eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
23 ویدیو
28 فایل
گلچین تخصصی،بروز،اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل،مرثیه،نوحه،گریز،باحضورمداحان وشعرای آئینی تبادل و تبلیغ فقط شبانه🥀 راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم این گنج پُر بهاست من ارزان نمی‌دهم گر انتخاب جنت و کویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمی‌دهم نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم چون اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم جان می‌دهم به‌شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی‌دهم ای خاک کربلای تو مُهر نماز من آن مهر را به ملک سلیمان نمی‌دهم مارا غلامی تو بود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمی‌دهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه‌ی خداست، به شیطان نمی‌دهم گر جرعه‌ای زآب فراتت شود نصیب آن جرعه را به چشمه‌ی حیوان نمی‌دهم تا سر نهاده‌ام چو "مؤید" به‌درگهت تن زیر بار منت دونان نمی‌دهم ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
اى حسین! ای که ز داغت در و دیوار گریست! هر دل زنده و هر دیده‌ی بیدار گریست انبیا را همه دل سوخت به مظلومى تو اولیا را همگى دیده و دل، زار گریست در دلِ نوح، غمِ تشنگی‌ات طوفان کرد که به طوفان زد و چون موجِ گران بار گریست گفت چون واقعه کرببلا را جبریل فاطمه ناله زد و احمد مختار گریست دید در خوابْ تو را چون به دلِ لُجّه‌ی خون با دلى غرقه به خون، حیدر کرار گریست بود ذکر عطشت پیش‌تر از خلقتِ آب ای که ابر، از غم تو بر سر کهسار گریست پیش دریا چو نظر کرد به حالت عباس خونِ دل در عوضِ اشک، علمدار گریست گرچه از تابِ تب و سوز عطش اشک نداشت از غم بی کسی‌ات نرگس بیمار گریست بر زمین ماند تنت ثابت، و سیّار سرت هم به سر هم به تنت، ثابت و سیّار گریست از همه بیش "موید"، دلِ زینب مى‌سوخت که چو شمعى که بگرید به شب تار گریست ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹آیینهٔ زیبایی🔹 خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل، با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا، دست خدا، وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه‌ی او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینه‌ی زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمه‌ی غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایه‌ی دانایی بود بود از صبر و رضا نائبه‌ی خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنه‌ی عشق است و در آن صحنه‌ی عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافله‌ی عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک‌نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
⏬⏬ این غنچه که زینب از خدا نام گرفت از گلشن وحی، رنگ و بو وام گرفت از گریه شد آرام چو بر دست حسین قلب همه کائنات آرام گرفت ✍مرحوم امشب كه كند فخر به شب‌های گر آورده فلك اختر زيبای دگر اين زينب كبراست به دامان علی يا ختم رسل گرفته زهرای دگر؟ ✍مرحوم اي دست خدا و فوق هر دست، علي اي رشته‌ی كائنات در دست، علي دست من و دامنت كه امروز تو را قنداقه‌ی زينب است در دست، علي ✍مرحوم بر چهره ی تابنده ی زينب بر منطق کوبنده‌ی زينب صلوات در گريه به رخسار حسينش خنديد بر گريه و بر خنده‌ی زينب صلوات ✍مرحوم زینب که دل و جان دلیری دارد در یاری دین سهم کثیری دارد چون احمد و زهرا و علی و حسنین نیروی شکست ناپذیری دارد ✍مرحوم زیبایی گلشن علی زینب بود پرورده‌ی دامن علی زینب بود برخصم شکست داده و خود نشکست آئینه‌ی نشکن علی زینب بود ✍مرحوم زینب که على با جَلَوات دگری‌ست زهراى بتول، در حیات دگری‌ست از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش او نیز "سفینة النّجات" دگری‌ست ✍مرحوم ای عقل و خرد ماتِ مقامت زينب! وی هم چو علی نُطقِ كلامت زينب! در قدر و شرافتت همين بس كه خدا زد سكه‌ی زِيْنِ اَب به نامت زينب! ✍مرحوم آنان که حدیث صبر او را گفتند از عشق و محبتش سخن‌ها گفتند با آمدن عقیله‌ی هاشمیان تبریک به حیدر و به زهرا گفتند ✍ از عطر لطیفی که ز دور آمده است پیداست که ایام سرور آمده است از گلشن عصمت و ولایت، امروز ایوب‌ترین زن صبور آمده است ✍ درگریه‌ی تو "حسین‌ گفتن" دیدند در خنده‌ی تو "غنچه شکفتن" دیدند تو زینبی و عقیله‌ی هاشمیان در جلوه‌ی تو تکامل زن دیدند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
