کمکم به لحظاتی نزدیک میشدم؛ لحظهی جمع کردن بساط موکب و سفرهی زائرین.
اما دلم نمیآمد… هنوز دنبال محفلی بودم تا برای چندمین بار از مظلومیت و غصب و غارت مکانی مقدس بگویم؛
از فریاد بیصدای کودکان غزه.
چشمم به محفلی دایرهای از دختران جوان – شاید دهه هفتاد و هشتاد – افتاد.
سلاحم را در دست گرفتم؛ نقشهی منطقه و پیکسل آیینهای…
پیش رفتم: «سلام خانمها، زیارت قبول… میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟»
با لبخند گفتند: «بفرمایید.»
سر صحبت باز شد. گاهی با تکان دادن سر، حرفهایم را تأیید میکردند،
گاهی نکتهای اضافه میکردند، و حتی سوال میپرسیدند:«اگر دیگران مخالف باشن، بهنظرتون چی باید بگیم؟»
الحمدلله این لطف تو بود یا رب؛ محفلمان دوستانه شد، همسو و همعقیده.
ولی وقت کم بود و کاروان باید راه میافتاد.
با دعای خیر خداحافظی کردیم…
سرم را برگرداندم؛ محفل دیگری مرا حریصتر کرد.
این بار دخترانی ۱۰، ۱۲ ساله، سرگرم بازیهای کودکانه.
اما از وجودشان حیا و متانت میبارید.
سلام کردم: «بچهها خوبین؟ میشه کنار شما بشینم؟»
با مهربانی گفتند: «بله خانم.»
این بار با مأموریتی جدید مهمانشان شدم.
صندوقی از جنس همدلی در دست داشتم؛
صندوقی که درونش اتحاد، ایثار و مهربانی نهفته بود؛
صندوقی با عنوان «در تپش قلب جهان سهیم باشیم».
ماجرای صندوق از اولین روضهی نازدانهی سهسالهی ارباب شروع شد…
هدایایی که بر سفره گذاشته شد، جرقهای در ذهنم زد: کمک برای غزه.
و این شد که صندوق همدلی ما با مبلغ دو میلیون، راهی سرزمین عشق و ایثار شد.
در میان آن دختران معصوم، آرام گرفته بودم که دختری گندمگون چشمش به صندوق افتاد.
با دیدن تراولهای داخل آن گفت:«خانم، میشه یکی از این تراولا رو به من بدی؟»
یک لحظه در مسیری سنگلاخ گیر کردم… ذهنم پر شد از سوال و دلسوزی.
پرسیدم: «دخترم میدونی این پولها مال کیه و برای کجاست؟»
گفت: «نه.»
این شد مقدمهای برای روایت ساده و کودکانه از غزه…
و چه زیبا همراهی میکردند؛ مثال میزدند و نشان میدادند که از قلب جهان بیخبر نیستند.
پایان روایت ما اما شیرینتر از آغاز شد.
آن دخترک، با صدایی کودکانه اما عمیق گفت:«خانم، هرچه در راه خدا بدهیم، چند برابرش را خدا به ما برمیگرداند.»
👤خانم کیانی | ایلام ، شهرستان ایوان
#روایتگری #راوی_شو #هم_سرنوشتی #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            با اینکه دیشب خیلی نخوابیده بودم، صبح خواستم کمی بیشتر استراحت کنم. اما یک لحظه دیدم موکب شلوغ شد؛ جمعیتی وارد شدند که نمیدانستم اهل کجا هستند. حمایلهای سبز زیبایی بر گردن داشتند، چهرههای نورانی و زیبا، ولی زبانشان ایرانی نبود. با خودم گفتم: «کاش میشد برایشان درباره غزه روایتگری کنم.» اما خستگی و درد پاهایم مرا پشیمان کرد و دوباره سرم را روی همان کولهای گذاشتم که این مدت بالش فکرها و دغدغههایم شده بود.
ناگهان خانم شمسآبادی آمد و گفت: «با این خانم رفتم آبجوش آوردم، چای ایرانی خواسته بودند.» مثل برق از جا پریدم و پرسیدم: «اینا اهل کجان؟» گفت: «آذربایجانی.» پرسیدم: «فارسی بلدند؟» با انگشت دختری خوشسیما را نشان داد و گفت: «فقط او فارسی بلد است.» انگار دنیایی به من داده باشند!
