eitaa logo
💠 نیمکت 💠
2.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
36 فایل
نیمکتی ها 🏅💥 اینجا متفاوت ترین #پاتوق_فرهنگی واسه تو نوجوونِ 💪😉 واسه تویی که میخوای آینده کشورتو بسازی✌️ #باهم😎 #برای_هم🌱 #کنار‌هم🤝 #هواتونو‌داریم 🙌 نیمکت همه جا منتظرته 👈🏻https://redl.ink/nimkatt_ir ارتباط با ما 👇 @admin_nimkatt
مشاهده در ایتا
دانلود
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢یاد کــــربلا و یاد زینبش باعث اینهمه تـو شد🌱❣ 🔺میـلاد حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد🎉 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢ماه هاست که ها، بخاطر مـا، ایستادن و جنگیدن💪 ندیدن خانواده هایشان👨‍👩‍👧‍👦، سختی کار با ماسک و لباس مخصوص👩‍⚕ و... رو تحمل کردن❣ وقتشه بهشون تبریک و خسته نباشید بگیم🎉 به اندازه یه استوری یا پروفایل یا...☺️ @nimkatt_ir 🇮🇷✨
💢 پرستار، فرشته رحمت بیمار است✨ 🔺️ رهبر انقلاب: امروز بحمدالله پرستاران در چشم مردم ما از همیشه عزیزتر و شرافتمندترند و این لطف خداست. امیدواریم این افزایش پیدا کند.🌱 ۹۹/۹/۳۰ @nimkatt_ir 🇮🇷✨
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ یلدای عاشقی❣ 💢چه بگویم؟ بخدا ، از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است...💫 خداقوت به شما سفید پوشان مدافع حریم سلامت ⭕️تقدیر و تشکر از کادر درمان شهرستان سبزوار در سالروز ولادت حضرت زینب سلام الله و روز پرستار🌱 🔺به همت ناحیه بسیج مقاومت سبزوار و کنگره ۱۶۰۰ شهید دیار سربداران @nimkatt_ir 🇮🇷✨
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢گـوشه ای از توانایی‌های کادر پزشکی کشورمان👨🏻‍⚕👩🏻‍⚕ رکورد سریعترین انتقال بیمار در جهان❗️ 🔺ما با تکیه بر کادر درمان عزیز کشورمان، از کرونا نیز خواهیم گذشت🌱✨ 💪 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
همراه با سه مجروح با هواپیمای 130- C عازم تهران شدیم. سه مجروح روی سه برانکارد کف هواپیما قرار گرفتند. من هم با کیف دستی اورژانس، کنار مجروحان، کف هواپیما نشستم. مواظب حال بیماران همراهم بودم. سرم یکی را چک کردم. نبض دیگری را گرفتم. فشارخون یکی دیگر را در پرونده چارت کردم. مرتضی با رنگ و روی پریده و چشمان بی رمق تقاضای آب کرد. چیزی از زمان عملش نمی گذشت و طبق دستور پزشک نباید آب می خورد. هنوز آب خوردن برایش زود بود. گاز را در داخل کاسه آب فرو بردم. چلاندم و گاز مرطوب را بر لب هایش گذاشتم. به سختی نفس می کشید. وضع ریه هایش نامطلوب بود. هر از گاهی پلک هایش را باز می کرد و دوباره می‌بست. چند دقیقه بعد ملتمسانه می گفت:خواهر آب، تشنه ام. برخلاف دستور پزشک، گاز را این دفعه کمی آبدارتر روی لب هایش گذاشتم، طوری که حتی چند قطره آب در دهانش چکید. مرتضی لبخند کمرنگی زد و لحظاتی بعد چشم هایش به سقف هواپیما دوخته شد. با خودم گفتم در چه حال و هوایی است دست او را در دستم گرفتم. مچش را لمس کردم و نبضش را کنترل کردم. شنیدم که مرتضی زیر لب گفت: «السلام علیک یا امام حسین (ع)». مرتضی به دیار باقی سفر کرده بود. انگارتازه به خودم آمدم. صدایش کردم مرتضی. جواب نداد. نبض گرفتم، خبری نبود. ماساژ قلبی دادم؛ بی فایده بود. آینه جلوی دهانش گذاشتم. هیچ علامتی ازحیات در او نبود. او رفته بود.احساس می کردم که درونم آشفته است. دلم می خواست فریاد بکشم. صدا در گلویم شکسته شد. سعی کردم به خودم مسلط باشم. نمی خواستم دو مجروح دیگر که کنار مرتضی خوابیده بودند، متوجه موضوع شوند. با زحمت زیاد ساک دستی کوچکم را برداشتم و از پله های هواپیما با شانه های فرو افتاده پایین آمدم . هواپیما منتظرمان بود. همراه با دومجروح دیگر با آمبولانس به طرف بیمارستان حرکت کردیم. دو مجروح را به بیمارستان طرفه تحویل دادم -----•••🕊•••----- @nimkatt_ir -----•••🕊•••-----