دارد به غمِ "عشق"، سَما می‌گِرید بـــــاران خدا در همه‌جـا می‌گِرید باید که عزای فاطمه گــرم شود... ما کم بگذاریم، خـــــدا می‌گِرید ✍ آیینه‌ی پلک‌ها ترک می‌خواهد زخم جگر انگار نمک می‌خواهد با گریه بیایید به دادش برسیم مادر وسط کوچه کمک می‌خواهد ✍ ای داغ تو نقش سینه‌ام یا زهرا موج تو بَرَد سفینه‌ام یا زهرا هر شمع برای محفلی می‌سوزد من سوخته‌ی مدینه‌ام یا زهرا ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🥀🥀🥀 آیینه‌ی پلک‌ها ترک می‌خواهد زخم جگر انگار نمک می‌خواهد با گریه بیایید به دادش برسیم مادر وسط کوچه کمک می‌خواهد ✍ دارد به غمِ "عشق"، سَما می‌گِرید بـــــاران خدا در همه‌جـا می‌گِرید باید که عزای فاطمه گــرم شود... ما کم بگذاریم، خـــــدا می‌گِرید ✍ ای داغ تو نقش سینه‌ام یا زهرا موج تو بَرَد سفینه‌ام یا زهرا هر شمع برای محفلی می‌سوزد من سوخته‌ی مدینه‌ام یا زهرا ✍مرحوم تا زنده‌ام از عمرِ کمت می‌گویم از بانی و باعث غمت می‌گویم ای سرو رشیده‌ی علی! تا هستم خونین‌جگر از قدِ خمت می‌گویم ✍ افسوس که زهرای جوان را کشتند ناموسِ خدای مهربان را کشتند ای وای که با کشتنِ محسن، پسرش یک سوم سادات جهان را کشتند ✍مرحوم هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم کشته شد محسنم آن روز به جای من و او ✍ در ذهن زمانه، روضه‌ای ناب گذاشت صد داغ در این سینه‌ی بی‌تاب گذاشت قبل از سفر شبانه‌اش چندین بار بالای سر "حسین" خود "آب" گذاشت... ✍ با خصم کسی چون تو هماورد نشد یک سینه سپر، برای صد درد نشد از معجزه‌ی خلیل بالاتر بود آن روز اگر آتشِ "در" سرد نشد ✍ از همان‌روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... ✍ گره وا می‌کند از کار شیعه، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه‌ی امّ ابیها را ✍ دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه وز تربت او كسی نشان دارد؟ نه آن تربت گم‌گشته به بر، زوّاری جز مهدی صاحب الزّمان دارد؟ نه ✍مرحوم زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده‌ست مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟! ✍ دستان علی ز کینه بسته‌ست بیا از دست غم زمانه خسته‌ست بیا حالا که شده روضه‌ی زهرا... برگرد حالا که دل حسن شکسته‌ست بیا ✍ از هر طرفی که رهسپر می‌گشتم پیش ضربات او سپر می‌گشتم همراهم اگر نبود در کوچه حسن تا خانه‌ی خود چگونه بر می‌گشتم ✍ نیازی نیست روضه سر بیاید نباید روضه‌خوان دیگر بیاید برای گریه، این ایّام کافی‌ست فقط گاهی صدای "در" بیاید ✍ نادیده گرفت، حرمت باران را در بند کشید، غیرت طوفان را آن سنگ‌دلی که باغ را آتش زد هم پنجره را شکست، هم گلدان را ✍ تا آتش جاهلیت افروخته شد قرآن نبی درآن میان سوخته شد ای وای به‌حال آنکه پشت در بود... وقتی در و دیوار به هم دوخته شد ✍مرحوم هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد ✍ دست او بالا نمی‌آید، ولی این روزها نام ما را در دعایش بیشتر می‌آورد ✍ یا فاطمه! روز حشر ستاری كن دلسوختگان را ز كرم یاری كن ما با همه گفتیم كه با زهرائیم تو نیز بیا و آبروداری كن ✍ به ما گفتی که دینی جز «علی» نیست امام المتقینی جز «علی» نیست میان شعله‌ها فریاد کردی امیرالمؤمنینی جز «علی» نیست ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