بلند شدم و با شوق گفتم: «الان وقتشه!» کمی صبر کردم تا چایشان تمام شود، بعد خودم را به جمعشان رساندم و به همان دختر خانم گفتم: «میشود بعداً چند دقیقه با شما صحبت کنم؟» با لبخند گفت: «کمال میل.»
بعد از چند لحظه، دایرهای تشکیل دادیم. از کولهام ـ که صندوقچه خاطرات شیرین سفرم بود ـ یک نماد فلسطین و نقشهای برداشتم و شروع کردم. من حرف میزدم و او برای بقیه ترجمه میکرد. آنها به قلبشان اشاره میکردند از درد غزه، و به آسمان نگاه میکردند به نیت ظهور. فضای عجیبی بود؛ چند خانم ایرانی هم نزدیک آمدند و وقتی ماجرا را فهمیدند، با زبان آذری به جمع پیوستند.
وقتی صحبتهایم تمام شد، دیدم اشک در چشمان دختر جمع شده بود. بعد گفت: «برای کربلا از چه مسیری میآیید؟» توضیح داد که مسیرشان طولانی است: ترکیه، آنکارا، بعد آذربایجان... و هزینه سفرشان ۱۵۰ میلیون برای هر نفر! با خودم گفتم: «این چه عشقی است حسین جان! از کجا تا کجا، با چه سختی و هزینهای، بیعذر و بهانه عاشقت میشوند.»
بعد گفت: «من هر جا کاری دارم، مکتوب برای اباالفضل مینویسم، همیشه جواب میدهد. این بار هم در حرم امام حسین به من تربت دادند. همه فرزندانم را با تربت آقا به دنیا آوردهام.» برایم از عشق خواهر و برادری امام رضا و حضرت معصومه گفت، عشقی بیریا و بیادعا.
وقتی فهمید تبرک مشهد ندارم، حسرت خورد. اما من از کولهام تبرکهایی از کربلا آوردم و به او دادم. خیلی ذوق کرد. اسمم را پرسید، گفتم: «شهین، یعنی ارزش و مقام.» خوشش آمد. اسم خودش را که گفت: «خیاله»، انگار پر از رمز و راز بود.
وقت خداحافظی بغضم شکست. مرا در آغوش گرفت و گفت: «تو نعمت خدا بودی برایم.» من هم آیینهای که نماد فلسطین بود و نقشهای که همیشه برای روایتگری همراهم داشتم، به او دادم و رسالتی را به او سپردم: روایتگری در محافلی که سهشنبهها در مسجد آذربایجان برگزار میکنند.
هنوز بیرون موکب بودند که برایشان آب بردم. وقتی برگشتند، آبهای اضافه را برای ما آوردند. بار دیگر مرا در آغوش گرفت. این بار بوی غربت و دلتنگی میداد؛ دل کندن برایش سخت شده بود.
خیالهخانم... دختری که در دل سفر، برایم مثل یک خواهر شد.
👤خانم کیانی | ایلام، شهرستان ایوان
#روایتگری #راوی_شو #هم_سرنوشتی #منطقه_ما
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            تجربهای تلخ اما سازنده از روایت قصه فلسطین
یکی از تجربههای ناراحتکننده من در مسیر روایتگری قصه فلسطین این بود که یک روز با نقشه منطقه رفتم مجلسی برای روایتگری، اما متأسفانه اجازه صحبت به من ندادند.
باز هم ناامید نشدم و موضوع را با مسئول سازمان تبلیغات اسلامی شهرمان مطرح کردم. ایشان در ابتدا استقبال کرد و حتی گفت: «ما برای شما همین نقشهها را چاپ میکنیم.» اما بعد از چند بار مراجعه، هیچ خبری نشد و هر بار دست خالی برگشتم. 😔
جالب اینجاست که بعد از پیگیریهای مکرر، یک روز ایشان در جلسهای صریح گفت: «نه… نمیشود. بعداً خبرتان میکنیم.» تا اینکه بالاخره از من دعوت شد روایتگری کنم؛ اما وقتی شروع کردم، دیدم به صحبتهایم توجهی نمیشود و برخی مربیان هم اعتراض میکردند: «بحث سیاسی نکنید، فقط از قرآن و اهلبیت(ع) بگویید.»
