیاری از محافل دانشگاهی، پژوهشی و حتی شبکههای اجتماعی، به کرات شاهد بوده است که این قشر از جامعه بهرغم برخی کژتابیها، نهایتاً به حقیقت گردن مینهد، به شرط آنکه درست به آنها عرضه شود و در مخاطبه با ایشان، از تندی و اشتلم بیجا پرهیز گردد. به عقیده نگارنده رویکردهای قضایی در این پروژه، صرفاً باید متوجه نیروهای با یا بی واسطه گروهکی و یا شبه گروهکی باشد و درباره بقیه، صرفاً تذکار و تنبّه مؤثر مورد توجه قرار گیرد.
۳. از آغاز اعلام نیروی انتظامی مبنی بر تصمیم خویش در مواجهه با بی حجابی و برهنگی، دهها نبشته اعم از اندرزنامه، تهدیدنامه و حتی فحش نامه خطاب به این نیرو نشر یافته است، که روند برهنگی در جامعه تعطیل نگردد، گرچه در ماههای اخیر آشکار شده که بخش زیادی از چالشها و حتی جنگهای ادعایی، عمدتاً در فضای مجازی اتفاق افتاده و نه در عالم واقع، اما در نهایت نباید از نظر دور داشت که در طول اجرای این طرح، دهها مورد از تولیدات مسموم و محرک، حتی در قالب خیرخواهی از سوی برخی خودیهای سادهاندیش در این زمینه تهیه و عرضه خواهد شد، با این هدف که نیروی انتظامی را از وظیفه ذاتی خویش بازدارد. بی تردید در این موارد، نیرو باید سعی کند که سریعاً به اطلاع رسانی پرداخته، نقاط ابهام را شفاف و آنچه را که از اساس دروغ است، برملا سازد.
۴. در پروژهای اینچنین حساس و سرنوشتساز، همگان باید نیروی انتظامی را مددرسان باشند. از خانوادههایی که نگران اخلاق و تربیت نوباوگان خویشند، تا دستگاههای فرهنگی و قضاییای که در باب مقوله حجاب وظایف روشنی بر عهده دارند و اگر به درستی به انجام آنها مبادرت میکردند، ماجرا شکلی اینچنین نمییافت. این اخلاقی نیست که بارها صرفاً نیروی انتظامی به میدان مبارزه با منکرات قطعی دلالت شود و سپس در عرصههای پرچالش و به شکلی سؤالبرانگیز، تنها گذاشته شده و تمامی بار وقایع به آن نیرو حوالت گردد!
۵. و نهایتاً نگارنده امید میبرد که این واپسین مرحله از جنگ ترکیبی دشمنان اسلام و نظام اسلامی، که از نیمه سال گذشته کلید زده شد، نهایتاً با توفیق نظام جمهوری اسلامی پایان یابد و باعث یأس بانیان ومتولیان آن گردد. هم آنان که با کشته گرفتن از ایرانیان، مواجب خود را افزون میساختند و حسابهای بانکی خویش را فربه میکردند!
♦️این یادداشت در نخستین صفحه از روزنامه جوان، در مورخه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۱ درج شده است.
http://eitaa.com/r_kaeini