جز غم کسی به خانه‌ی ما سر نمی‌زند اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی‌زند در شهر خود غریبم و با درد آشنا در خانه‌ی غریب، کسی در نمی‌زند من بضعه‌ی پیمبر و یک تن از این همه دَم از سفارشات پیمبر نمی‌زند جز من که بر دفاع علی سینه‌اش شکست حرفی کسی ز غربت حیدر نمی‌زند آتش زدند خانه‌ی ما را که هیچ کس آتش به آشیان کبوتر نمی‌زند در پشت در، شهادت من شد شروع و حال غیر از اجل به گِرد سرم پر نمی‌زند می‌زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی‌زند بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت مادر کسی برابر دختر نمی‌زند کردیم امتحان (مؤید) که هیچگاه جز آستان ما، در دیگر نمی‌زند ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
یا فاطمه! ای نبی ارادتمندت! ای باغ بهشت علوی لبخندت! ای‌کاش که باشیم و ببینیم آن‌روز... با آن «۲ نفر» چه می‌کند فرزندت ✍ تا شب به مسیر صبح‌دم راه گرفت سرتاسر صحنِ سینه را آه گرفت دستی _که شکسته باد_ آمد بالا "خورشید" میانِ کوچه ناگاه گرفت ✍ آیینه‌ی پلک‌ها ترک می‌خواهد زخم جگر انگار نمک می‌خواهد با گریه بیایید به دادَش برسیم مادر وسط کوچه کمک می‌خواهد ✍ گنجینۀ راز در دل فاطمه است اوج ملکوت، منزل فاطمه است با نالۀ محسنش هم‌آواز شویم لعنت به کسی که قاتل فاطمه است ✍مرحوم سجاده‌ی خویش را که وا می‌کردی تا آخر شب خدا خدا می‌کردی اما درِ خانه‌ی تو را سوزاندند آن‌ها که برایشان دعا می‌کردی ✍ احوال علی خرابتر می‌گردد از خونِ جگر چشمش تر می‌گردد ابلیس به ختم فاطمه پای نهاد قاتل به محل قتل بر می‌گردد ✍ آن بیتِ نکو سرشت را سوزاندند آن خانه‌ی نورْ خِشت را سوزاندند یک عده جهنمیِ آتش در دست آن روز درِ بهشت را سوزاندند ✍ منظومه‌ی عشق و مستی از کار افتاد گردونه‌ی حق‌پرستی از کار افتاد از بوسه‌ی تازیانه بر دست بتول یک‌لحظه تمام هستی از کار افتاد ✍ مرحوم گدای این درم، بنویس زهرا محب حیدرم، بنویس زهرا ثواب گریه‌ام را در عزایت برای مادرم بنویس زهرا ✍ جاری شده‌ست خونِ دل از دیده‌ی ترم آمد دوباره فاطمیه، وای مادرم💔 ✍ هرچی گفتم که نزن نزن، می‌زد حرفا با خودش امام حسن می‌زد اینکه هیچیم نشد آزارم می‌ده کاش یه دونه سیلی هم به من می‌زد ✍ نور تو دلیل عالم امکان است از اوج مقام تو، مَلَک حیران است بر کُنه مَقامت نرسد عقل کسی قدرِ تو شبیهِ قبرِ تو پنهان است ✍ بی علم و عمل اهل درایت نشویم تا کعبـه‌ی مقصود هدایت نشویم گر پیرو راه و رسم زهرا باشیم یک لحظه جدای از ولایت نشویم ✍ در برزخِ بین کفر و ایمان خواندم با توصیه‌ی اکید یاران خواندم شک راهزن یقین سابق شده بود، بی چتر اگر نماز باران خواندم ✍ داغی به دلش ز ضرب سیلی‌ست علی بیش از همه مشتاق فرج کیست؟ علی بالای سر فاطمه همراه حسن مشغول دعا برای مهدی‌ست علی ✍ فریاد از این داغ و مصیبت فریاد از بس که لگد زدند، زهرا افتاد خون گریه کنید، صحبت از ناموس است در روضه جان باید داد💔 ✍ در آن زمان که عدو خواست تا مرا ببرد جواب محکم زهرا "نمی‌گذارم" بود ✍ بر آهِ نهانی‌اش بیا گریه کنیم بر داغ جوانی‌اش بیا گریه کنیم عدد مانند علی به یاد آن سرو رشید بر قدِّ کمانی‌اش بیا گریه کنیم ✍ آن‌روز که دیگر نفسی نیست مرا جز فاطمه فریاد رسی نیست مرا یا رب! تو گواهی که به جز زهرایت در حشر، امیدی به کسی نیست مرا ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
🌹🥀🌹🥀 روزی که عدو به فاطمه راه گرفت از سیلی او مدینه را آه گرفت برخیز علی نمازِ آیات بخوان هم زلزله شد به کوچه، هم ماه گرفت ✍مرحوم من بودم و باب «هل اتی» را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند ای كاش بميرم كه خجالت زده‌ام من بودم و دست مرتضی را بستند ✍ ای گل که ز چشم روزگار افتادی با ضرب لگد ز شاخسار افتادی من دست خدایم و تویی بازویم بازوی علی! چرا ز کار افتادی ✍ مرحوم منظومه‌ی عشق و مستی از کار افتاد گردونه‌ی حق‌پرستی از کار افتاد از بوسه‌ی تازیانه بر دست بتول یک‌لحظه تمام هستی از کار افتاد ✍ مرحوم از داغ تو من تمام دردم زهرا ای کاش به خانه بر نگردم زهرا کردی تو نود زخمِ مرا چاره ولی یک زخم تو را چاره نکردم زهرا ✍ مرحوم با این غم پُر حاشیه خو می‌گیرم مجبورم اگر که از تو رو می‌گیرم یک گوشه حسن به حال من می‌گرید تا با کمک فضه وضو می‌گیرم! ✍ ای شمع امید من که سوسو داری در سینه ز درد و غم هیاهو داری یک دست گرفته‌ای به پهلو زهرا یک دست به روی زخم بازو داری ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