من هم گفتم: «باشه.» و روز بعد از مقتل امام حسین(ع) آغاز کردم. توضیح دادم که به امام حسین(ع) هم گفتند: «یا سلاحت را زمین بگذار و با ما بیعت کن، وگرنه جنگ خواهیم کرد.» بعد از ماجرای عاشورا و نام یزید و شمر، به یزید و شمر زمانه خودمان رسیدم.
آن روز دلسرد شدم، چون کسی توجهی به حرفهایم نکرد. اما با صبر و تلاش، چند روز بعد روش روایتگریام را تغییر دادم؛ این بار هم نقشه منطقه را با خودم بردم، هم از قرآن استفاده کردم و هم از روایات اهلبیت(ع). همین ترکیب باعث شد بتوانم پیامم را بهتر منتقل کنم.
این تجربه برای من درس بزرگی بود:راوی باید همیشه «مسلح» باشد؛
مسلح به نقشه منطقهای، آیات قرآن و کلام اهلبیت(ع). ✊📖🗺️
👤 خیریه الهایی | خوزستان
#راوی_شو #قصه_فلسطین #روایتگری #منطقه_ما #هم_سرنوشتی
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            دارایی بشر، زمان و مکان است. همه دعواها بر سر زمان و مکان است. تاریخ و جغرافیا همان زمان و مکانِ شکل یافته است.
دوره قصه فلسطین امروز هم درباره تاریخ و جغرافیای #منطقه_ما هست.
نقشه منطقه ما و تایملاین حوادث، محور ارائههای ما راویان هست.
ما #هم_سرنوشت هستیم یعنی تاریخ و جغرافیامان با هم عجین شده است. وقتی میخواهند درباره ما صحبت کنند نقشه ما را با هم روی میز پهن میکنند.
🔻یعنی روزهایی که قسام مشغول جنگ برای مقابله با اشغال توسط یهودیانی بود که انگلیس با خودش آورده بود، رئیسعلی دلواری هم مشغول همین نبرد در بوشهر بود.
📆 ۱۲ شهریور سالروز شهادت رئیس علی دلواری و روز مبارزه با استعمار انگلیس
✏️ مهدی طاهری
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            امروز همراه با سه نفر از راویان منطقهی ما به مصلی نماز جمعه بوشهر رفتیم و برنامهی روایتگری را اجرا کردیم.
در صحن مصلی، پوستر محصولات اسرائیلی نصب شد تا مردم عزیز آگاه شوند.
 هنگام ورود نمازگزاران، از آنها دعوت میکردیم که دقایقی شنونده روایت باشند. برخی با علاقه میآمدند و به جمع ملحق میشدند؛ برخی هم مؤدبانه تشکر میکردند و میگفتند «التماس دعا» و ما با احترام بدرقهشان میکردیم.
🔹 عزیزانی که ماندند و به روایت گوش دادند، بسیار تشکر کردند و یکی از آنها گفت: «مطالب و اجرای شما عالی بود.»
🔹 در پایان، به سه خانم جوان پیکسل موبایل هدیه دادیم که برایشان خیلی جذاب بود و از ما تشکر کردند.
👤خانمها قدوسی،بهیپور و بازویی | بوشهر 
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین، در پیامرسان بله بفرستید: https://ble.ir/Palstorybot
#روایتگری #راوی_شو #مدرسه_فلسطین #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            تجربه روایتگری بعد از کلاس
داشتم چمدونم رو میچیدم برای سفر. اولین چیزی که گذاشتم توی چمدون، نقشهی منطقه ما بود. با خودم گفتم: «لباس و وسایل هرچی کم و زیاد بشه، اشکال نداره، اما این نقشه همیشه همراهم بوده و باید توی این سفر هم حتما باشه.» 
چون خیلی وقتها همین نقشه یا دیگر تجهیزات میشد شروع یه گفتوگو و روایتگری.
مدرس دوره بودم،بعدازظهر کلاس تموم شد. وقتی از جلسه اومدم بیرون، چند تا از بچهها جلو اومدن. یکی از بچهها گفت:«خانم قارلیپور، یه دقیقه وقت دارید؟ ما یه سؤال داشتیم.»
دومی هم اضافه کرد: «آره، چند تا موضوع برامون گنگه، گفتیم شاید شما بتونید کمکمون.»
