سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۲۵ 🔹از اشتباهات کوچک، بگذرید اول ازدواج شناخت زیادی از او نداشتم. یک روز، بشقاب ا
#حکایت
شماره ۲۷
🔹عشق در عین خستگی
ساعت یازده شب بود که اومد خونه حتی لای موهاش پر از شن بود!
سفره رو انداختم تا شام بخوریم.
گفتم: «تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم»
گفت: «نه منتظر میمونم تا بیای با هم شام بخوریم»
وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد گفت: «داری چیکار میکنی؟ میخوای شرمنده م کنی؟»
گفتم: «نه، آخه خسته ای!» سر سفره نشست و گفت: «نه! تازه میخوایم شام بخوریم!»
#شهید_مهدی_زین_الدین
#به_روایت_همسر_شهید
#سبک_زندگی_اسلامی #مهارت_های_زندگی #داستان #مشاور
#مشاوره
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7