نشستیم تو کلاس. بچهها شروع کردن سؤال پرسیدن دربارهی مسائل کلاس.
منم جوابشون رو دادم و کمکشون کردم.
 بعد گفتن:«خانم قارلیپور ما حوصله نداریم بریم خوابگاه،میشه پیش شما بمونیم.»
منم به یه شرط قبول کردم که براشون روایتگری کنم.
رفتیم میزگرد و گفتم سوال درمورد منطقه ما و مخصوصاً فلسطین دارید بپرسید. یکی پرسید:«چرا همیشه از منطقهی غرب آسیا صحبت میشه؟واقعاً چه ربطی به ما داره؟»
منم نقشه رو از کیفم درآوردم و پهن کردم روی زمین. گفتم:«ببینید، ماها فکر میکنیم فلسطین یا یمن خیلی از ما دوره، اما واقعیت اینه که سرنوشت همهمون به هم گره خورده. امنیتی که اینجا داریم، نتیجهی ایستادگی مردمه اونجاست.»
و شروع کردم به روایتگری و صحبت درمورد منطقه ما
یکی دیگه از بچهها گفت:«یعنی اگه اونا مقاومت نکنن، ما هم آسیب میبینیم؟»
گفتم:«دقیقاً. منطقهی ما مثل یه خونهست. اگه دیوار همسایهت آتیش بگیره و تو بیخیال باشی، دودش زود یا دیر میاد توی خونت.»
بچهها با دقت گوش میدادند. حس کردم این گفتوگو براشون جدی شده. آخرش یکیشون گفت:«چه خوب شد که بحث کردیم، ما تا حالا اینطوری بهش نگاه نکرده بودیم.»
خلاصه کارت و آینه مدرسه رو بهشون دادم و درمورد مدرسه فلسطین براشون توضیح دادم و گفتم شب بیاین اتاق ما تا نقشه رو هم بهتون بدم که در خوابگاهتون برای بقیه شب روایتگری کنید.
همون لحظه تو دلم گفتم:«همین لحظهها بهترین فرصت برای روایتگری باشه؛ نه پشت تریبون، نه روی صحنه… همین دور همیهای ساده، بعد کلاس.»
👤آیشین قارلی پور | فارس
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین، در پیامرسان بله بفرستید: https://ble.ir/Palstorybot
#روایتگری #راوی_شو #مدرسه_فلسطین #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            17.66M حجم رسانه بالاست
                                                
                                                مشاهده در ایتا                                                
                                            سلام 😊
من امروز ۱۸ شهریورماه در نمایشگاه عفاف و حجاب 🧕 با حمایت خانم عبدی، روایتگری قصه منطقه ما را داشتم.
داستان منطقه ما را برای حاضرین روایت کردم و دلیل حمایت ایران 🇮🇷 را بیان کردم. در نهایت هم رسیدم به اینکه هدف از همه این غصب و غارتها، ایران عزیزمان ❤️ است و اینکه برای اینکه دشمن بتواند کشورمان را به چنگ بیاورد و غارت کند، میخواهد ایران را تجزیه کند.
اندیشمندان غربی به این نتیجه رسیدهاند که برای رسیدن به هدفشان باید حیا، عفت و حجاب را از زن ایرانی بگیرند تا بنیان خانواده از هم بپاشد 👨👩👧👦.
وقتی روایتگری من تمام شد، یکی از خانمها به من گفتند خیلی از این مسائل را نمیدانسته و الان متوجه شده است 💡. جالب اینجا بود که از من درخواست کرد به محل زندگی ایشان برویم و روایتگری کنیم تا بقیه هم از این جریانات آگاه شوند 📢.
👤 خانم جعفری | بجنورد
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین، در پیامرسان بله بفرستید: https://ble.ir/Palstorybot
#روایتگری #راوی_شو #مدرسه_فلسطین #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            
                مدرسه فلسطین
            
            ۱) با هماهنگی یکی از دوستام به مسجد امام خمینی واقع در کوی فرهنگیان گرگان رفتم که بیشتر ساکنین آن فر
        
                                        .
۲) از آنجایی که بعد از مدتی که از روایتگر گذشته بود، گفته شد ۵ دقیقه بیشتر وقت ندارید و من وقت بیشتری خواستم تقریباً بیشتر مخاطبین نظرشان بر این بود که بیشتر توضیح دهم و در آخر از این روایتگری رضایت کامل داشتند.
۳) من معمولاً از کتیبه منطقه ما که همیشه همراه دارم استفاده میکنم مقداری سیم و یا سنجاق قفلی همراهم است تا در هر جا بتوانم از ابزارهای این چنین برای نصب کتیبه آن استفاده کنم. 
۴)  چون حدود یک ساعت صحبت کردم در بین روایتگری مطالبی را جدای از روایتگری مطرح میکردم. برای اینکه دوستان از خستگی خارج شوند.
به عنوان مثال؛ یکی از افراد آنجا برای من آشنا درآمد. پرسیدم به احتمال زیاد شما آقای اصغری هستید ناظم کلاس سوم ابتدایی من در مدرسه آزادی و ایشان تایید کردند و از همه خواستم که برای سلامتی ایشان صلواتی بفرستند. و در آخر عکس یادگاری گرفتیم.
این دو سه دقیقه تاثیر زیادی در روحیه و درخواست بیشتر آنان برای ادامه روبرگری داشت.
۵) هرچه بیشتر روایتگری کنید بیشتر اطلاعات جدید به دستتان میرسد. 
برای شروع حتماً نباید ۱۰۰ باشید. 
میگویند موفقیت با اولین قدم آغاز میشود 
برای روایتگری کافی است که گام اول آپ مدرسه فلسطین را نگاه کنید و همان کافیست.
میتوانید مطالب خوبی ارائه دهید برای مخاطبین. آنها شما را سینجین نخواهند کرد که این چیست و آن چیست. 
اکثرٱ افراد شنونده هستند تا سوال کننده. 
پس ترس در دل خود راه ندهید و اقدام کنید. 
قسمتی از روایتگری ؛ 
یکی از معلمین بازنشسته سوالی پرسید که  الان در بین مردم این سوال پرتکرار است که وقتی سرزمین کنعان برای یهودیان بود پس آنها میتوانند بگویند که اینجا برای ماست و باید به آن برسیم 
در جواب این استاد عزیز عرض کردم؛ اولین افرادی که در سرزمین کنعان ساکن شدند قوم کنعانیان بودند بین  ۳۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح 
بعد حاکمیت بنی اسرائیل بودند بین ۱۲۰۰تا ۵۸۶ سال قبل از میلاد مسیح یعنی همان دوران پیامبران قوم یهود 
بعدش دوران امپراتوریهای بزرگ از جمله رومیها یونانیها حتی ایرانیها مدتی در این سرزمین حاکم بودند یعنی از ۵۸۶ قبل از میلاد به بعد .
بعدش دوره مپراطوری بیزانسها بود تا زمانی که مسلمانان فلسطین را فتح کردند. 
و مسلمانان هم از حدود ۱۴۰۰ سال پیش در این منطقه ساکن هستند. 
اگر کل تاریخ رو یه نگاه بیندازیم  حدود ۶۱۴ سال یهودیان در آن منطقه ساکن بودند 
از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد. تا ۱۹۴۸ میلادی که اسرایل حکومت تشکل دادند 
اگر به این باشد پس قوم پارس باید بگوید این سرزمین برای من است امپراتوریهای روم و یونان باید چنین بگویند 
از همه مهمتر ۱۴۰۰ ساله که مسلمانان اونجا حاکم هستند 
پس همه این اقوام باید بگویند اینجا برای ماست. 
پس اینکه آنها بگویند چون ۶۱۴ سال برای ما بوده پس برای ماست یک حرف بیمورد و بیربط است! 
حرف حق همانیست که رهبر انقلاب فرمودند؛
این حرف خیلی ساده اندیشانه است که فکر کنیم یهودیان برای رسیدن به سرزمین کنعان خود به اینجا کوچ کردهاند !
آنها به اینجا آمدند بر اساس نقشه شوم استعماری انگلستان .
و همچنان در اینجا هستند به خاطر اینکه یک پادگان نظامی باشند برای مطامع دنیای غرب و استعمار 
بایدن جمهور وقت آمریکا در چند ماه بعد از طوفان الاقصی جمله معروفی گفت 
گفت؛من ۳۰ سال پیش جملهای گفتم و آن را امروز تکرار میکنم !
اگر اسرائیل در این منطقه وجود نداشت ما اسرائیل دیگری ایجاد میکردیم .
این حرف یعنی چه؟ یعنی باید یک پادگان نظامی و یا یک جای پایی از استعمار اینجا باشد تا همیشه این منطقه دچار آشوب و جنگ و درگیری و نزاع باشد تا ما بتوانیم منابع عظیم نفتی و گازی و منابع دیگر آن را غارت کنیم.
اینجاست که امام خمینی میفرماید اسرائیل غده سرطانی است و باید از این منطقه محو شود.
👤آقای اسفندیار | استان گلستان 
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین، در پیامرسان بله بفرستید: https://ble.ir/Palstorybot
#روایتگری #راوی_شو #مدرسه_فلسطین #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            سلام و احترام 
الحمدلله همیشه خادم بچهها و در خدمتشون هستیم... .
ما هفتهی گذشته در جلسهای که از سمت عفاف و حجاب برگزار شد طرح و ایدهای که داشتم رو ارائه دادم و اواخر همون هفته هم بهمون غرفهای تعلق گرفت که بتونیم از ظرفیت بچهها در این راستا استفاده کنیم و من آموزشها رو خیلی فشرده به بچهها دادم.
اما طی همین مدت کوتاه با استقبال خانوادهها مواجه شد و طی همین یکی دو روز محتواها رو در اختیار بچه ها قرار دادیم و بچه ها تمرینات خودشون رو داشتند و آمادگی صدرصدشون رو اعلام کردند و با علاقهمندی خودشون اومدند به غرفه و فعالیتشون رو شروع کردند که بسیار عالی بود.
برای همین دو سه تا مهمونی که توی جمع بچه ها، از بیرون وارد غرفه شدند و گفتگوی دوستانهای که بینشون انجام شد بازخورد بچه ها بسیار عالی بود بچهها خیلی خوششون اومده بود حتی داخل فیلم هم مشاهده میکنید بچهی کوچیک ۳ الی ۴ ساله کاملا متوجه شده و میگفت "صهیونیستی ها آدم بدی هستند ما باید کارهای خوبی بکنیم که خدا به ما کمک کنه."
واقعا بچه ها در سطح خودشون ظرفیت و قدرت تحلیل رو دارند که بتوانند روایتگری داشته باشند، انشاءالله از ظرفیت همین بچه ها در سال جاری در مدارس استفاده خواهد شد.
👤 خانم عبدی | بجنورد
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین، در پیامرسان بله بفرستید: https://ble.ir/Palstorybot
#روایتگری #راوی_شو #مدرسه_فلسطین #منطقه_ما 
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
                
            ♨️ وقتی مدرسه، میزبان روایت فلسطین شد...
از تابلو اعلانات تا زنگ تفریح: فرصتی برای گفتن قصه فلسطین
 اول مهر و شروع مدارس بود، بخشی از تابلو اعلانات مدرسه را به موضوع مقاومت و «منطقه ما» اختصاص دادم.
به دانشآموزان هنگام ورود به کلاسها، پیکسل پرچم کشورمان هدیه دادم و...
تجربه کامل روایتگری خانم جعفری در مدرسه را در کانال اشتراک تجربه پیامرسان بله بخوانید 👇👇
https://ble.ir/palstoryshare/2005059889225531985/1759057679411
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما هم تجربیات روایتگری خودتون رو برای دستیار مدرسه فلسطین در پیامرسان بله بفرستید:
https://ble.ir/Palstorybot
#راوی_شو #تجربه_روایتگری #منطقه_ما #اول_مهر
🇵🇸🇮🇷 به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐 @palestinestory
                
            هدایت شده از  نکته | مهدی رفیعی 
                                                    
                                
                            
                                            🇬🇪تحولات گرجستان و #منطقه_ما 
✍🏼مهدی رفیعی 
✅ در روزهای اخیر اخبار اعتراضات از گرجستان و منطقه قفقاز به گوش میرسد. اما آیا اعتراضات در حوزه قفقاز به ایران و منطقه ماهم مرتبط میشود؟
🔸دولت فعلی گرجستان مواضع بیطرفی دارد و در جنگ اوکراین بر علیه روسیه موضع نگرفت.
در صورت سرنگونی دولت مستقر، دولتی غربگرا که داعیه الحاق به اتحادیه اروپا و پیوستن به ناتو را دارد، مستقر میشود.
این اتفاق یعنی جنوب روسیه کاملا با سپر قفقازِ غربگرا (آذربایجان، گرجستان ) به محاصره غرب در میآید.
🔸گزارههای فوق و سقوط دولت گرجستان منجر به تضعیف موقعیت ژئوپولتیکی روسیه میگردد، و حتی میتواند در سرنوشت کریدور شمال-جنوب و اقتصاد ایران هم تأثیرگذار باشد.
🔻 مسأله مهمتر اما آنجاست که روی کار آمدن دولت غربگرا در گرجستان، ممکن است در سرنوشت جنگ اوکراین هم تأثیرگذار باشد.
روی کار آمدن دولت غربگرایی در گرجستان که به دنبال الحاق به ناتوسن، احتمال اینکه منجر به تمرکز زدایی روسیه در تقابل او با اوکراین و توقف جنگ در آن جبهه شود را نیز تقویت میکند.
🔻از طرفی توقف جنگ اوکراین نیز، به نفع آمریکاست و میتواند زین پس با خیالی آسوده بر غرب آسیا و حمایت از اسرائیل متمرکز شود.
⬅️ لذا تحولات حوزه قفقاز (گرجستان، آذربایجان، ارمنستان) با تحولات غرب آسیا مرتبط است، و این ارتباط نه صرفاً سیاسی، بلکه ممکن است در حوزههای امنیتی نیز مکمل نقش آذربایجان بوده و مخاطراتی برای ما به همراه داشته باشد.
#منطقه_ما
🇮🇷eitaa.com/joinchat/3953000494C467a5dbe75
                
            هدایت شده از  نکته | مهدی رفیعی 
                                        #منطقه_ما 
🇦🇫🇵🇰🇮🇷
💥منافع آمریکا از تنش پاکستان-افغانستان 
 ✍🏼مهدی رفیعی 
⬅️ پس از ورود ترامپ برای پایان تنش پاکستان-هند، آمریکا نفوذ خود را در سیستم امنیتی-نظامی پاکستان افزایش داد.
⬅️در افغانستان اما حکومت طالبان با حضور مجددِ اشغالگران آمریکایی در پایگاه بگرام مخالف کرده که این مسئله برای آمریکا گران تمام شد.
⬅️از دیگر سو؛ درحالی که پاکستان به تازگی از تنش با هندوستان خلاص شده، و در حال اجرای طرح مشترک امنیت بلوچستان با ایران بود، با شروع درگیری با افغانستان، تأمین امنیت مرزهای شمالی با افغانستان اولویت او میشود و مرز بلوچستان مجدد رها میشود.
⬅️حکومت طالبان هم که تا اینجا داعش خراسان را در منگنه قرارداده بود، و مانع فعالیتش علیه ایران و شیعیان افغانستان شده بود، حالا با تنشهای جدید در جنوب، اولویتش تأمین امنیت مرزهای جنوبی با پاکستان است.
🔻در صورت ادامه دار شدن جنگ پاکستان-افغانستان؛ فارغ از مسلمان کشی و تحلیل قدرت کشورهای اسلامی در خلال این جنگ، ممکن است علاوه بر ناامنی نوار۱۸,۰۰۰ کیلومتری شرق، موج مهاجرتی جدیدی به ایران آغاز شود!
🔻این اتفاقات دقیقا در زمانی که همه تمرکز ج.ا.ایران بر دفع حملات احتمالی رژیم صهیونیستی در پیش روست است، موجب تمرکز زدایی ج.ا.اسلامی خواهد شد.
🔻تنش پاکستان-افغتستان موجب به حاشیه رفتن مجدد اخبار #فلسطین خواهد شد. در حالی که نباید گذاشت موج #بیداری_جهانی فروکش کند، ورژیم باید کماکان در انزوا و نفرت جهانی باقی بماند.
➕ تکمیلی؛ تا امنی مجدد افغانستان به معنی تعطیلی احیای پروژه راه ابریشم و قطع ارتباط زمینی با چین هم هست...
#منطقه_ما #همسرنوشتی
 
http://eitaa.com/joinchat/3953000494C467a5dbe75
                
            